eitaa logo
تربت پاک عارفان
2.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
419 ویدیو
10 فایل
♦️معرفی 🌟شرح احوال عارفان بزرگ با حضور در مزار آن ها با عنوان #تربت_پاک_عارفان 🌷ﺁﺩﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ و ﺑﺮﺍﯼ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ آموزش #تربت_پاک_عارفان برای همین مهم درکنار شماست 💠موسسه علمی تربیتی آوای توحید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰جُرَیری‌، ابومحمد احمدبن‌ محمد ، صوفی‌ و فقیه‌ اواخر قرن‌ سوم‌ و اوایل‌ قرن‌ چهارم‌. 🔹 نام‌ او را، به‌ غلط‌، جَریری‌ و حریری‌ نیز گفته اند ، به‌ نوشته ‌ مدرس‌ تبریزی‌، وی‌ به‌ جُرَیر منسوب‌ است‌ که‌ نام‌ دو مکان‌ است‌، یکی‌ در نزدیکی‌ مکه‌ و دیگری‌ در نزدیکی‌ بصره‌. 🌀جریری‌ از صوفیان‌ بزرگ‌ طبقه ‌ جنیدِ بغدادی‌ بود و جنید او را به‌ دستگیری‌ از مریدان‌ خود مأمور کرد. 🔹وی‌ اصول‌ معارف‌ صوفیه‌ را به‌ خوبی‌ می‌دانست‌، در علوم‌ عصر خویش‌ صاحب‌نظر، در فقه‌ پیشوا و مفتی‌، و در طریقت‌ استاد بود . 🌀 ابوالحسن‌ خَیرالنَّسّاج‌ و خبّاز بغدادی‌ هم‌ از استادان‌ جریری‌ بودند. 🔹عده‌ای‌ از بزرگان‌ صوفیه‌ به‌ صحبت‌ جریری‌ نایل‌ شده‌اند، از جمله‌ محمدبن‌ خفیف‌ شیرازی‌، علی‌بن‌ بندار، جامی‌. 🔹در سلسله ‌ مشایخ‌ ابوسعید ابوالخیر و خواجه‌عبداللّه‌ انصاری‌ و ابوعلی‌ فارمَدی‌، نام‌ جریری‌ نیز، در واسطه ‌ اسناد خرقه ‌ ایشان‌ به‌ جنید، ذکر شده‌ است‌. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
⚫️تاریخ‌ وفات‌ جریری‌ را 311، احتمالاً در واقعه ‌ حمله‌ قرمطیان‌ به‌ حجّاج‌ و نیز 312 و 314 گفته شده است. 🔮از جریری‌ تنها حکایتهایی‌ در منابع‌ صوفیه‌ نقل‌ شده‌ است‌ که‌ بر اساس‌ آنها می‌توان‌ کم‌ و بیش‌ به‌ احوال‌ و طریق‌ سلوک‌ وی‌ پی‌ برد. جریری‌، همچون‌ دیگر مریدان‌ جنید، عارف‌ اهل‌ زهد و شریعت‌ بود و معتقد بود کسی‌ که‌ وسایط‌ و فروع‌ شریعت‌ را بزرگ‌ بدارد، به‌ شهود اصول‌ طریقت‌ نایل‌ می‌گردد. 🔹به‌ گفته ‌ جریری‌، دوام‌ ایمان‌ و پای‌داشت‌ دین‌ و صلاح‌ تن‌، در اکتفاء (انصراف‌ از غیرخدا)، اتقاء (پرهیز از مناهی‌) و احتماء (مراقبت‌ در غذا و خوراک‌) است‌. 🔹 او تصوف‌ را گونه‌ای‌ قهر می‌دانست‌ که‌ با صلح‌ و تسلیم‌ حاصل‌ نمی‌شود . 🔹در باب‌ مقام‌ غیبت‌ و حضور، جریری‌، مانند حارث‌ محاسبی‌ و جنید و محمدبن‌ خفیف‌ شیرازی‌، حضور را مقدّم‌ بر غیبت‌ و هدف‌ و فایده ‌ غیبت‌ از خود را حضور در پیشگاه‌ حق‌ و غیبت‌ بی‌حضور را جنون‌ و غفلت‌ می‌دانست‌. 🔹سکوت‌ وی‌ در باره ‌ حلاج‌، نشان‌ دهنده ‌ موضع‌ اعتدالی‌ وی‌، همانند جنید، است‌. 🌀بر این‌ اساس‌، وی‌ ضمن‌ رد نظر کسانی‌ که‌ بایزید بسطامی‌ را سید عارفان‌ می‌دانستند، ابوسعید خَرّاز را واجد این‌ مقام‌ دانسته‌ است‌. این‌ ترجیح‌، مبین‌ رویکرد متشرعانه‌ و اعتدالی‌ او در تصوف‌ است‌. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰ابوبکر شِبلی، ملقب به تاج‌الصوفیه، عارف و فقیه و شاعر قرن سوم و چهارم است. 🔹شبلی جایگاه ویژه‌ای در تاریخ عرفان دارد. 🌀 از وی تالیفی برجای نمانده است ولی سخنان، اشارات، مناجات، اشعار و حکایات ژرفی از او در تذکره‌ها آمده است. 🔆زیارتگاه ابوبكر شبلى‌، داخل مسجدی به همین نام، در شهر بغداد قرار دارد. 🔹وی اصالتا خراسانی و از مردمان روستای شبلیه در (منطقه‌ای در ماوراءالنهر، بین سیحون و سمرقند) بود . ازاین‌رو او را شبلی خوانده‌اند. 🔮اما به نوشته سمعانی، شبلی برگرفته از ندای شَبَّ لی (در من بسوز) است. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔮حکایتی است که ابوالفتوح رازی در تفسیر خود، درباره شبلی نقل کرده است. 🔆براساس این حکایت، شبلی در دست گرفتن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستان امام‌ علی (علیه‌السّلام) را در روز غدیر، با داستان زلیخا و حضرت یوسف، مقایسه کرده است که تفصیل آن به شرح زیر است: 🔆شبلی در روز غدیر، نزدیک یکی از معروفان شد از علویان و او را تهنیت گفت، آن‌گه گفت: «یا سید تو دانی تا اشارت در آن چه بود که جدت دست پدرت گرفت و برداشت و سخن نگفت؟» ➖گفت: ندانم 🔹 گفت: اشارت بود به آن زنانی که از جمال یوسف، بی‌خبر بودند و زبان ملامت در زلیخا دراز کردند و 🔆گفتند: «امْرَاَتُ الْعَزِیزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَها حُبًّا اِنَّا لَنَراها فِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛» 🔹او خواست تا طرفی از جمال یوسف، به ایشان نماید، مهمانی بساخت و آن زنان را بخواند و در خانه به دو در، بنشاند و یوسف را جامه‌های سفید پوشانید 🌀و گفت: «برای دل من ازین درِ خانه در رو و به آن در، برون شو» 🔹ایشان را گفت: من می‌خواهم تا این دوست خود را یک بار بر شما عرض کنم، برای دل من، هرکسی با او مبرّتی کنید.» 🔹گفتند: چه کنیم؟ @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🌀 هر یکی را کاردی و ترنجی به دست داد 🔹گفت: چون آید، هرکسی پاره ترنج ببرد و به او دهد. ➖ گفتند: چنین کنیم، چون از در خانه درآمد و چشم ایشان بر جمال او افتاد، خواستند که ترنج برند، دست‌ها ببریدند و از دهش و حیرت، چون او برفت، گفتند: 🔆«حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً اِنْ هذا اِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ؛» ➖گفت: این آن است که شما زبان ملامت دراز کرده‌اید به سبب این: «فَذلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ؛ » 🔆 رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم این اشاره کرد و گفت: این، آن مرد است که اگر وقتی در حق او سخن گفتم، شما را خوش نیامد و زبان ملامت دراز کردید، امروز بنگرید تا خدای تعالی در حق او چه فرمود، او را چه پایه نهاد و چه منزلت داد. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🌀عمادالدین طبری نیز حکایتی شبیه همین نقل را در کتاب خود (کامل بهایی)، آورده است؛ با این تفاوت که دیدار شبلی را با نقیب سادات بغداد، دانسته است. سخن او در این‌باره، چنین است:  🔆حکایت: شبلی در اصل، رئیسی بود از رؤسای ولایت دماوند و مردی عاقل بود. 🔹ملک مازندران او را به رسالت، به خلیفه فرستاد، چون به بغداد رسید و آن مشاهد علما بدید، در آنجا توبه کرد و از دنیا اعراض نمود، القصه شبلی، روزی پیش نقیب بغداد رفت و گفت: یا سید! دانی که غرض مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) 🔹در این حدیث، چه بود که دست پدرت گرفت و بر خلق، عرضه کرد؟»! ➖گفت: نه یا شیخ. 🔹شبلی گفت: یا سید! زلیخا عاشق جمال یوسف شد و یوسف، از وی دوری می‌جست و زنان مصر که او را طعنه می‌کردند، حاضر کرد و گفت من حال خود به شما نمایم و از برای هر زنی، بالشی بنهاد و ترنجی و کاردی به دست هر یکی از ایشان داد و گفت پاره از اینجا ببرید و به من دهید و شفاعت از یوسف کرد بسیاری و سوگندها داد و او را گفت به حق تربیت و تعهد من تو را که از خانه بیرون آیی و به آن خانه دیگر روی، یوسف از آنجا بیرون آمد، سر در پیش‌انداخته، به خانه دیگر رفت. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🌀زنان ترنج، دست‌ها می‌بریدند، پس گفتند: «ما هذا بَشَراً اِنْ هذا اِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ؛  این نه آدم است، بلکه فرشته‌ای است بزرگ.» 🔹 یوسف، چشم بر هیچ زنی نینداخت. 🌀زنان گفتند: «اگر او آدمی بودی، نظر بر حسن و جمال ما‌ انداختی» ➖زلیخا گفت: «فَذلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ؛ 🌀 این است آن کس که شما مرا به جهت او، ملامت می‌کردید.» 🔆رسول ما نیز به کرات و مرات، فضایل علی (علیه‌السّلام) و مناقب او گفته بود، حساد و منافقان، طعنه می‌زدند. روز غدیر، بر خلق جلوه داد او را. 🌀شبلی در مجلس یکی از صوفیان، به نام خیر نَسّاج توبه کرد، سپس نسّاج وی را نزد جنید بغدادی برد تا به وی دست ارادت بدهد. شبلی بیش از شش سال شاگرد جنید بود.  @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🌀جنید در آغاز شبلی را به کسب و پس از مدتی به گدایی، حلالیت‌طلبی از مردمان دماوند و به خدمت مریدان توصیه کرد. 🔹شبلی پس از مدت‌ها شاگردی نزد جنید به مقامی رسید که جنید او را تاج صوفیان نامید.  ابوالحسین نوری وحلاج نیز استادان او هستند. 🔹 شبلی با شطحیات خود بخشی از سخنان و آموزه‌های حلاج را نشر داده است. 🔹افزون بر آن شبلی خود به وحدت عقیده خویش با حلاج اشاره کرده و جنون خویش را مایه نجات خود و عقل حلاج را سبب هلاک او تلقی کرده است.   🔹شبلی، حلاج را انکار کرد و او را مستوجب زجر خواند و گویا همین انکار بعد‌ها به شوریدگی شبلی افزود. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🌀شبلی شاگردان بسیاری تربیت کرد اما برخی، ابوالحسن علی‌ بن ابراهیم حُصری را تنها شاگرد واقعی شبلی دانسته‌اند، شاید به این دلیل که شبلی، وی را همانند خود دیوانه می‌نامید و بر آن بود که میان او و حصری الفت ازلی وجود داشته است. 🔆شیوه سلوکی شبلی چنین بود که شاگردان را پس از توبه، به رفتن به حج بدون توشه سفارش می‌کرد.  🔮شبلی چوبی در دست داشت که به هر دو سرش آتش در زده بود و می گفت خواهم تا با یکسر آن دوزخ را آتش زنم و با سر دیگر بهشت را، تا خلق تنها به خدای پردازند. 🔆در واقع بیان دیگری بود از این تعلیم معروف بعضی صوفیه که می گفتند خدا را باید برای عشق عبادت کرد نه به خاطر بیم و امید : 🌀مرگ در ( راه) دنیا، مرگ در (راه) عقبی و مرگ در (راه) مولی، آنکه در دوستی دنیا بمرد منافق مرد آنکه در دوستی عقبی بمرد زاهد مرد و آنکه در دوستی مولی بمرد عارف مرد. ⚫️شبلی در ۸۷ سالگی درگذشت و در آرامگاه خیزران در بغداد به خاک سپرده شد. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀حُصْری، علی بن ابراهیم، از صوفیان قرن چهارم بود. 🔹از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست و احتمالا لقب حصری به واسطه شغل حصیربافی یا حصیرفروشی او بوده است. ➖او اهل بصره ولی ساکن بغداد بود. 🔹وی را تنها شاگرد شبلی دانسته‌اند. 🌀از شاگردان شناخته شده حصری، ابوالفضل محمد بن حسن خُتَّلی و خواجه عبداللّه انصاری بوده‌اند. 🔆خواجه عبداللّه انصاری در طبقات الصوفیه وی را بسیار ستوده و از محمد بن احمد بن سمعون که حصری را می‌آزرده، به نیکی یاد نکرده است. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔹حصری از مشایخ بزرگ عراق محسوب می‌شد. از او درباره توحید و فنا کلماتی نقل شده است که می‌گویند از هیچ‌کس غیر از او، این سخنان شنیده نشده بود. 🔮از برخی سخنان وی چنین برمی‌آید که او خوف از خدا را حجابی در راه رسیدن بنده به خدا می‌دانسته است. 🌀با این حال، وی مانند طرفداران زهد خائفانه، آن چنان‌که خود می‌گوید، از پانزده سالگی به ریاضت‌های سخت و نوافل مشغول شد و هرگز آن‌ها را ترک نکرد و حتی گفته‌اند از یک جمعه تا جمعه‌ای دیگر جز برای نماز جمعه از خانه بیرون نمی‌آمد و در تمام این مدت، به ذکر خدا مشغول بود. 🔆ظاهراً وی به ملامتیه تعلق خاطر داشته، از جمله از او نقل شده است که اگر در این روزگار پیامبری ظهور می‌کرد حتمآ در زمره ملامتیه بود. 🔮او طرفدار سماع بوده و گفته شده است به همین سبب، از او نزد خلیفه بدگویی کردند. می‌گویند وقتی خلیفه، حصری و یارانش را در حال سماع دید از او درباره مذهبش سؤال کرد. 🔹 حصری گفت که مذهب ابوحنیفه داشتم، بعد شافعی شدم و حالا خود به چیزی مشغولم که از هیچ مذهبم خبر نیست. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔆در نظر وی، صوفی آن است که موجود نباشد بعد از معدوم شدن و معدوم نگردد بعد از موجود شدن، یعنی هستی وی را نیستی و نیستی وی را هستی نباشد و صوفی آن است که وجد او وجود اوست و صفات او حجاب برای اوست . 🌀همچنین گفته صوفی آن است که چون از آفات (آفات نفسانی) فانی شود، دیگر به آن آفات برنگردد و چون رو به حق آورد، به هیچ چیز غیر از حق نیارامد و نیاساید. 🌀به نظر حصری شیطان کمتر از آن است که در حین تلاوت کلام خدا حاضر شود؛ ازاین‌رو، به استعاذه از شیطان در هنگام تلاوت قرآن قائل نبود. 🔹شعرانی از این سخن وی انتقاد کرده است. ⚫️حصری در ذیحجه ۳۷۱ درگذشت و در مقبره حرب در بغداد دفن شد. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀عبدالله بن ابی‌منصور انصاری معروف به «خواجه عبدالله انصاری» و یا «پیر هرات» در شهر هرات متولد شد و در همان‌جا نیز از دنیا رفت. 🔹او از صوفیان بزرگ قرن سوم بود و در عبادات و مناجات، بسیار تلاش می‌کرد. 🌀 از آثارش چنین برمی‌آید که او در علوم مختلف دینی، متبحر و برخلاف بسیاری از صوفیان، در دانش حدیث نیز صاحب نظر بود. ➖خواجه عبدالله به «شیخ الاسلام» نیز معروف است. 🔮از او نقل شده است که کتاب ترمذی را بهتر از دو صحیح بخاری و مسلم می‌دانسته و زمانی که علت را جویا شدند، چنین گفت: 🌀از صحیح بخاری و مسلم، تنها کسانی می‌توانند استفاده کنند که به علم حدیث آشنایی کامل داشته باشند. برخلاف کتاب ترمذی که برای همه افراد قابل استفاده می‌باشد؛ هم عالمان و فقیهان و هم غیر ایشان، می‌توانند از این کتاب استفاده کنند. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔆خواجه عبدالله، عالم در ادبیات فارسی، عربی و شعر بود. حتی از ایشان نقل شده است که شش هزار شعر از در حافظه داشت. 🔮خواجه عبدالله ملاحظه هیچ حاکم و پادشاهی را نمی‌کرد و با صراحت و جدیت با منکرات آن‌ها برخورد می‌کرد. این عمل او موجب دشمنی‌های بسیار با او شد که حتی چندین مرتبه، دشمنانش قصد جان او را کردند. 🔹از خواجه عبدالله انصاری آثار بسیاری بر جای مانده است که هر کدام بر سبق و سیاقی نوشته شده است. در این مختصر، به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌کنیم: مناجات‌نامه که به «الهی‌نامه» نیز معروف است، امروزه در میان عموم مردم، معروف‌ترین کتاب خواجه عبدالله انصاری به شمار آمده،این کتاب برای اقشار مختلف قابل استفاده است. ➖ هم انسان‌های عارف و خواص می‌توانند از این کتاب استفاده کنند و هم مردمانی با معلومات کم‌تر. 🌀الهی‌نامه که از قدیمی‌ترین و مهم‌ترین متون عرفانی فارسی است، شامل مناجات‌ها، دعاها و سخنان وجدآمیز عرفانی در قالب نثری مسجع و موزون است؛ از‌این‌رو هم از لحاظ عرفانی و هم از نظر ادبی اثری ارزشمند است. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔮کتاب دیگری از خواجه عبدالله وجود دارد که مهم‌تر از کتاب‌های دیگر می‌باشد. 🔆خواجه عبدالله علت نوشتن این کتاب را چنین می‌گوید: «تعدادی از مشتاقان بر وقوف در منازل سیرکنندگان به سمت خداوند و فقرا (فقیر در ادبیات عرفانی، معنایی غیر از معنای عرفی این کلمه را دارد.) اهل هرات، به دفعات درخواست می‌کردند که این منازل را برایشان تبیین کنم. ➖ بعد از استخاره کردن و کمک خواستن از خداوند، درخواست آن‌ها را پذیرفتم. 🌀خواجه عبدالله تألیف دیگری نیز در بیان مقامات و منازل اهل سیر و سلوک به نام «صد میدان» دارد، که به زبان فارسی است و ۲۷ سال پیش از تألیف «منازل السائرین» تحریر شده است. 🔹صد میدان برای مبتدیان طریق تصوف، و منازل السائرین برای سالکین غیر مبتدی، تنظیم و تألیف شده است. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🌀در برخی کتاب‌ها نقل شده است، ابن تیمیه که برای خواجه عبدالله احترام قائل بود، به سبب این کتاب و مطالب آن، خرده‌ها بر خواجه گرفته و او را مذمت کرد.  🔹از خواجه عبدالله مطالب تفسیری نیز نقل شده است که رشیدالدین میبدی بر مبنای آن‌ها، تفسیر «کشف الاسرار و عدة الابرار» را نوشته است. 🌀رشیدالدین میبدی در ابتدای تفسیر خود چنین می‌گوید: ➖کتاب شیخ الاسلام... عبدالله بن محمد انصاری را دیدم و آن را به جهت لفظ، معنا، تحقیق و ترصیع، در حد اعجاز یافتم و تنها مشکل آن ایجاز بسیار زیاد آن بوده است و خواجه بسیار مختصرنویسی کرده است. 🔹 این ایجاز، خواننده را به هدفش نمی‌رساند؛ در نتیجه تصمیم گرفتم کلام ایشان را گسترش و شرح داده و میان تفسیر و لطافت گفتارها جمع کنم.  🔮درباره احوال و اقوال مشایخ تصوف، به زبان فارسی هروی است. 🔆این کتاب در تبیین اصول دین و در نکوهش علم کلام، مباحثات و مناظرات آن است. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰سنایی با نام کامل "حکیم ابوالمجدود بن آدم سنایی" در قرن پنجم در شهر غزنین به دنیا آمد. 🌀سنایی پس از آن که با ادب و هنر پارسی آشنا شد و فنون سخن و شعر را آموخت مانند بسیاری از هم عصران خود به دربار غزنویان رفت. 🔹غزنویان با پاداش های زیادی که به اهل علم و ادب می دادند توانسته بودند تعداد زیادی از دانشمندان و شاعران و ... را در دربار خود به خدمت بگیرند. 🔮روزگار سنایی در دربار غزنویان به خوشگذرانی می گذشت ولی یک تحول روحی باعث شد تا مسیر زندگی سنایی تغییر کند. 🔆در مورد این انقلاب درونی در کتاب "نفحات الانس" جامی داستانی آمده است: 🔮سلطان محمود سبکتگین در فصل زمستان به عزیمت گرفتن بعضی از دیار کفار از غزنین بیرون آمده بود و سنایی در مدح وی قصیده ای گفته بود. می رفت تا به عرض رساند. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🌀به در گلخن رسید که یکی از مجذوبان که از حد تکلیف بیرون رفته و مشهور بود به «لای خوار»؛ زیرا که پیوسته لای شراب خوردی، در آن جا بود. 🔹آوازی شنید که با ساقی خود می گفت که: ➖پر کن قدحی به کوری محمود که سبکتگین تا بخورم! 🔹ساقی گفت: «محمود مردی غازی است و پادشاه اسلام!» 🌀گفت: بس مردکی ناخشنود است. آنچه در تحت حکم وی درآمده است در حیز ضبط، نه درآورده می رود تا مملکت دیگر بگیرد. 🌀یک قدح گرفت و بخورد. باز گفت: «پر کن قدحی دیگر به کوری سنائیک شاعر!» 🔆ساقی گفت: «سنایی مردی فاضل و لطیف طبع است.» 🌀گفت: «اگر وی لطیف طبع بودی به کاری مشغول بودی که وی را به کارآمدی. گزافی چند در کاغذی نوشته که به هیچ کار وی نمی آید و نمی داند که وی را برای چه کار آفریده اند.» 🔮سنایی چون آن بشنید، حال بر وی متغیر گشت و به تنبیه آن لای خوار از مستی غفلت هشیار شد و پای در راه نهاد و به سلوک مشغول شد.» @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔆پس از این واقعه سنایی به شهرهای هرات و نیشابور رفت و سپس راهی سفر حج شد. 🔹در همین سفر معنوی بود که بسیاری از شیفتگان حقیقت و عرفان را شناخت و مقدمات انقلاب درونی در وی پدید آمد. 🌀شاعر شوریده بقیه عمر را در کنج خلوت و انزوای صوفیانه گذراند و به تدوین و تنظیم اشعارش پرداخت. 🌀شعر سنایی، شعری توفنده و پرخاشگر است. مضامین اغلب قصاید او در نکوهش دنیا داری و دنیاداران است. او با زاهدان ریایی و حکام ستمگر که هر کدام توجیه گر کار دیگری هستند، بی پروا می ستیزد و از بیان حقیقت ترسی ندارد. 🔹سنایی با نقد اوضاع اجتماعی روزگارش، علاوه بر بیان دردها و معضلاتی که دامن گیر زمانه شده است، نشان می دهد که شاعری اهل درد و دین است. 🔆 سنایی بارها با تصویر زندگی زاهدانه پیامبر و معصومین و صحابه و تأکید بر آن در قصایدش، سعی دارد جامعه آرمانی خود- که عرصه ظهور در واقعیت پیدا کرده است- را نشان دهد. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🌀اندیشه زهد و عرفان نیز از مهمترین محورهای موضوعی در قصاید سنایی است. 🔆نکوهش دنیا، تفکر درباره مرگ، توصیه به گسستن از آرزوهای طولانی و بی حد و حصر، تذکر به خویشتن حقیقی آدمی، از مضامین رایج قصاید اوست: 🔆ای مسلمان خلایق حال دیگر کرده اند از سر بی حرمتی معروف، منکر کرده اند شرع را یکسو نهادستند اندر خیر وشر قول بطلمیوس و جالینوس باور کرده اند عالمان بی عمل از غایت حرص و امل خویشتن را سخره اصحاب لشکر کرده اند خون چشم بیوگان است آن که در وقت صبوح مهتران دولت اندر جام و ساغر کرده اند.... 🌀اگر فردوسی و ناصر خسرو را استثنا کنیم، سنایی از اولین شاعران تفکر مدار تاریخ شعر فارسی است که با تزریق اندیشه عرفانی به کالبد شعرش، زمینه تحولی وسیع را در نگرش و شیوه فکر شاعران پس از خود به وجود می آورد . @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀سنایی از اولین شاعرانی بود که طرح مسائل اجتماعی و عرفانی و زهد و حکمت معنوی را در قصیده رایج کرد به طوری که هنوز بسیاری از قصاید او نمونه برتر قصاید اجتماعی، عارفانه و زاهدانه اند. 🔆خاقانی برای اثبات ارج و عظمت شعرش، خود را با سنایی مقایسه می کند و مدعی است که جانشین شایسته سنایی است: 🔮چون زمان عهد سنایی در نوشت آسمان چون من سخن گسترد بزاد چون به غزنه ساحری شد زیر خاک خاک شروان ساحری نوتر بزاد 🔆نظامی نیز مخزن الاسرارش را با حدیقه الحقیقه سنایی مقایسه می کند: 🔮نامه دو آمد ز دو ناموسگاه هر دو مسجل به دو بهرام شاه آن زری از کان کهن ریخته وین دری از بحر نو انگیخته آن به در آورده ز غزنه علم وین زده بر سکه رومی رقم 🔆مولوی نیز درباره سنایی می گوید: 🔮عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار آمدیم زبان شعر سنایی در قصاید و مثنویهایش زبانی سنگین و سخت است. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀دیوان اشعار: از سنایی قصاید، غزلیات، قطعات و اشعار پراکنده ای به جای مانده است که در مجموعه ای به نام دیوان اشعار گرد آمده است. 🔆حدیقه الحقیقه: این مثنوی را الهی نامه نیز می نامند، دارای ده هزار بیت در ده باب است. ➖موضوعات این کتاب، علاوه بر ستایش خدا و رسول و آل و اصحاب او، درباره عقل و علم و حکمت و عشق است. 🌀حدیقه الحقیقه از منظومه هایی است که بر بسیاری از شاعران تأثیر گذارده است. سنایی با سرودن این منظومه، باب تازه ای را در سرایش منظومه های عرفانی در تاریخ ادب و عرفان گشود. 🔹شاعران بزرگی همچون خاقانی و نظامی به ترتیب تحفه العراقین و مخزن الاسرار را تحت تأثیر مستقیم این منظومه سرودند و سالها بعد، عطار و مولوی سرایش مثنویهای عرفانی را به اوج تکامل رساندند. 🔆سیرالعباد: این مثنوی بیش از هفتصد بیت است که شاعر در آن به شیوه تمثیلی از خلقت آدم و عقل و مسائل اخلاقی سخن می گوید. 🌀کارنامه بلخ: سنایی در هنگام توقف در شهر بلخ این مثنوی را سروده که حدود 500 بیت دارد و مبنای آن طنز و مزاح است و به همین جهت آن را "مطایبه نامه" هم گفته اند. 🔮عشق نامه: حدود 1000 بیت دارد و موضوع آن حقایق و معارف و حکمت است. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•