eitaa logo
؏ﭑرفــــﺂݩِ مـجـﭑهد | شهیدانּ عشࢪیہ و طهـمـاسبے
434 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
941 ویدیو
31 فایل
﷽ ⭕️ معرفی و بازنشر زندگینامه، سبک زندگی، وصیتنامه، آثار صوتی و تصویری، دست‌نوشته‌ها و ... از مربیان‌شهید والامقام ابراهیم عشریه و مهدی طهماسبی 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir ⭕️ لینک ارتباط با مدیر کانال و یا ارسال محتوا: https://eitaa.com/MALEK_ita
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | الگوی جوان 🎙️ رهبر انقلاب: اینها [شهدا] همه الگویند. جوان احتیاج به الگو دارد. اینها الگوهای زنده‌ی کشور ما و جوانهای ما محسوب میشوند. ۱۴۰۲/۰۴/۰۴ 🌹شهید والامقام ابراهیم عشریه: وصیتنامه | سبک زندگی | زندگینامه 🌹شهید والامقام مهدی طهماسبی: وصیتنامه | سبک زندگی | زندگینامه •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوانهای امروز؛ جوانهای انقلابی امروز، از جوانهای انقلابی اول انقلاب بهترند. معرفت‌شان بیشتر است، عمق‌شان بیشتر است،‌ بصیرت‌شان بیشتر است...:)! °•رهبر معظم انقلاب •°♥️ •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°• به یاد علی‌اکبرهای امام خمینی (ره) و امام خامنه ای (مدظله)•° علیه‌السلام مبارک •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1️⃣1️⃣ (وَ أتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ) /۱۱ ⭕️ روز موعود؛ ۲۴ فروردین ۱۳۹۵ ...سبک شده بودم. حس خوبی داشتم. خیلی سبک بودم. دیگر دردی احساس نمی‌کردم. راحت‌تر نفس می‌کشیدم. به آسمان نگاه می‌کردم و منتظر بودم که کار تمام شود. آن برادر نبلی هم دیگر شهید شده بود. صدایی از او نمی‌شنیدم. حالا دیگر تنهای تنها بودم. من مانده بودم و خدایم. تیربارچی هنوز می‌زد. قبلش یکی دو بار سعی کردم که با حالت پشت خیز، کمی عقب‌تر بروم و خودم را به چاله خمپاره‌ای که ایجاد شده بود، برسانم؛ اما تیربارچی دشمن مانع می‌شد و هر بار یک نوار فشنگ تیربار پشت سرم می‌زد. حواسش به من بود. اجازه نمی‌داد از جایم تکان بخورم. ظاهراً می‌خواست تا از هوش بروم و مرا به اسارت ببرند. بی‌حال شده بودم. خون زیادی ازدست‌داده بودم. گاهاً از بی‌حالی، انگار خوابم می‌برد و با سروصدای بی‌سیم و یا تیراندازی و انفجارهای اطراف، بیدار می‌شدم. در بی‌سیم می‌شنیدم یک نفر را که با موتور چهارچرخ تاکتیکی برای نجاتم فرستاده‌اند، در مسیر و در شیار چپ کرده. خنده‌ام گرفته بود. با خودم نقشه کشیدم که در لحظات آخر، ضامن دو تا از نارنجک‌ها را بکشم و زیرم بگذارم و به این شکل خودم را تله کنم تا اگر دشمن آمد و خواست مرا بردارد، باز هم تلفاتی از دشمن بگیرم. به هوش که آمدم ساعت هفت صبح بود. وقت نماز گذشته بود، اما دیگر رمقی برایم نمانده بود. چشمم تار می‌دید. در حالت نیمه‌جان بودم. وضعیت ابراهیم را نمی‌دانستم. صدایش نمی‌آمد. تیربارچی هنوز آن دو شهید را می‌زد. گاهی هم به سمت من می‌زد که حوصله‌ام سر نرود! در همین لحظات بود که صدایی آهسته می‌گفت: «مالک ... مالک ...» ... 🔗 ادامه دارد... •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸از دامان لیلا گلى بر آمد 🎊شبیه حضرت پیغمبر آمد 🌸نور دل زینب اطهرآمد 🎊لشکر کربلا را افسر آمد •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed