eitaa logo
؏ﭑرفــــﺂݩِ مـجـﭑهد | شهیدانּ عشࢪیہ و طهـمـاسبے
430 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
984 ویدیو
32 فایل
﷽ ⭕️ معرفی و بازنشر زندگینامه، سبک زندگی، وصیتنامه، آثار صوتی و تصویری، دست‌نوشته‌ها و ... از مربیان‌شهید والامقام ابراهیم عشریه و مهدی طهماسبی 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir ⭕️ لینک ارتباط با مدیر کانال و یا ارسال محتوا: https://eitaa.com/MALEK_ita
مشاهده در ایتا
دانلود
قرن­‌هاست زمین انتظار مردانی این‌چنین را می‌­کشد تا بیایند و کربلای ایران را عاشقانه بسازند و زمینه­ ساز ظهور باشند… آن مردان آمدند و رفتند، فقط من و تو ماندیم و از جریان چیزی نفهمیدیم… (شهیدآوینی) •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗳️ مجموعه روزشمار به مناسبت برگزاری انتخابات ۱۴۰۲، مجموعه استیکر ۴۰ عددی عارفان مجاهد از لینک زیر قابل دسترسی می‌باشد 👇👇👇👇 روزشمار انتخابات شهید عشریه: https://eitaa.com/estikershahidoshrieh/253 ♦️ روزشمار انتخابات شهیدطهماسبی: https://eitaa.com/estikershahidtahmasebi/199 •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9️⃣ (نتیجه مقاومت) /۸ ⭕️ دو روز قبل؛ ۲۲ فروردین ۱۳۹۵ ...خیلی ناراحت بودم اما به روی خودم نمی‌آوردم و سعی می‌کردم روحیه خودم و بقیه نیروها را حفظ کنم. شرایط، خیلی وخیم و دهشتناک شده بود. کنترل وضعیت، مهم‌ترین وظیفه‌مان بود. خیلی سنگین شده بودند. ابراهیم سابقه کمردرد داشت اما به روی خودش نیاورد و آن دو مجروح را منتقل کردیم پایین. بلافاصله برگشتیم بالای تل. نیروها همچنان مقاومت می‌کردند تا تل را حفظ کنند. باران شدیدتر و زمین گل و باتلاق شده بود. لباس‌هایمان هم از باران، خیس و گلی و بعد از آن حادثه پر از خون شده بود. ابراهیم هنوز یکجا آرام و قرار نداشت. مدام وضعیت تل را بررسی می‌کرد و به نیروهای روی تل روحیه می‌داد و نقاط ضعف را برطرف می‌کرد. انرژی عجیبی داشت؛ هر چند می‌دانستم به خاطر اتفاق چند لحظه قبل، از درون به‌شدت متأثر است. با شناختی که از او داشتم، می‌دانستم در دلش چه می‌گذرد. به‌رغم شجاعتش اما روحیه لطیفی داشت. ولی اصلاً تا اتمام مأموریت ناراحتی‌اش را به روی خودش نیاورد... 🔗 ادامه دارد... •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔁 ⏮️ ⏯️ ⏭️ ◉━━━━━━─────── 🎧 بزن فریاد، بگو‌ تکبیر🕊 خونمان جاری‌ست... 💔 •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهیدی که أجر دو شهید دارد... •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◖🌿🕊◗ هر‌ڪسۍ‌شھادت‌و‌صادقانہ‌بخواد، خدا‌اونو‌بہ‌مقام‌شھادت‌میرسونه، دیروزود ممکنه داشته باشه اما میرسه •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9️⃣ (نتیجه مقاومت) /۹ ⭕️ دو روز قبل؛ ۲۲ فروردین ۱۳۹۵ ...