#معرفی_کتاب 📚📖📚
خانه درختی ۱۳ طبقه
نویسنده: #اندی گریفیتس
تصویرگر: #تری_دنتون
مترجم: #آنیتا یارمحمدی
طبق معمول مهلت تحویل کتاب اندی و تری سر آمده و آقای غولدماغ سرشان داد و بیداد راه میاندازد که فقط تا ساعت پنج بعدازظهرِ فردا فرصت دارند که کتاب را تحویل دهند.
اندی به هولو ولا میافتد که زودتر کتاب را بنویسند.
اما تری مدام بازیگوشی میکند و به جای این که فکر کتاب باشد، دنبال چیزهای مسخرهی دیگری است که حرص اندی را در میآورد: سفارش میمون دریایی، رنگکردن گربهی جیل و تبدیل آن به قناری، ساخت موز غولپیکر و حتی خوشوبش و عشقوعاشقی با یک پری دریایی خوشگل تا بالاخره این که سروکلهی سوپر انگشت پیدا میشود.
داستانی سرشار از شوخی همراه با طنزی خوشایند و راحت و دلنشین. یک داستان بلند تصویری که همراه شدن تصاویر با آن لطفش را بیشتر میکند. ماجراجوییهای خندهدار و شخصیتهای بینظیر این داستان هر چه بیشتر آن را به اثری بیهمتا تبدیل کردهاند.
#کودک #نوجوان #طنز #داستان_گرافیکی #جایزهگرفتهها
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔊 @ardakanpl
صبر
روزی ملانصرالدین، تنها در گوشهای از مسجد نشسته و با خدا مناجات میکرد. مرد فقیری وارد شد؛ اما متوجه او نشد. سرش را بالا گرفت و گفت: خدایا، برای تو هزار سال چقدر است؟ ملانصرالدین آهسته رفت پشت ستون و با صدای عجیبی گفت: ای بندهی من، هزار سال برای من، همانند یک ثانیه است.
مرد فقیر، خوشحال از این که خدا جوابش را داده، دوباره پرسید: خدایا، ده هزار دینار، در نظر تو چقدر است؟ ملانصرالدین گفت: ده هزار دینار، در نظر من یک دینار است. مرد فقیر گفت: حالا که این طور است، یک دینار به بندهی عاجزت مرحمت فرما. ملانصرالدین گفت: باشد. فقط یک ثانیه صبر کن.
📖لطفاً ملانصرالدین نباشید، روحالله سلیمانی، ص ۶۷.
#طنز
#ملانصرالدین
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔊 @ardakanpl