#ادامه
🔆صادق نژاد اظهار داشت: دبیرچی وقتی از شهریار به سمت تهران می آمد، شخصی را سوار می کند؛ در راه شخص ناشناس به دبیرچی می گوید که مبلغی را برای مراسم امام حسین (ع) نذر کرده است و از دبیرچی می خواهد چنانچه کسی را می شناسد که مراسم روضه امام حسین (ع) را برپا می کند به او معرفی کند تا پول را در اختیارش قرار دهد.
🔹 دبیرچی مرید علمای دیگری نیز بود، اما در آن لحظه مرحوم سیبویه به ذهنش می رسد و ایشان را به فرد ناشناس معرفی می کند، بعد از آن ماجرا چند بار از آقای دبیرچی سراغ آن مرد ناشناس را گرفتم که آقای دبیرچی می گفت، «بعد از آن ماجرا دیگر آن مرد را ندیدم».
🔹مرحوم سیبویه احترام به افراد موسن را راهی برای پیشرفت در مسیر الی الله می دانست
🔆وی اظهار داشت: مرحوم سیبویه زمانی که مراسم روضه امام حسین (ع) را برپا می کرد از روضه خوان های مسن دعوت می کرد تا در مجالس، روضه خوانی کنند و به ازای یک شب، مبلغ 10 شب را به آنها پرداخت می کرد.
🔹 این افراد به دلیل بالا بودن سنشان به مجالس زیادی دعوت نمی شوند از این رو به خاطر اینکه آنها نیز از پس مخارج زندگی برآیند و ارزش کارشان به دلیل کهولت سن پایین نیاید، مرحوم سیبویه از آنها دعوت می کرد تا در مجالسی که برپا می کرد، روضه بخوانند.
#ادامه_دارد
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#ادامه
🔰یکی از دلایل مرحوم سیبویه برای دعوت از روضه خوان های مسن در مجالسش این بود که ایشان بزرگ ترها را مایه برکت مجلس می دانست و معتقد بود که نباید تجربیات آنها زیر سؤال رود؛
🌀مرحوم سیبویه معتقد بود این افراد عمری برای امام حسین (ع) روضه خوانده و از اهل بیت (ع) احترام کسب کرده اند، از این رو احترام به دیگران به خصوص افراد مسن را با هدف پیشرفت روحیات الهی سفارش می کرد.
#شیطان_را_در_خود_له_کرده_ام
🔹 روزی فردی پشت سر مرحوم سیبویه غیبت می کند که توسط یکی از طلبه ها به گوش مرحوم سیبویه می رسد. شبی در مجلسی که در ماه رمضان برپا شده بود، مرحوم سیبویه و آن شخص نیز حضور داشتند.
➖مرحوم سیبویه طوری رفتار کرد که انگار اتفاقی نیفتاده است، حتی زمانی که مجلس به پایان رسید، مرحوم سیبویه کفش های آن شخص را جلوی پاهایش جفت کرد.
🌀 وقتی که با اعتراض من رو به رو شد، گفت: «من شیطان را در خود له کردم که مبادا در درون من نسبت به ایشان ذره ای کدورت پیش آید».
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#بزرگترین_درس
🌀 صادق نژاد بیان کرد: زندگی با مرحوم سیبویه برای من سراسر درس بود، اما بزرگ ترین درسی که از مرحوم سیبویه گرفتم، این است که در همه کارها خدا را در نظر بگیرم تا دچار درگیری درونی نشوم و نسبت به مردم تواضع داشته باشم.
#مرحوم_سیبویه_برای_سادات_احترام_خاصی_قائل_بود
🔹سیدمهدی حائری زاده، یکی از شاگردان مرحوم سیبویه می گوید:
🔹میرزا احمد سحرخیز و بسیار اهل مناجات بود. معمولاً چند ساعت قبل از اذان صبح بیدار می شد و به مناجات در شب می پرداخت.
🔆از ویژگی های برجسته مرحوم سیبویه، احترام بی نظیری بود که نسبت به سادات داشت. هرگاه در منبر می نشست و سیدی وارد مجلس می شد از منبر پایین می آمد و دست سید را می بوسید و مجدداً بر منبر می نشست.
🔹احترام ایشان به سادات تا جایی بود که هرگاه سیدی را ملاقات می کرد، به احترامش تمام قد می ایستاد و دست ایشان را می بوسید و برای او ذکر صلوات می داد.
🔆از مرحوم سیبویه شنیده ام که هرچه خداوند به ایشان داده از برکت احترامی است که نسبت به سادات داشت؛ به طوری که تا به آن سن که نزدیک 90 سال داشت، سوزن را نخ می کرد، بدون اینکه احتیاجی به عینک داشته باشد.
#ادامه_دارد
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#ادامه
🌀حائری اظهار داشت: مرحوم سیبویه گاهی به منزل ما می آمد و در حیاط کنار باغچه می نشست و می فرمود «آمده ام که احترام سادات را بجا آورم و در محضر حضرت زهرا (س) بگویم که فرزندانش را دوست دارم».
🔆 مرحوم سیبویه گاهی به محضر مقام معظم رهبری می رفت و در مجالس خصوصی برای ایشان روضه می خواند.
🔹حائری می گوید: ایشان بسیار انسان منزه و پاکی بود و هر شب بعد از نماز خود را مقید می دانست که حدود 20 دقیقه ای در مسجد برای مردم صحبت کند و معمولاً ذکر توسل به سید الشهدا (ع) را داشتند.
🌀 یک روز به اتفاق چند نفر از دوستان خدمت حاج میرزا احمد سیبویه رسیدیم. در آنجا از ایشان سؤال کردیم که از بین روضه هایی که خوانده می شود، کدام را بیشتر دوست دارید؟
🔆 ایشان در پاسخ فرمودند «نسبت به روضه حضرت زینب (س) و حضرت عباس (ع) بسیار ارادت دارم».
🔹آیتالله سیبویه از علمای سادهزیست بود که سالها در منزلی در خیابان گرگان تهران زندگی میکرد. وی در آذر 1384 به دیار حق شتافت.
🔆پیکر این عالم جلیلالقدر در شهر قم تشییع شد و پس از اقامه نماز میت توسط مرحوم آیتالله العظمی محمدتقی بهجت (ره)، در مقبره شهید مفتح حرم مطهرحضرت معصومه (س) برای همیشه آرام گرفت.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#دمی_با_ترمذی
🔰تِرمِذی، برهان الدین حسین محقق، عارف سده هفتم. او از سادات حسینی بوده است.
🔹تاریخ و محل ولادتش مشخص نیست؛ بنا به شهرتش، احتمالاً اهل ترمذ بوده است. بر لوح قبر او چند بیت فارسی نوشته شده که در آن تاریخ تولد وی ۵۶۱ ذکر شده است.
🌀ترمذی در جوانی مرید بهاءالدین محمدولد مشهور به بهاءولد، پدر جلال الدین مولوی، شد.
#ریاضت_و_مکاشفات_ترمذی
🔮وی دوازده سال ریاضت کشید و مکاشفات بسیاری به او دست داد، به طوری که در خراسان و ترمذ و بخارا و دیگر جایها او را سیدِ سِرّدان (دانای راز) می گفتند.
🔆لقب دیگر وی «فخرالمجذوبین» بود. او بر دانشهای زمان خود نیز وقوف داشت و در علوم طبی و حکمت الاهی ممتاز بود.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#آشنایی_مولوی_با_ترمذی
🔹هنگامی که بهاءولد از بلخ هجرت کرد، ترمذی نیز به شهر ترمذ رفت و در آنجا منزوی شد.
🔹پس از چندی به طلب شیخ خود به قونیه رفت، ولی هنگامی به آنجا رسید که نزدیک یک سال از وفات بهاءولد گذشته بود. وی چند ماهی در مسجد سنجاری معتکف شد و پس از آن به تربیت جلال الدین مولوی همت گماشت.
🔰بنا بر پارهای روایات، سابقه آشنایی مولوی با ترمذی به روزگار حیات پدرش و هنگام اقامت در بلخ میرسد و در آن هنگام ترمذی، اتابک و لله مولوی بوده است.
🌀در نخستین ملاقاتهایی که برهان الدین در قونیه با مولوی داشت، او را در انواع علوم دینی و یقینی و فنون قال نادر یافت و از مولوی خواست تا همانگونه که در علم قال کامل است، در علم حال که علم انبیا و اولیاست، نیز سلوک کند تا در ظاهر و باطن وارث پدر گردد.
🔮 مولوی نیز مرید او گشت و نُه سال، حقایق و معارف را از او آموخت و با راهنمایی او به ریاضت و مجاهدت پرداخت.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#سفر_ترمذی_به_قصریه
🔰ترمذی پس از سالها اقامت در قونیه، عزم قیصریه کرد و مولانا که نخست رضایت نمیداد بالاخره موافقت کرد و ترمذی به آنجا رفت.
🔹حاکم شهر، دستوراعظم شمس الدین اصفهانی، که از کارگزاران سلجوقیان روم بود، در جرگه مریدان وی در آمد.
🔆وی در این شهر بر «کوه علی» روز و شب به مناجات مشغول بود. همچنین گاه به بیان اسرار و حقایق عرفانی میپرداخت.
#ارادت_سلطان_ولد_به_ترمذی
🔹ترمذی بیانی مؤثر و دل انگیز داشت و به گفته بهاءالدین سلطان ولد، فرزند مولانا، در ایراد سخنان و نکته های لطیف، از اولیا و عارفان گذشته پیشی گرفته بود.
🌀سلطان ولد به ترمذی حرمت فراوان مینهاد و هنگام تشریح مسائل عرفانی، تصریح میکرد که «این معانیِ غریبِ نادر، بخشایشِ سیدبرهان الدین... است».
🔹جاذبه ترمذی چندان بود که مولوی برای دیدار او به قیصریه سفر میکرد.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#دیگر_شاگردان_ترمذی
🔹ترمذی، علاوه بر مولوی، مریدان دیگری نیز تربیت کرد، از جمله صلاح الدین زرکوب که مولانا او را فرزند جان و دل سید، و خلیفه بالاستقلال وی شمرده است.
کرامات متعددی نیز به ترمذی نسبت داده اند.
#ارتباط_ترمذی_و_شمس_تبریزی
🌀میان ترمذی و شمس تبریزی نیز علایقی وجود داشته است و شمس تبریزی در مقالات خود به پارهای از احوال و اقوال وی اشاره کرده است.
🔹شمس تبریزی ترمذی را نسبت به مولوی از نظر حال و مولوی را نسبت به ترمذی از نظر علم برتر میدانسته است.
#وفات_ترمذی
⚫️بنا بر قراین موجود، ترمذی در حدود ۶۳۸ ـ ۶۳۹ وفات یافته است.
🔮شمس الدین اصفهانی و بزرگان دیگر شهر او را با شکوه بسیار تشییع کردند و در قیصریه به خاک سپردند.
🌀بنا بر روایتی، چندین بار عمارتی بر مزار او بنا کردند که منهدم شد تا اینکه شبی ترمذی را به خواب دیدند که آنان را از این کار منع میکرد. شمس الدین اصفهانی پس از چهلم ترمذی، مولوی را از این حادثه مطّلع ساخت؛
🔹 مولوی برای زیارت تربت او به قیصریه رفت و از نو عُرسی برگزار کردند. وی کتب و جزوه های ترمذی را گرد آورد و برخی را به رسم تبرک و یادگار به شمس الدین اصفهانی بخشید و به قونیه بازگشت.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#دمی_با_جنید_بغدادی
🔰ابوالقاسم جنید بن محمد بن جنید خزاز زجاج قواریری نهاوندی، معروف به جنید بغدادی، از پرآوازهترین عارفان جهان اسلام در سده سوم است.
🔹نام و آوازه اش بر دورههای مختلف تاریخ تصوف ، سایه افکنده و تعالیم گسترده و آموزههای عرفانی دقیق او، بر بسیاری از عارفان نامدار و برخی از سلسلههای عرفانی- از جمله کبرویه- تاثیری شگرف نهاده است.
🌀از او با القاب متعددی همچون «طاووس العلما»، «سلطان المحققین»، «سید طایفه» یاد کردهاند.
🔹اصل او، از نهاوند و محل تولد و رشد وی، بغدادبوده است.
🌀او در اوایل جوانی، نزد ابوثور ابراهیم بن خالد کلبی ( فقیه مشهور) فقه آموخت.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
🔰در بیست سالگی، در حضورکلبی ، بر مذهب او که ظاهرا مذهب مستقلی بوده است،فتوا میداد؛ ازاین رو پیش از آنکه صوفی باشد،فقیه به شمار میرود.
🔹با آنکه وی، علاوه بر فقه ، در دیگر علوم شرعی تحصیلاتی داشته و بر فراگیری حدیث و کتابت آن و تقید به کتاب و سنت تاکید کرده، خود از راویان حدیث به شمار نمیآید و جز یکی دو حدیث، از او روایت نشده است.
🌀چون کلبی کتابی ننوشت، بیشتر اقوالی که از او در دست است، از طریق جنید به ما رسیده و ممکن است برخی از آنها در حقیقت اقوال خود جنید باشد که وی آنها را از زبان سری بیان کرده است.
🌀 با توجه به این نکته و نیز سبک سؤال و جوابی گفتگوهای جنید و کلبی، میتوان نسبت این دو را چون نسبت سقراط و افلاطون دانست.
🔹این که کلبی نخستین کسی بوده که در بغداد به تعلیم توحید از طریق تصوف پرداخته، ممکن است علت اهمیت و اولویت یافتن مبحث توحید نزد شاگردش جنید باشد.
#ادامه_دارد
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#ادامه
🌀غیر از حارث محاسبی که گفته شده احتمالا مراوده جنید با وی تا حدی مخفیانه بوده و ابن الکعبی که تاثیر او بر جنید بیشتر از لحاظ رفتار و شیوه زندگی صوفیانه بوده تا از جنبه نظریههای عرفانی، جنید خود ابوجعفر قصاب را استاد حقیقی خویش خوانده است.
🔹بسیاری از بزرگان صوفیه با جنید معاصر بودند ، از جمله با ابواحمد قلانسی ، ابوحفص حداد که به مدت یک سال در بغداد مهمان جنید شده بود، ابوسعید خراز ، ابوالحسین نوری که جنید با تعریضی او را به تسلیم دعوت کرد.
🌀خواجهعبداللّه انصاری لقبِ او رازَجّاجِ خَزّاز آوردهاست. گفته شده که چون پدر جنید تاجر شیشه ( قَواریر ) و خود او تاجرِ ابریشمخام (خَز) بوده است، جنید را قواریری و خَزّاز خواندهاند.
🔆جنید بهبغدادی و نهاوندی نیز شهرتدارد زیرا اصلاو از نهاوند و محل تولد و رشد وی بغداد بودهاست.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#شاگردان_و_مریدان_جنید
🌀بسیاری از مشایخصوفیه را در شمار شاگردان و مریدانجنید نامبردهاند، از جمله: ابومحمد جُریری که جنید به او اجازه ارشاد داد .
➖برطبق وصیت جنید، ابومحمد جانشیناو گردید .
🌀حلّاج که جنید او را از عواقب دعویاش بیم داده و برخی اقوال و اعتقاداتش را مردود خوانده بود.
🔹شِبلی که گفته شده جنید برای زدودن غرور از طبع وی، او را به گدایی در بازار وادار ساخت، از لحاظ عقاید رویکردی مشابه با جنید داشت ولی در طرز گفتار و رفتار با او سخت مغایر و متفاوت بود .
🔮همچنین جعفر خلدی ، ابوعلی رودباری ، ابو بکر کتّانی ، ابوالحسن مزین (متوفی ۳۲۸)، ابومحمد مرتعش (متوفی ۳۲۸) و ابو یعقوب نَهْرِ جوری از شاگردان جنید بودند.
#ترجیح_اقامت_بر_سفر
🔹معمولاً صوفیانِ دیگر برای ملاقاتبا جنید به بغداد میآمدند و او خود جز یک سفر حج ، سفر شایان ذکر دیگری نداشته و شاید چنانکه قشیریگفته اقامت را بر سفر ترجیح میداده است.
🔹او تا آخر عمر در بغداد ــ که در آن عصر مرکز حیات معنوی و محل رفتوآمد علما و صوفیه بود ــ به سر برد.
#ادامه_دارد
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#مشرب_عرفانی_صحوی
🔰جنید همچنانکه مشربعرفانی صحوی او ایجاب میکرد، زندگی به نسبت آرامی را گذراند و در دوره پرآشوب خلافت متوکل، به مصائبی، چون حلاّج و شبلی، رفت دچار نگردید.
🔹او در اظهار آرای خود بسیار محتاط بود و اغلب با عباراتیمبهم و معمولاً برای جمعی کمشمار سخنمیگفت و همواره از سوء تعبیر سخنانخود بیمناک بود.
🌀وی به شبلی و بعضی از عرفای دیگر نامه نگاشته و آنان را از پردهدری و افشای بحثهایباطنی خواصنزد عوامبرحذر داشتهاست.
🔹با اینکهخانه جنید، محل تردد صوفیه بود، از غوغا و تظاهر به شدت پرهیز میکرد و بههمین سبب، نه مجلسعامداشت و نه با شیعیان ارتباط مییافت.
🔹در هنگام فتنه غلامخلیل برضد صوفیان، جنید خود را صرفاً یک فقیه خواند و از محاکمه رهید.
🌀یکی از مهمترین امتیازات جنید بر مشایخ وقت آن بود که علم را با حال و تجربههای عرفانی جمعخ میکرد .
🔹بر مراقبه باطن و محاسبه اعمال تأکید بسیار داشت؛ از اینرو، هجویری مراقبه باطن را طریق جنیدیانمینامد.
🌀اغلباوقاتجنید بهعبادت و ریاضت میگذشت،و روزها بازار به تجارت میپرداخت.
🔮به گفته عطار وی برخلاف صوفیان، رقعه بر تننمیکرد و به رسمعلما لباس میپوشید.
🔆جنید در طول سالهایی که سری سقطی تدریس میکرد، برای رعایت حرمتِ استاد، حتی با وجود اصرارِ خود وی، از تدریس امتناع میکرد تا آنکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را در خوابدید و به دعوتایشان، درس را آغاز کرد.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#دمی_با_جریری
🔰جُرَیری، ابومحمد احمدبن محمد ، صوفی و فقیه اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم.
🔹 نام او را، به غلط، جَریری و حریری نیز گفته اند ، به نوشته مدرس تبریزی، وی به جُرَیر منسوب است که نام دو مکان است، یکی در نزدیکی مکه و دیگری در نزدیکی بصره.
🌀جریری از صوفیان بزرگ طبقه جنیدِ بغدادی بود و جنید او را به دستگیری از مریدان خود مأمور کرد.
🔹وی اصول معارف صوفیه را به خوبی میدانست، در علوم عصر خویش صاحبنظر، در فقه پیشوا و مفتی، و در طریقت استاد بود .
🌀 ابوالحسن خَیرالنَّسّاج و خبّاز بغدادی هم از استادان جریری بودند.
🔹عدهای از بزرگان صوفیه به صحبت جریری نایل شدهاند، از جمله محمدبن خفیف شیرازی، علیبن بندار، جامی.
🔹در سلسله مشایخ ابوسعید ابوالخیر و خواجهعبداللّه انصاری و ابوعلی فارمَدی، نام جریری نیز، در واسطه اسناد خرقه ایشان به جنید، ذکر شده است.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
⚫️تاریخ وفات جریری را 311، احتمالاً در واقعه حمله قرمطیان به حجّاج و نیز 312 و 314 گفته شده است.
🔮از جریری تنها حکایتهایی در منابع صوفیه نقل شده است که بر اساس آنها میتوان کم و بیش به احوال و طریق سلوک وی پی برد. جریری، همچون دیگر مریدان جنید، عارف اهل زهد و شریعت بود و معتقد بود کسی که وسایط و فروع شریعت را بزرگ بدارد، به شهود اصول طریقت نایل میگردد.
🔹به گفته جریری، دوام ایمان و پایداشت دین و صلاح تن، در اکتفاء (انصراف از غیرخدا)، اتقاء (پرهیز از مناهی) و احتماء (مراقبت در غذا و خوراک) است.
🔹 او تصوف را گونهای قهر میدانست که با صلح و تسلیم حاصل نمیشود .
🔹در باب مقام غیبت و حضور، جریری، مانند حارث محاسبی و جنید و محمدبن خفیف شیرازی، حضور را مقدّم بر غیبت و هدف و فایده غیبت از خود را حضور در پیشگاه حق و غیبت بیحضور را جنون و غفلت میدانست.
🔹سکوت وی در باره حلاج، نشان دهنده موضع اعتدالی وی، همانند جنید، است.
🌀بر این اساس، وی ضمن رد نظر کسانی که بایزید بسطامی را سید عارفان میدانستند، ابوسعید خَرّاز را واجد این مقام دانسته است.
این ترجیح، مبین رویکرد متشرعانه و اعتدالی او در تصوف است.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#دمی_با_شبلی
🔰ابوبکر شِبلی، ملقب به تاجالصوفیه، عارف و فقیه و شاعر قرن سوم و چهارم است.
🔹شبلی جایگاه ویژهای در تاریخ عرفان دارد.
🌀 از وی تالیفی برجای نمانده است ولی سخنان، اشارات، مناجات، اشعار و حکایات ژرفی از او در تذکرهها آمده است.
🔆زیارتگاه ابوبكر شبلى، داخل مسجدی به همین نام، در شهر بغداد قرار دارد.
🔹وی اصالتا خراسانی و از مردمان روستای شبلیه در (منطقهای در ماوراءالنهر، بین سیحون و سمرقند) بود .
ازاینرو او را شبلی خواندهاند.
🔮اما به نوشته سمعانی، شبلی برگرفته از ندای شَبَّ لی (در من بسوز) است.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#حکایت
🔮حکایتی است که ابوالفتوح رازی در تفسیر خود، درباره شبلی نقل کرده است.
🔆براساس این حکایت، شبلی در دست گرفتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستان امام علی (علیهالسّلام) را در روز غدیر، با داستان زلیخا و حضرت یوسف، مقایسه کرده است که تفصیل آن به شرح زیر است:
🔆شبلی در روز غدیر، نزدیک یکی از معروفان شد از علویان و او را تهنیت گفت، آنگه گفت: «یا سید تو دانی تا اشارت در آن چه بود که جدت دست پدرت گرفت و برداشت و سخن نگفت؟»
➖گفت: ندانم
🔹 گفت: اشارت بود به آن زنانی که از جمال یوسف، بیخبر بودند و زبان ملامت در زلیخا دراز کردند و
🔆گفتند: «امْرَاَتُ الْعَزِیزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَها حُبًّا اِنَّا لَنَراها فِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛»
🔹او خواست تا طرفی از جمال یوسف، به ایشان نماید، مهمانی بساخت و آن زنان را بخواند و در خانه به دو در، بنشاند و یوسف را جامههای سفید پوشانید
🌀و گفت: «برای دل من ازین درِ خانه در رو و به آن در، برون شو»
🔹ایشان را گفت: من میخواهم تا این دوست خود را یک بار بر شما عرض کنم، برای دل من، هرکسی با او مبرّتی کنید.»
🔹گفتند: چه کنیم؟
#ادامهدارد
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#ادامه
🌀 هر یکی را کاردی و ترنجی به دست داد
🔹گفت: چون آید، هرکسی پاره ترنج ببرد و به او دهد.
➖ گفتند: چنین کنیم، چون از در خانه درآمد و چشم ایشان بر جمال او افتاد، خواستند که ترنج برند، دستها ببریدند و از دهش و حیرت، چون او برفت، گفتند:
🔆«حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً اِنْ هذا اِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ؛»
➖گفت: این آن است که شما زبان ملامت دراز کردهاید به سبب این: «فَذلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ؛ »
🔆 رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم این اشاره کرد و گفت: این، آن مرد است که اگر وقتی در حق او سخن گفتم، شما را خوش نیامد و زبان ملامت دراز کردید، امروز بنگرید تا خدای تعالی در حق او چه فرمود، او را چه پایه نهاد و چه منزلت داد.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#ادامه
🌀عمادالدین طبری نیز حکایتی شبیه همین نقل را در کتاب خود (کامل بهایی)، آورده است؛ با این تفاوت که دیدار شبلی را با نقیب سادات بغداد، دانسته است. سخن او در اینباره، چنین است:
🔆حکایت: شبلی در اصل، رئیسی بود از رؤسای ولایت دماوند و مردی عاقل بود.
🔹ملک مازندران او را به رسالت، به خلیفه فرستاد، چون به بغداد رسید و آن مشاهد علما بدید، در آنجا توبه کرد و از دنیا اعراض نمود، القصه شبلی، روزی پیش نقیب بغداد رفت و گفت: یا سید!
دانی که غرض مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
🔹در این حدیث، چه بود که دست پدرت گرفت و بر خلق، عرضه کرد؟»!
➖گفت: نه یا شیخ.
🔹شبلی گفت: یا سید! زلیخا عاشق جمال یوسف شد و یوسف، از وی دوری میجست و زنان مصر که او را طعنه میکردند، حاضر کرد و گفت من حال خود به شما نمایم و از برای هر زنی، بالشی بنهاد و ترنجی و کاردی به دست هر یکی از ایشان داد و گفت پاره از اینجا ببرید و به من دهید و شفاعت از یوسف کرد بسیاری و سوگندها داد و او را گفت به حق تربیت و تعهد من تو را که از خانه بیرون آیی و به آن خانه دیگر روی، یوسف از آنجا بیرون آمد، سر در پیشانداخته، به خانه دیگر رفت.
#ادامه_دارد
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#ادامه
🌀زنان ترنج، دستها میبریدند، پس گفتند: «ما هذا بَشَراً اِنْ هذا اِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ؛
این نه آدم است، بلکه فرشتهای است بزرگ.»
🔹 یوسف، چشم بر هیچ زنی نینداخت.
🌀زنان گفتند: «اگر او آدمی بودی، نظر بر حسن و جمال ما انداختی»
➖زلیخا گفت: «فَذلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ؛
🌀 این است آن کس که شما مرا به جهت او، ملامت میکردید.»
🔆رسول ما نیز به کرات و مرات، فضایل علی (علیهالسّلام) و مناقب او گفته بود، حساد و منافقان، طعنه میزدند. روز غدیر، بر خلق جلوه داد او را.
#توبه_شبلی
🌀شبلی در مجلس یکی از صوفیان، به نام خیر نَسّاج توبه کرد، سپس نسّاج وی را نزد جنید بغدادی برد تا به وی دست ارادت بدهد. شبلی بیش از شش سال شاگرد جنید بود.
#ادامه_دارد
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#ادامه
🌀جنید در آغاز شبلی را به کسب و پس از مدتی به گدایی، حلالیتطلبی از مردمان دماوند و به خدمت مریدان توصیه کرد.
🔹شبلی پس از مدتها شاگردی نزد جنید به مقامی رسید که جنید او را تاج صوفیان نامید.
#استادان
ابوالحسین نوری وحلاج نیز استادان او هستند.
🔹 شبلی با شطحیات خود بخشی از سخنان و آموزههای حلاج را نشر داده است.
🔹افزون بر آن شبلی خود به وحدت عقیده خویش با حلاج اشاره کرده و جنون خویش را مایه نجات خود و عقل حلاج را سبب هلاک او تلقی کرده است.
🔹شبلی، حلاج را انکار کرد و او را مستوجب زجر خواند و گویا همین انکار بعدها به شوریدگی شبلی افزود.
#ادامه_دارد
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#شاگردان
🌀شبلی شاگردان بسیاری تربیت کرد اما برخی، ابوالحسن علی بن ابراهیم حُصری را تنها شاگرد واقعی شبلی دانستهاند، شاید به این دلیل که شبلی، وی را همانند خود دیوانه مینامید و بر آن بود که میان او و حصری الفت ازلی وجود داشته است.
#شیوه_سلوکی
🔆شیوه سلوکی شبلی چنین بود که شاگردان را پس از توبه، به رفتن به حج بدون توشه سفارش میکرد.
#حکایت
🔮شبلی چوبی در دست داشت که به هر دو سرش آتش در زده بود و می گفت خواهم تا با یکسر آن دوزخ را آتش زنم و با سر دیگر بهشت را، تا خلق تنها به خدای پردازند.
🔆در واقع بیان دیگری بود از این تعلیم معروف بعضی صوفیه که می گفتند خدا را باید برای عشق عبادت کرد نه به خاطر بیم و امید
#مرگ_سه_گونه_است:
🌀مرگ در ( راه) دنیا، مرگ در (راه) عقبی و مرگ در (راه) مولی، آنکه در دوستی دنیا بمرد منافق مرد آنکه در دوستی عقبی بمرد زاهد مرد و آنکه در دوستی مولی بمرد عارف مرد.
⚫️شبلی در ۸۷ سالگی درگذشت و در آرامگاه خیزران در بغداد به خاک سپرده شد.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#دمی_با_حصری
🌀حُصْری، علی بن ابراهیم، از صوفیان قرن چهارم بود.
🔹از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست و احتمالا لقب حصری به واسطه شغل حصیربافی یا حصیرفروشی او بوده است.
➖او اهل بصره ولی ساکن بغداد بود.
🔹وی را تنها شاگرد شبلی دانستهاند.
#شاگردان_حصری
🌀از شاگردان شناخته شده حصری، ابوالفضل محمد بن حسن خُتَّلی و خواجه عبداللّه انصاری بودهاند.
🔆خواجه عبداللّه انصاری در طبقات الصوفیه وی را بسیار ستوده و از محمد بن احمد بن سمعون که حصری را میآزرده، به نیکی یاد نکرده است.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#دیدگاه_حصری_درباره_توحید_و_فنا
🔹حصری از مشایخ بزرگ عراق محسوب میشد. از او درباره توحید و فنا کلماتی نقل شده است که میگویند از هیچکس غیر از او، این سخنان شنیده نشده بود.
🔮از برخی سخنان وی چنین برمیآید که او خوف از خدا را حجابی در راه رسیدن بنده به خدا میدانسته است.
🌀با این حال، وی مانند طرفداران زهد خائفانه، آن چنانکه خود میگوید، از پانزده سالگی به ریاضتهای سخت و نوافل مشغول شد و هرگز آنها را ترک نکرد و حتی گفتهاند از یک جمعه تا جمعهای دیگر جز برای نماز جمعه از خانه بیرون نمیآمد و در تمام این مدت، به ذکر خدا مشغول بود.
#تعلق_خاطر_به_ملامتیه
🔆ظاهراً وی به ملامتیه تعلق خاطر داشته، از جمله از او نقل شده است که اگر در این روزگار پیامبری ظهور میکرد حتمآ در زمره ملامتیه بود.
#طرفدار_سماع
🔮او طرفدار سماع بوده و گفته شده است به همین سبب، از او نزد خلیفه بدگویی کردند. میگویند وقتی خلیفه، حصری و یارانش را در حال سماع دید از او درباره مذهبش سؤال کرد.
🔹 حصری گفت که مذهب ابوحنیفه داشتم، بعد شافعی شدم و حالا خود به چیزی مشغولم که از هیچ مذهبم خبر نیست.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#صوفی_از_دیدگاه_وی
🔆در نظر وی، صوفی آن است که موجود نباشد بعد از معدوم شدن و معدوم نگردد بعد از موجود شدن، یعنی هستی وی را نیستی و نیستی وی را هستی نباشد و صوفی آن است که وجد او وجود اوست و صفات او حجاب برای اوست .
🌀همچنین گفته صوفی آن است که چون از آفات (آفات نفسانی) فانی شود، دیگر به آن آفات برنگردد و چون رو به حق آورد، به هیچ چیز غیر از حق نیارامد و نیاساید.
#دیدگاه_حصری_درباره_استعاذه_از_شیطان
🌀به نظر حصری شیطان کمتر از آن است که در حین تلاوت کلام خدا حاضر شود؛ ازاینرو، به استعاذه از شیطان در هنگام تلاوت قرآن قائل نبود.
🔹شعرانی از این سخن وی انتقاد کرده است.
#وفات
⚫️حصری در ذیحجه ۳۷۱ درگذشت و در مقبره حرب در بغداد دفن شد.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•