ساعت 4:30 سحر بود. شدت آتش دشمن کم شده بود. بیشتر قبضه‌های دشمن را زده بودیم. بقیه هم داشتند عقب‌نشینی می‌کردند. اذان صبح که شد، ابراهیم مثل همیشه جلو ایستاد و من هم پشت سرش پوتینم را درآوردم. پاهای‌مان داخل گل فرو رفت. نماز را شروع کردیم. با همان لباس‌های خونین و گِلی. دو نفر دیگر هم آمدند کنارمان و اقتدا کردند به ابراهیم. نماز که تمام شد با جوراب‌های پر از گِل، پوتین‌ها را پوشیدیم و تا روشن شدن هوا روی تل صبر کردیم. به لطف خداوند بالاخره مقاومت جواب داد و البرنه حفظ شد. هوا که روشن شد، نیروها را آوردیم پایین و برای استراحت به مسجدی که ورودی روستای البرنه قرار داشت، رفتیم. نیروها آن‌قدر خسته بودند که تا دراز کشیدند، خواب‌شان برد. من و ابراهیم هم در محوطه مسجد داشتیم تل البرنه را نظاره و اتفاقات دیشب را مرور می‌کردیم. به عنایت خدا و مجاهدت رزمندگان اسلام، به هر زحمتی بود بالاخره این روستا حفظ شد و مسلحین شکست خورده و با تلفات و خسارات بالا، دوباره به سوراخ‌هایشان خزیده بودند... 🔗 ادامه دارد... •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی او جواد است کسی بهانه بر گدا شدن نخواهد داشت🌺🌸🌷🌹🌹 شب میلاد امام جواد علیه السلام و روز پسر مبارک باد🌺🌸🌷🌹 •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎙️رهبر معظم انقلاب حفظه‌الله: اینها واقعاً‌ خیلی برجسته است؛ یعنی در محیط فرهنگی، در محیط نظامی، در محیط‌های گوناگون یک شخصیّت‌های برجسته‌ی این‌جوری وجود داشته‌اند؛ خب اینها سرمایه‌اند. آنچه من به عنوان توصیه عرض میکنم [این است که] این کارهایی که ذکر شد -[مثل] سردیس و تندیس و جلسه و تشکیلات و مانند اینها- کارهای خیلی خوبی است، منتها کاری کنید که یاد این شهدا، یاد این اشخاص،‌ این شخصیّت‌ها در ذهن نسلهای جدید ماندگار بشود. 🗓️ ۱۳۹۸/۱۰/۲۳ •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید زمانه خودت باش! اره رفیق تو میتونی هر روز شهید بشی و دوباره زنده بشی... با گذشتن از لذت گناه! •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9️⃣ (نتیجه مقاومت) /۱۰ ⭕️ دو روز قبل؛ ۲۲ فروردین ۱۳۹۵ ...ساعت هشت، ابومحسن با تعدادی نیروی تازه‌نفس رسیدند. تل را تحویلشان دادیم و به‌اتفاق ابراهیم برگشتیم خلصه برای استراحت. وقتی رسیدیم خلصه، خیلی خسته و کثیف و خون‌آلود بودیم. خسته بودیم ولی از شدت ناراحتی به خاطر شهادت نیروها خواب‌مان نمی‌برد. سلاح‌هایمان را تنظیف کردیم. پر از گل و خون شده بود. ابراهیم توی خودش بود و همین‌طوری که داشت سلاحش را نظافت می‌کرد، ذکر می‌گفت. حیدر هم کارش که تمام شد برگشت خلصه. ساعت 10:30 خواب‌مان برد. وقتی بیدار شدیم ساعت 14 بود. لباس‌هایمان را عوض کردیم و برای نماز شروع کردیم به شستن لباس‌ها و جلیقه‌های خونی و گِلی. لباس‌ها را بردیم پشت‌بام پهن کردیم تا خشک شود. ساعت 16 که شد، عمار تماس گرفت و گفت: «سریع‌تر برید شناسایی منطقه‌ای که دیروز حامد و حیدر رفته بودند و به علت درگیری دیروز ناتموم مونده. » بلافاصله آماده شدیم و با ابراهیم و حیدر، رفتیم البرنه. لباس‌هایمان هنوز کمی نم داشت... 🔗 ادامه دارد... •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed