eitaa logo
؏ﭑرفــــﺂݩِ مـجـﭑهد | شهیدانּ عشࢪیہ و طهـمـاسبے
430 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
981 ویدیو
32 فایل
﷽ ⭕️ معرفی و بازنشر زندگینامه، سبک زندگی، وصیتنامه، آثار صوتی و تصویری، دست‌نوشته‌ها و ... از مربیان‌شهید والامقام ابراهیم عشریه و مهدی طهماسبی 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir ⭕️ لینک ارتباط با مدیر کانال و یا ارسال محتوا: https://eitaa.com/MALEK_ita
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
____🍃🌸🍃🌸🍃____ ... بعد از سه بار شلیک غیردقیق، دیگر آنها هم هوشیار شدند و فرار کردند. در شلیک سوم دست قبضه‌چی خمپاره به شدت آسیب دید و او را با موتور به بیمارستان انتقال دادند. دوباره چهار نفری خاکریز را ادامه دادیم برای شناسایی بقیه منطقه. در حین حرکت، دشمن یک خمپاره جهنمی به سمت خاکریز ما زد اما خیلی دور منفجر شد. به انتهای خاکریز که رسیدیم در حال بازگشت به سمت سنگر شماره ۸ بودیم که ناگهان صدای جهنمی دیگر را شنیدیم که به سمت ما می آمد. جهنمی ها بعد از شلیک در مسیر حرکت شان صدای خاصی که شبیه بال زدن پرنده است را تولید می‌کند و تا لحظه اصابت به زمین صدا ادامه دارد. سریع دور و برمان را نگاه کردیم تا محل امنی برای جان پناه (محلی امن برای حفظ جان) پیدا کنیم. اما فقط یک خاکریز کوتاه نزدیکمان بود و تا اولین سنگر مستحکم فاصله زیادی داشتیم و در ثانی نمی دانستیم که دقیقاً جهنمی به کدام سمت می‌رود و کجا فرود می آید. پشت سر یا جلو؟ سمت چپ یا راست؟. صدای حرکت جهنمی هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شد که حاکی از نزدیک شدنش بود. تصمیم گرفتیم به همین خاکریز حدود یک و نیم متری بچسبیم تا ببینیم سرنوشتمان چه میشود. برای اینکه تلفات هم کمتر شود با فاصله های ۴ تا ۵ متر روی خاکریز دراز کشیدیم و دستمان را گذاشتیم روی سرمان. سمت راست من حیدر بود و حدود پنج متر بعد از حیدر حامد موضع گرفت و ۵ متر بعد از او هم ابراهیم. صدای جهنمی نزدیک و نزدیکتر میشد احساس می‌کردم دقیقاً روی گردن من فرود می آید. سرم را گرفته بودم پایین و اشهدم را می‌خواندم. با خودم گفتم اگر هم به هر علتی منفجر نشود، اصطلاحاً گُل(عمل نکردن مهمات) کند، به علت ضربه شدیدی که روی سرم می‌خورد من را از بین خواهد برد. مطمئن بودم به سمت من می‌آید و با بقیه کاری ندارد. 🔻ادامه دارد... ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ 🔴 به مناسبت هفتمین سالگرد شهادت 🕓 ۲۴ فروردین ۱۳۹۵ / ساعت ۰۴:۰۰ 🗺️ سوریه؛جنوب‌غربی حلب؛ منطقه العیس ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره رهبر انقلاب از حمله به بدحجاب‌ها 🔹عده‌ای جوان در خیابان به بدحجاب‌ها حمله می‌کردند. امام گفتند بروید این‌ها که حمله کردند را بگیرید، بزنید و زندانی کنید. 🔹بنده هم موافق این کارها نیستم، که باعث بشود بگویند این‌ها منطق ندارند و اهل حمله و جنجال اند. ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
"خدایا؛ انقدر درد و رنج این دنیا را بر من عطا کن که چیزی برای دیگران نماند، و آنقدر خوشی به دیگران عطا نما که چیزی برای من نماند." °•در آستانه هفتمین سالگرد شهادت شهید والامقام "ابراهیم عشریه"، هشت صلوات هدیه به روح مطهر شهدا و امام شهدا...•° 8⃣ روز تا سالگرد شهادت... ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸🍃🌸🍃 ... به «اَشهدُ اَنَّ علی وَلی الله» که رسیدم، ناگهان صدای انفجار شدیدی آمد. موج انفجار باعث شد مقداری حالت تهوع و گیجی پیدا کنم. من هنوز زنده و فکر کنم سالم بودم بقیه بچه ها هم همه سالم بودند. فقط قیافه هایمان دیدنی بود. در اثر انفجار باران خاک و گل و خورده علوفه بود که روی سرمان ریخت. مدتی طول کشید تا همه چیز آرام شود. خنده ای همراه با تعجب کردیم از این وضعیت. حیدر رفت تا ببیند جهنمی کجا اصابت کرد!؟ برگشت و با هیجان به من گفت: «تو دیگه کی هستی؟» گفتم:«مگه چی شد؟» گفت:«پسر خیلی خدا باهات همراه و هوای خانواده ات رو داره!» گفتم:« چرا؟» گفت:«جهنمی دقیقا پشت خاکریز، همین قسمتی که تو هستی منفجر شده و چاله ای بزرگ ایجاد کرده. دقیقا جلوی خودت و کمتر از ۲ متر فاصله. از لطف خدا پشت خاکریز خورده». هنوز از موج انفجار گیج و منگ بودم ولی خودم را سالم نشان می‌دادم تا بچه ها نگران من نشوند. کم کم حالم بهتر شد. ابراهیم آمد کنارم، نگاهی به سرتا پایم انداخت تا مطمئن شود سالم هستم. من را مثل برادرش دوست داشت و نگران بود. چندین بار این را بیان کرده بود. البته این موضوع دو طرفه است و من هم همین حس را نسبت به او داشتم. با خودم فکر می‌کردم و حسرت میخوردم که فقط چند قدم تا شهادت فاصله داشتم. نمیدانم خداوند چه چیزی را می خواهد به من نشان دهد؟ 🔻ادامه دارد... ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسن یعنی تمام هست زهرا حسن یعنی کریم هردو دنیا حسن یعنی سکوت و رازداری حسن یعنی شب و دل بی قراری ولادت با سعادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی «ع» خجسته باد..✨🤍 ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
🌷 وَ كَرامَتُنَا الشَّهادَةُ... اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین 🔴 به مناسبت هفتمین سالگرد شهادت 🕓 ۲۴ فروردین ۱۳۹۵ / ساعت ۰۴:۰۰ 🗺️ سوریه؛جنوب‌غربی حلب؛ منطقه العیس ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
"یا رب هوس دیدن رویت دارم روی تو و بوییدن رویت دارم بوی خوش تو چو عزم جانم فرمود بی هوش شدم و هوای کویت دارم" °•در آستانه هفتمین سالگرد شهادت شهید والامقام "ابراهیم عشریه"، هفت صلوات هدیه به روح مطهر شهدا و امام شهدا...•° 7⃣ روز تا سالگرد شهادت... ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
🔴 ویژه برنامه‌های سالگرد شهادت شهید عشریه جا نمونید👇👇👇 👈 شرکت در مسابقه🏁 👈 مشارکت در طرح ختم صلوات 📿 👈 مشارکت در طرح ختم قرآن کریم📖 ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸🍃🌸🍃 ... این چندمین بار بود که در طول مدت مأموریت، اشهدم را می‌خواندم و آماده شهادت قطعی می‌شدم ولی روزیم نمیشد. اما ظاهراً امتحانات خداوند هنوز تمام نشده. خدا را شکر در تمام این موارد و رزم در کنار ابراهیم چنان آرامشی بر قلبم حاکم بود که آمادگی کامل برای هر اتفاقی را داشتم. شاید مأموریت مهمتری در آینده برایم مقدر شده است. بعد از تکمیل شناسایی، ساعت هفت شب بود که به همراه ابراهیم و حامد به مقر برگشتیم. حیدر و محسن ماندند تا برای عملیات امشب آماده شوند. وقتی رسیدیم مقر، شنیدیم که عملیات امشب دوباره لغو شده! هم ناراحت شدم و هم خوشحال. ناراحت از این بابت که دوست داشتم عملیات جدید شروع شود و از بلاتکلیفی خارج شویم و منطقه را آزاد کنیم، آخر دلم برای نیروهای مجاهد و مخلص ارتش خودمان و بچه های فاطمیون که مسئول پدافند منطقه بودند میسوخت که زیر آتش دشمن مستقر در الضربه بودند. ولی خوشحال بودم از اینکه خداوند نظر لطف کرده بود. چون محور سمت راست به قدری سنگین بود که به شناسایی بیشتری نیاز داشت اما هنوز آمادگی صددرصدی نداشتیم و با اجرای عملیات احتمال دادن تلفات زیاد بود. نماز مغرب را که خواندیم از روی نقشه، محور سمت راست را دوباره بررسی کردیم و مسیرهای حرکت و طرحریزی های احتمالی را هم انجام دادیم. گرچه عملیات به احتمال زیاد لغو شده بود ولی به هر حال باید آماده می بودیم. 🔻ادامه دارد... ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
ای خاکها شما شاهد بودید؛ بگویید راز سربداران خمینی(ره) را. چگونه می‌توان روی این خاکها پاگذاشت. شاید قدمت روی خاک شهیدی گذاشته شود. آه خدایا! ببخش ما را. اینجا فکر می‌کنی همه چیز در سکوت است، اما نیست. خوب گوش دل باز کنی می‌شنوی... (منطقه عملیاتی فکه) 🔴 به مناسبت هفتمین سالگرد شهادت 🕓 ۲۴ فروردین ۱۳۹۵ / ساعت ۰۴:۰۰ 🗺️ سوریه؛جنوب‌غربی حلب؛ منطقه العیس ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
"بی پناهم بی پناهم حسین رو سیاهم رو سیاهم حسین یا ابن زهرا دلم را مسوزان جان زینب ز من رو مگردان " °•در آستانه هفتمین سالگرد شهادت شهید والامقام "ابراهیم عشریه"، شش صلوات هدیه به روح مطهر شهدا و امام شهدا...•° 6⃣ روز تا سالگرد شهادت... ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊سلام‌علی حجة‌ابن‌الحـسن... " در این غروب جمعه، صلواتی هدیه به ساحت مقدس حضرت قائم" ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
____🍃🌸🍃🌸🍃____ امروز جمعه بیستم فروردین است. ساعت ۸ بیدار شدم. ابراهیم هنوز خواب بود. شاید هیچ کس غیر از خودش نمی دانست که فقط چهار روز دیگر در کنار ماست. آرام و راحت خوابیده بود. دلم نمی آمد بیدارش کنم. رفتم بیرون، دیدم ابو محسن لبه بالکن نشسته و قرآن می خواند. من هم آن طرف نشستم و گزارش‌های وقایع دیروز را کامل کردم. قرار بود ساعت ۱۰ با ابراهیم برویم مقر نیروهای گردان تدخل، برای احوالپرسی و بررسی میزان آمادگی شان! اما انگار این بازدید طلسم شده بود و باز هم موفق نشدیم. موقع صرف صبحانه، حامد تماس گرفت و گفت:« آماده باشید برویم برای شناسایی محور الیعس.» ساعت ۱۰ راه افتادیم به سمت شهرک الحاضر. ابتدا همگی رفتیم مرصد الحاضر و بعد از بررسی مختصر برگشتیم پایین. گفتم:«من می خواهم بروم جلوتر و روی این زمین راه بروم!» ابراهیم گفت:«خیلی خوبه و منم موافقم» دو نفری حدود ۱۲۰۰ متر جلوتر از خاکریز اول رفتیم و رسیدیم به خاکریز بلندی که حدود ۳ متر ارتفاع داشت. با احتیاط رفتم بالای خاکریز، سرم را تا حدی بالا بردم که فقط بتوانم پشت خاکریز را ببینم. ابراهیم از قسمت دیگری از خاکریز رفته بود بالا تا وضعیت عوارض منطقه را ببیند. دقیقا پشت خاکریز، یک کانال پر از آب کثیف و متعفن بود که فاضلاب شهر حلب از داخل آن عبور می کرد. عرض زیادی داشت. حساب کردم بیش از ۶ متر عرض کانال فاضلاب بود. بوی خیلی بدی هم می داد. پشه ها و حشرات زیادی هم اطراف آن وجود داشت. آن منطقه به راحتی در دید و تیر رس دشمن بود. بیشتر که بررسی کردم متوجه شدم حدود ۴۰۰ متر جلوتر یک رودخانه دیگر و بعد از آن هم دو کانال آب دیگر قرار دارد. 🔻ادامه دارد... ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
"مسئله ی عشق نیست در خور شان و بیان به که به یک سو نهم لفظ و عبارات را" °•در آستانه هفتمین سالگرد شهادت شهید والامقام "ابراهیم عشریه"، پنج صلوات هدیه به روح مطهر شهدا و امام شهدا...•° 5⃣ روز تا سالگرد شهادت... ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
با این ستاره ها میشود راه را پیدا کرد..✨ ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
____🍃🌸🍃🌸🍃____ هرچه بررسی کردم و با دوربین هم دقیق تر نگاه کردم ،اثری از پلی مناسب که امکان عبور نیروها را داشته باشد، پیدا نکردم. با این شرایط ما فقط می توانستیم از جاده اصلی الحاضر _ العیس حرکت کنیم که به علت قرار داشتن در دید و تیر مستقیم مسلحین ،بسیار خطرناک بود و با مشکل روبرو میشدیم. ظاهراً مسیر عبور دیگری هم وجود نداشت. هوا دیگر داشت تاریک میشد. ابراهیم هم بعد از بررسی و ثبت اطلاعات ،دفترچه به دست، به سمت من آمد .یاد دوران مربیگری اش در ایران افتادم؛ همیشه یک دفترچه و خودکار برای یادداشت کردن تجارب و نکته ها دستش بود و همه چیز را ثبت میکرد.کارمن هم دیگر تمام شده بود. ساعت ۱۸:۳۰ برگشتیم الحاضر. بلافاصله گزارش وضعیت مسیر را در جلسه قرارگاه ارائه دادم و اصرار کردم که امکان عبور از رودخانه و کانال ها تقریبا وجود ندارد .گزارشم را که دادم،از جلسه خارج شدم برای هماهنگی‌های عملیات. تاریکتر که شد، عمار تماس گرفت و گفت :در جلسه قرارگاه، پیش‌بینی شده تعدادی الوار توسط نیروهای نجبا اورده بشه و قبل از شروع عملیات روی عرض کانال قرار بگیره تا نیروها بتوانند عبور کنند. بنابراین برو جلوی مسجد الحاضر و اون ها رو هدایت کن تا به کانال برسند و الوارها رو روی کانال بگذارند. با تعجب گفتم: عرض رودخانه زیادِ و فکر نمی‌کنم امکانش باشه.! عمارجواب داد:« اصرار دارند که بشه». اطاعت امر کردم و رفتم به سمت مسجد الحاضر. ابراهیم و بقیه هم ماندن در مرصد الحاضر تا برای عملیات آماده شوند. 🔻ادامه دارد..‌. ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما