eitaa logo
؏ﭑرفــــﺂݩِ مـجـﭑهد | شهیدانּ عشࢪیہ و طهـمـاسبے
398 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
43 فایل
﷽ ⭕️ معرفی و بازنشر زندگینامه، سبک زندگی، وصیتنامه، آثار صوتی و تصویری، دست‌نوشته‌ها و ... از مربیان‌شهید والامقام ابراهیم عشریه و مهدی طهماسبی 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir ⭕️ لینک ارتباط با مدیر کانال و یا ارسال محتوا: https://eitaa.com/MALEK_ita
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؏ﭑرفــــﺂݩِ مـجـﭑهد | شهیدانּ عشࢪیہ و طهـمـاسبے
⭕️ فراخوان مسابقه‌ی دلنوشته توضیــح در تصویــر👆👆👆 🎁 🎁 🎁 🎁 🎁 🎁 🎁 🎁 🎁 🎁🎁 🎁 🎁 🎁 🎁 🎁 🎁 🎁 🎁 🎁
👆👆─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ ⭕️ بِســمِ اللّٰه دست به قلم شوید...👇👇 ⏺ ورود به صفحه‌ی ثبت دلنوشته ⏺ 💯 پس از پایان مهلت ارسال، آثار ارزشمند شما در همین کانال انشاءالله به اشتراک گذاشته خواهد شد. ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشر دهید
هدایت شده از 《راز پلاک سوخته》
🤍 🍃رهبری در این زمان بسیار مظلوم هستند و خیلی از کسانی که روزگاری در کنار امام راحل بودند (البته به ظاهر) الان رهبری را تنها گذاشته اند و نظرات گستاخانه خودشان را در مقابل نظرات صریح رهبری بیان می کنند. این ها سعی می کنند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند. زهی خیال باطل .خداوند بهتر می داند که رسالتش را کجا قرار دهد. 🍃لذا عاجزانه از همه ی خانواده ام به طور خاص و همه ی دوستان و همه ی کسانی که صدای من به گوششان می رسد این است که در خط و مسیر ولایت مطلقه ی فقیه باشید تا این انقلاب آسیبی نبیند. @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘 فرم شرکت در مسابقه‌ی «کلامی با عارف مجاهد»👆 ⏺ با تکمیل فرم مربوطه در وبگاه عارفان مجاهد و ارسال دلنوشته های تاثیر گذار خود در مورد شهید عشریه تا ۲۴ فروردین ماه فرصت دارید در مسابقه‌ی دلنوشته ای به شهید عشریه با عنوان «کلامی با عارف مجاهد» شرکت نمایید. 🎁 از بین دلنوشته‌های ارسالی شما، جوایزی به آثار برتر به رسم قدردانی اهدا می‌گردد. ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
5⃣ روز تا سالگرد شهادت ✳️ به مناسبت ششمین سالگرد شهادت شهید ابراهیم عشریه/ 4⃣2⃣ فروردین ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
4⃣ روز تا سالگرد شهادت ✳️ به مناسبت ششمین سالگرد شهادت شهید ابراهیم عشریه/ 4⃣2⃣ فروردین ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3⃣ روز تا سالگرد شهادت ✳️ به مناسبت ششمین سالگرد شهادت شهید ابراهیم عشریه/ 4⃣2⃣ فروردین ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2⃣ روز تا سالگرد شهادت ✳️ به مناسبت ششمین سالگرد شهادت شهید ابراهیم عشریه/ 4⃣2⃣ فروردین ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 🌹مراسم ششمین سالگرد عارف مجاهد سرهنگ پاسدار شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه🌹 📆پنج شنبه ۲۵ فروردین ماه ۱۴۰۱ ⏰از ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۷:۳۰ 🗺 نـکاء _گلزار شهدای شهرستان نـکاء
👌‌شهادت را خیلی‌ها دوست دارند اما زحمت کشیدن برای شهادت را چه؟ شهید شدن یک اتفاق نیست. گُل زیبایی است که برای شکوفا شدنش باید خون دل بخوری... به بی دردها به بی غصه ها به عافیت طلب ها شهادت نمیدهند. به آنکه یک شب بی خوابی برای اسلام نکشیده. یک روز وقتش را برای تبلیغ دین نگذاشته، شهادت طلب نمیگویند. دغدغه هیأت دغدغه بسیج دغدغه کار جهادی دغدغه دست این و آن را توی دست شهدا گذاشتن دغدغه آدم شدن میطلبد دغدغه‌ی مجاهدت‌های روزمره خانوادگی و دوستانه که فکرش را هم نمی‌کنیم... ⏺ دغدغه ی شهادت، به حرف که نیست قلبت را بو میکنند اگر بوی ادعا، نمایش و خودنمایی می داد رهایت می کنند... ⏺ اگر عاشق شهادتی اول باید سرباز خوبی باشی خوب مبارزه کنی جراحت دارد، خستگی دارد، حرف شنیدن و درک نشدن دارد اما نباید کم بیاوری... ⏺ شهادت را به تماشاچی ها نمی دهند ⏺ همیشه فکر شهادت بودن زیباست، اما زیباتر آنکه شهید زنده باشی... ⏺ هر لحظه در حال جهاد برای دین خدا... برای بالابردن پرچم ارزش ها... برای کارهای روی زمین مانده... برای گرفتن دست گمشده‌ها... برای ترویج فضیلت‌های فراموش شده...
1⃣ روز تا سالگرد شهادت ✳️ به مناسبت ششمین سالگرد شهادت شهید ابراهیم عشریه/ 4️⃣2️⃣ فروردین ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
2.jpg
3.91M
🔴 زندگینامه شهید ابراهیم عشریه | تولد تا شهادت 👌فایل با کیفیت ✳️ به مناسبت ششمین سالگرد شهادت شهید ابراهیم عشریه/ 4️⃣2️⃣ فروردین ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
🔴 بانک پوسترهای شهید عشریه ✳️ به مناسبت ششمین سالگرد شهادت شهید ابراهیم عشریه/ 4️⃣2️⃣ فروردین ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🆔 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما
هدایت شده از [مالک]
🗓 زندگینامه شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه / قسمت اول یکم شهریور ماه سال ۱۳۵۶ در شهر نکا کودکی از تبار مازندران، پا به عرصه گیتی گذاشت. پدرش او را ابراهیم نامید. او فرزند سوم از خانواده‌ای شش نفره بود. خانواده‌ای که با درآمد حاصل از شغل حلبی‌سازی پدر امرار معاش می‌کرد. دوران ابتدایی را در دبستان شهید اشجعی، راهنمایی را در مدرسه امام موسی صدر و سپس دوران متوسطه را در دبیرستان شهید بهشتی و در رشته ریاضی و فیزیک؛ در شهر نکا به پایان رسانید. از کودکی بانشاط، شجاع و پُر انرژی بود و به رشته‌های ورزشی و فعالیت‌های اجتماعی علاقه داشت. از همان دوران، شروع به یادگیری قرآن کرد. او در سال ۷۴-۷۵ موفق به أخذ دیپلم شد. خدمت مقدس سربازی‌اش را در معاونت عقیدتی-سیاسی ستاد مشترک ارتش ج.ا.ا در شهر تهران (خیابان جمالزاده) طی نمود و در سال ۱۳۷۷ به زادگاهش بازگشت. گرایش جدی شهید عشریه به تذهیب نفس و اخلاق از همان دوران مقدس آغاز گشت و پس از آن در تمام طول عمرش هیچگاه شرکت در جلسات اخلاق اساتید مختلف را رها نکرد. ✳️ ادامه دارد... __________
🔴 اشتراک گذاری دلنوشته‌های برتر همراهان گرامی کانال عارفان مجاهـد:ارسال کننده: هاشمی 🔘متن دل‌نوشته:👇 خواستم از تو بنویسم تو خود اعتراض کردی و گفتی من همه اویم و تمام تنی را در وطنی غریب در جوار بانویی آشنا در طبق اخلاص گذاشتم که بگویم همه اوییم و به او بازخواهیم گشت. آقا ابراهیم! وقتی تمام تنت را که در عکس های یادگاری ات ایستاده و افراشته می دیدم و آن هنگام که باقی مانده تنت را در کفنی که با پنبه ها فربه می نمود و با تکان های مکرر تابوت بر شانه های هم رزمانت آشکار می شد که شیئی است سبک با همان اندازه که تازه متولد شده بود وقتی آن قد و بالا را با آن کفن سبک وزن چون قنداقه ی کودکی مقایسه کردم با خود گفتم: صدق الله العلی العظیم که خداراست گفت فمنهم من قضی نحبه... تو قطعه ای از زمین را حتی پس از عروجت برای خود نخواستی مثل آن زمان که گوشه ای از بالکن های الهیه لهوف می خواندی مثل آن زمان که گوشه ای از کانون نکا قرآن می خواندی مثل آن زمان که گوشه ای از گلیم خاک گرفته محل استقرارت در حلب، با خدایت راز می گفتی تو به اندازه ای که بنشینی و در آن نشستن خدا را بپرستی، امامت را بشناسی و خلق خدا را مدد کنی...تو به اندازه یک سیر مع الخلق الی الحق از زمین جا و مکان خواستی و پس از نبودنت هم به اندازه ای جا خواستی که دستان لرزان ساره لمست کند و انگشتان زهرا و معصومه و زینب که حالا قد کشیده اند سنگ قبرت را نوازش کنند، انگشتانی که چون انگشتان رقیه ای در خرابه ای از شام زیر خاک های مدفون کوچک نماند تو به اندازه ی یک قرائت قرآن برای قلب هم رزمانت در شب جمعه ای شرجی در گلزار نکا، برای خود جا خواستی... خانه نو مبارک! این دیگر قسطی نیست! مثل خانه های الهیه این دیگر پس دادنی نیست. مثل خانه های علویون این دیگر زخم زبان ندارد ... آقا ابراهیم کاش از خانه جدیدت به دنیای ما بیسیم می زدی و رمز عملیات دنیایت را می گفتی کاش بیسیم می زدی و از راز سربلندی ات از قد کشیدنت از جایگاه آقا ابی به شهید سرافراز ابراهیم عشریه خبرمان می دادی کاش به ما و دیگر چشم به راهان می گفتی که در آخرین کربلایت از خدا چه خواستی کاش... خواستم از تو بگویم اما تو خود بارها آموختیمان که همه اویی و به او باز می گردی پس از او می گویم که جهان را از آدم ابوالبشر تا مهدی موعود گستراند و دوره ای بر فرستادگان گذر نکرد جز آنکه تکذیب شوند و تردید شوند و دیوانه و مجنون خوانده شوند و پیروانشان انگشت نما شوند... خواستم از تو بگویم اما تو خود همیشه از خون خدا می گفتی که انتقامش را آرزومندی و از رقیه(س) می گفتی و از سکینه(س) و از زینب(س) که در یک سحر تا ظهری تمام جانشان را در صحرای کربلا در پیراهن هایی کهنه و پاره و در اعضایی مقطع، از دست رفته نگریستند و کافر و خارجی خطاب شدند و در دروازه ساعات... راستی آقا ابراهیم بگذار تصورت کنم در دمشق آن هنگام که فرزندان معاویه با پرچم هایی خوارج گونه هجوم می آوردندت و بگذار خدا را سپاس بگویم که ساره ات را خارجی ننامیدند و بانو عشریه تمام (ما رایت الا جمیلا) ها را در مساجد، در مجالس و محافل دوستانت فریاد زد در حالی که بر سر، چادری و چارقدی داشت و دست هایش آزادانه عکس های تو را حمل می کرد... آقا ابراهیم خواستم از تو بگویم اما تو خود او بودی و برای او فنا شدی برایمان دعا کن راه بسیار است بی راهه فراوان و ترس تکرار تاریخ و ظلم به انفس و امام غریبمان بسیار است برایمان دعا کن که حجت خود را ببینیم و بشناسیم که حسین را کسانی سر بریده اند که او را دیدند اما نشناختند و با وضو و قربت الی الله...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 زندگینامه شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه / قسمت دوم به دلیل اُنسی که با قرآن داشت در کانون قرآنی نکا شروع به فعالیت نمود. همان سال هم در آزمون سراسری رشته ریاضی محض دانشگاه پیام نور بهشهر پذیرفته شد و شروع به تحصیل کرد. واقعه سیل سال ۱۳۷۸ همه چیز را در نکا به ویرانی کشاند تا ابراهیم و خانواده‌اش را مجبور به ترک شهر و تغییر محل زندگی‌شان کند. این جابجایی اجباری، تحصیل او را در دانشگاه با دشواری زیادی روبرو کرد. در سال ۱۳۷۹ با خانواده‌ای از شهر نکا وصلت نمود و مراسم عقد بسیار ساده‌ای را برگزار نمودند. کمتر از یکماه بعد به دلیل علاقه به نظام و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ‌پس از قبولی در آزمون ورودی و طی مراحل گزینشی، وارد دانشگاه افسری سپاه که آن زمان در شهر اصفهان واقع بود گردید؛ تا دوران آموزشی افسری‌اش را به مدت ۴ سال سپری کند. او با نوع تفکر، علم، آگاهی و اعتقادی که کسب کرده بود وارد این سازمان مقدس شد و گفت: “با شناخت صحیح و پیروی از اندیشه امام خمینی (ره) در به اهتزاز درآوردن پرچم توحید در این مسیر قرار گرفتم” ✳️ ادامه دارد... __________
🔴 اشتراک گذاری دلنوشته‌های برتر همراهان گرامی کانال عارفان مجاهـد:ارسال کننده: فرزند شهیدی از شهدای دفاع مقدس 🔘متن دل‌نوشته: سلام فاصله مزرات با مزار پدرم چند قطعه بیشتر نیست بارها آمده‌ام ورفته ام 40سال است می آیم ومیرم وفقط نگاه وبس آری حرف های ما در نگاه ودلمان است گفتنی وشنیدنی نیست هیچ کس نخواهد فهمید شاهدم تمام شهدا هستند که شاهد 40سال حرف های نگفته دل وقلب و روحم هستند.
🗓 زندگینامه شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه / قسمت سوم در اردیبهشت سال ۱۳۸۲ و مصادف با میلاد پیامبر اکرم (ص) مراسم عروسی‌اش را در نکا برگزار و پس از مدت کوتاهی برای ادامه زندگی مشترک در منطقه دُرچه اصفهان، منزلی در نزدیکی مسجد اجاره نمودند. اینکه منزلش در همسایگی مسجد باشد برایش بسیار اهمیت داشت. در طول دوران آموزش افسری باید از صبح زود تا حدود ۵ و ۶ بعدازظهر در دانشکده افسری حضور می‌یافت. این وضعیت در ابتدای زندگی مشترک، خیلی برای او و همسرش سخت بود اما با صبوری و مهربانی طرفین، این مشکلات گذشت تا اینکه در تابستان سال ۱۳۸۴ دوران افسری به اتمام رسید. او با وجود تمام این مشکلات، هیچگاه ورزش جودو را ترک نکرد؛ ورزش جودو را از سال ۱۳۷۳ شروع کرده بود و نهایتاً در این رشته به درجه استادی دان ۳ رسید. بلافاصله با درخواست شخصی و علاقه و استعدادی که از خودش نسبت به علوم نظامی ‌در دوران آموزشی نشان داده بود برای ادامه خدمت به مرکز آموزش افسری علویون که در شهر مقدس قم واقع شده بود معرفی گردید. امکان حضور در محضر کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها از آرزوهای دیرینه او بود. حاصل این زندگی مشترک سه دختر به نام‌های زهرا، زینب و فاطمه معصومه بود. ابراهیم استعداد و توانمندی ویژه‌ای در امر فرماندهی و مربی‌گری داشت و لذا پس از مدت کوتاهی ابتدا در کسوت مربیگری تاکتیک و سپس در امر فرماندهی یگان آموزشی به سرعت رشد نمود. ✳️ ادامه دارد... __________