eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.8هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.6هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷بِسْمِ رَبِٓـــ الشـُ❤️ـَـهـدا🌷 ჻ᭂ🏴🖤🏴჻ᭂ ❤️نبی اکرم صلی الله علیه و آله: 🍁همانا شهادت حسین، حرارتی در دلها ایجاد می کند که هرگز خاموش نخواهد شد 📗مستدرک ج10ص318 ⛅ اولین ســـــلام تقـــدیم بہ ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) ⛅ السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهـِ یا اباصالحَ المَهدۍ یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے ْ الاَمان الاَمان 🍃🖤روزتون مَهدوي🖤🍃
🌠☫﷽☫🌠 🕊زیارتنامه ی 🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🇮🇷 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
تلاوت یک آیه از"قرآن کریم"(آل عمران)بهمراه ترجمه آن،هدیه به شهیدعارف،محمدحسین یوسف الهی ❤❤ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوندبخشنده وبخشایشگر وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿٥٠﴾🦋 وآنچه را از تورات پیش از من بوده، تصدیق دارم و [آمده ام] تا برخی از چیزهایی را که [در گذشته به سزای ستمکاری وگناهانتان] بر شما حرام شده حلال کنم، وبرای شما نشانه ای [برصدق رسالتم] از سوی پروردگارتان آورده ام؛ پس [ای بنی اسرائیل!] از خدا پروا کنید و مرا فرمان برید؛ (۵۰)🌺
رسول خدا(ص) فرمود: 👆زمانی كه فتنه ها به پا خاست به طوری كه نتوانستید اسلام ناب و خالص را تشخیص دهید، (مانند شب تاریكی كه نمی توان راه را تشخیص داد) بر شما لازم است كه به قرآن مراجعه كنید.✨ (بحارالانوار، ج 92، ص17)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بزرگی‌میگفت: تڪیه‌ڪن‌به‌شهداء شهدا تڪیه‌شان به ‌خداست؛ اصلا‌ڪنار گل ‌بشینی بوی گل می‌گیری پس‌گلستان‌ڪن‌زندگیت را‌با‌یادشهدا 🌹اللهم عجل لولیک الفرج و فرجنا بهم🌹 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
ازدواج سنتی، عروسی ساده، زندگی بی تجمل، دردمند دیگران، رفیق شهدا، حافظ چند جز قرآن، عاشق شهادت، عاقبت به‌خیر شهید مدافع حرم ۲۸ - ۵ - ۹۲ | تل عزان - اطراف حلب 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
~♡~ 🍃"خدايا! تو را به حسين قسم مي دهم كه ما را از فيض شهادت محروم نفرما، پدر و مادرم از شما مي خواهم كه بعد از شهادت من براي من گريه نكنيد، بلكه به مظلوميت آقا اباعبدالله الحسين (ع) در روز عاشورا فكر كنيد دوستان و آشنايان و دانش آموزان شما را به شهداي كربلا قسم مي دهم كه يك لحظه از فرهنگ جهاد و شهادت و امر به معروف و نهي از منكر غافل نباشيد، كه اگر خون شهداي كربلا و پيام زينب (س) نبود، امروز اسلام و قرآن در عالم پيشرفت نمي كرد در پايان از همه شما حلاليت مي خواهم و از شما تقاضا دارم كه امام عزيز را تنها نگذاريد..."🍃 ❣🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واحد - حاج سید مجید بنی فاطمه.mp3
3.12M
🥀زینب آمد 🥀شام را یکباره 🥀ویران کرد و رفت 🥀سیدمجید بنی فاطمه 🥀🍃🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌱🌹 ‍ ✨🦋 ⚡️ در هر مرحلـه ای از گنـــــاه هستے سریع توقف کن ⛔️🖐🏻 مبـادا فکر کنی آب از سرت گذشتـه❗️ مبـادا از رحمتـــــ خدا نا امید بشی❗️ شیـــــطان میخواد بهت القا کنه که🤭 آب از سرت گذشتـه و توبه فایده نداره! 😔💔 مبـــــادا فریب شیـــــطان رو بخوری....😊❤ خدا بسیـــــار توبه پذیر ومهـــ😍ـــربونـــــه ...😌
‍ دو روز قبل از اینکه اعزام بشه در حالی که تو فکر بود بهم نگاه انداخت گفت باید حلالم کنی؛ من برم دیگه برنمیگردم... نگاهش کردم گفتم این حرفو نزن. گفت دیشب خواب دیدم توی صحرای بزرگی هستیم من و یه عالمه آدم دیگه درحالی که هرکدوم زخمی به تن داریم یا حسین میگیم. بر سر و سینه زنان و دوان دوان از اونجا رد میشیم، شبیه اون دسته‌های عزاداری که روز اربعین از بین الحرمین میگذرند. تعبیر خوابش چه زیبا بود؛ صحرای وعده‌گاه عاشقان... راوی: همسر شهید از شهدای لشکر 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چـون‌حجـاب‌دآری...¦•• هـروقـت‌دلـت‌گرفـت‌با‌طعنـہ‌هـا...🙃💔¦•• قـرآن‌روبـازڪن.. ¦•• وسـوره‌مطـففیـن‌رونـگاه‌ڪن...🌱¦•• آنـان‌ڪه‌آن‌روزبـه‌تـومۍخندنـدفردا گـریانـند‌‌وتـوخنـدان...🙂❤️¦•
4_5999214523825784663.mp3
37.37M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم * شباهت و تفاوت مرگ و خواب * انسان در زمان مرگ چه تمثّلاتی می‌بیند؟ * حقیقت ولایت صورت‌های فراوانی دارد * همه انسان‌ها هنگام مرگ امیرالمومنین را می‌بینند، اما حضرت را با کدام اسم دیدن مهم است؟ * رابطه سنخیت و شاکله * انسان به کسی که با او هم سنخیت است، تعلق دارد * علاقه‌ها از جنس اعتباری نیست * توضیحاتی پیرامون جنسیت ملائکه و شیاطین * عُلقه و علاقه انسان با شیطان و ملائکه به چه صورت است؟ * با دروغگویی آدم آقا نمی‌شود * به فکر "خود واقعی" مان باشیم 🎧 جلسه نوزدهم 🎙 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
انسان‌هاسقوط‌می‌کنند وقتی‌لبخند‌امام‌زمان‌را به‌قیمت‌ِگناه‌ به‌شیطان‌بفروشند 🥀 😔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
#مدافع_عشق #قسمت۴۲ اسم تو و من کنارهم داخل رینگ حک شده… خنده ام میگیرد..اما نه ازسرخوشی..مثل دیوانه
۴۳ نمیخوام هیچی بشنوم… هیچی!! زنگ تلفن قطع میشود ودوباره مخاطب سمج شانسش را امتحان میکند. عصبی اَه کشیده و بلندی میگویم و به اتاق فاطمه میروم.صفحه ی گوشیم روشن و خاموش میشود.نگاهم به شماره ناشناس میفتد…تماس را رد میکنم “برو بابا …” کمتراز چندثانیه میگذرد که دوباره همان شماره روی صفحه ظاهرمیشود. ” اه!! چقدر سیرسش!” بخش سبز روی صفحه را سمت تصویر تلفن میکشم _ بله؟؟ _ سلام زن داداش! باتردید میپرسم _ اقا سجاد؟ _ بله خودم هستم…خوب هستید؟ دلم میخواهد فریاد بزنم خوب نیستم!!…اما اکتفا میکنم به یک کلمه _ خوبم!! _ میخوام ببینمتون! متعجب درحالیکه دنبال جواب برای چندسوال میگردم جواب میدهم _ چیزی شده؟؟ _ نه! اتفاق خاصی نیست… ” نیست؟ پس چرا صدایش میلرزید” _ مطمئنید؟….من الان خونه خودتونم! _ جدی؟؟؟.. تاپنج دقیقه دیگه میرسم _ میشه یکم از کارتون رو بگید _ نه!…میام میگم فعلا یا علی زن داداش و پیش ازانکه جوابی بدم.بوق اِشغال در گوشم میپیچد… “انقدر تعجب کرده بودم که وقت نشدبپرسم شمارمو ازکجااورده!!!” بافکر اینکه الان میرسد به طبقه پایین میروم.حسین اقا با هیجان علی اصغرراکول کرده و درحیاط میدود. هرزگاهی هم ازکمردرد ناله میکند به حیاط میروم و سلام نسبتا بلندی به پدرت میکنم.می ایستد و گرم بالبخند و تکان سرجوابم را میدهد. زهراخانوم روی تخت نشسته و هندونه ی بزرگی را قاچ میدهد.مراکه میبیند میخندد و میگوید _ بیا مادر!بیا شام حاضریه!! گوشه لبم را بجای لبخندکج میکنم .فاطمه هم کنارش قالبهای کوچک پنیررا در پیش دستی میگذارد. زنگ درخانه زده میشود. _ من باز میکنم این را درحالی میگویم که چادرم را روی سرم میندازم. حتم دارم سجاد است.ولی باز میپرسم _ کیه؟ _ منم !… خودش است! دررا باز میکنم. چهره ی اشفته و موهای بهم ریخته… وحشت زده میپرسم _ چی شده؟ اهسته میگوید _ هیچی!خیلی طبیعی برید تو خونه… قلبم می ایستد.تنها چیزی که به ذهنم میرسد.. _ علی!!؟؟؟…علی چیزیش شده؟ دستی به لب و ریشش میکشد… _ نه! برید … پاهایم را بسختی روی زمین میکشم و سعی میکنم عادی رفتار کنم. حسین اقا میپرسد _ کیه بابا؟؟.. _ اقا سجاد! و پشت بند حرفم سجاد وارد حیاط میشود. سلام علیکی گرم میکند و سمت خانه میرود.باچشم اشاره میکند بیا … “پشت سرش برم که خیلی ضایع است!” به اطراف نگاه میکنم… چیزی به سرم میزند _ مامان زهرا!؟…اب اوردید؟ فاطمه چپ چپ نگاهم میکند _ اب بعد نون پنیر؟ _ خب پس شربت! زهراخانوم میگوید _ اره ! شربت ابلیمو میچسبه…بیا بشین برم درست کنم. ازفرصت استفاده میکنم و سمت خانه میروم. _ نه ! بزارید یکمم من دختری کنم واسه این خونه! _ خداحفظت کنه ! درراهرو می ایستم و به هال سرک میکشم. سجاد روی مبل نشسته و پای چپش را بااسترس تکان میدهد _ بیاید اینجا… نگاهش درتاریکی برق میزند بلند میشود و دنبالم به اشپزخانه می اید.یک پارچ از کابینت برمیدارم _ من تاشربت درست میکنم کارتون رو بگید! و بعد انگار که تازه متوجه چیزی شده باشم میپرسم _ اصلن چرا نباید خانواده بفهمن؟ سمتم می اید، پارچ رااز دستم میگیرد و زل میزند به صورتم!! این اولین بار است که اینقدر راحت نگاهم میکند. _ راستش…اولن حلال کنید من قایمکی شماره شمارو ظهر امروز از گوشی فاطمه پیدا کردم….دومن فکرکردم شاید بهتره اول بشما بگم!…شایدخود علی راضی تر باشه.. اسمت را که میگوید دستهایم میلرزد. خیره به لبهایش منتظر میمانم _ من خودم نمیدونم چجوری به مامان یا بابا بگم…حس کردم همسرازهمه نزدیک تره… طاقتم تمام میشود _ میشه سریع بگید … سرش را پایین میندازد.باانگشتان دستش بازی میکند…یکلحظه نگاهم میکند…”خدایا چرا گریه میکنه..” لبهایش بهم میخورد!…چند جمله را بهم قطارمیکندکه فقط همین را میشنوم _…امروز..خبرررسید …علی…شهید… و کلمه اخرش را خودم میگویم _ شد! تمام بدنم یخ میزند.سرم گیج و مقابل چشمهایم سیاهی میرود.برای حفظ تعادل به کابینت ها تکیه میدهم. احساس میکنم چیزی دروجودم مرد! نگاه اخرت!…جمله ی بی جوابت… پاهایم تاب نمی اورد.روی زمین میفتم… میخندم و بعد مثل دیوانه ها خیره میشوم به نقطه ای دور…و دوباره میخندم…چیزی نمیفهمم… ” دروغ میگه!!…تو برمیگردی!!…مگ من چند وقت ….چندوقت …تورو داشتمت..” گفته بودی منتظر یک خبر باشم… زیر لب با عجز میگویم _ خیلی بدی…خیلی! فضای سنگین و صدای گریه های بلند خواهرها و مادرت… ونوای جگرسوزی که مدام در قلبم میپیچد! .. این گل را به رسم هدیه تقدیم نگاهت کردیم حاشا اینکه از راه تو حتی لحظه ای برگردیم… یازینب..
وقایع 13 محرّم... 📜🥀 1_اُسرای اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد(1) پس از آنکه اُسرا و سرهای مقدّس شهدا را در کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهّر امام حسین علیه السلام را در برابرش گذاشتند. آنگاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجّاد علیه السلام ـ در حالی که به طناب بسته بودند ـ وارد مجلس نموده، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگاه داشتند. در این حال درباریان آن ملعون به تماشا ایستاده بودند.(2) 📚منابع: 1.امالی صدوق : ص 229.و... 2.الوقایع الحوادث:ج 4، ص63 ـ 62. وقایع الأیّام:تتمّه ی محرّم،ص 256. 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
پویش اطاعت از امر رهبری در خواندن "دعای هفتم صحیفه سجادیه" را جدی بگیریم .... 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
4_5834433941691435715.mp3
10.99M
🔊 | سبک 📝 بعد تو دنیا حسین خیلی برام تاریکه... 👤 حاج 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
⭕️ قسمت هشتم ❇️اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. 🔹 سلام‌ بر حضرت‌ اباعبدالله (ع) را با معرفت‌ و اخلاص‌ تكرار كنيم‌ و به‌ قدری در حضور قلب‌ و اخلاص‌، تلاش‌ كنيم‌ كه‌ در تقديم‌ سلام‌ و زيارت‌ با معرفت‌ و خالصانه‌ موفق‌ شويم‌ . شايد خيلی معطلی داشته‌ باشد اما بالاخره‌ درها باز می‌شود. 🔻بايد خوب‌ فكر كنيم‌ تا ريشه‌های آن‌ مشكلات‌ و موانع‌ را بيابيم‌ كه‌ چرا سلام‌های ما به‌ نتيجه‌ نمی‌رسد؟ آيا در معرفت‌ به‌ مفاهيم‌ سلام‌ مشكل‌ داريم‌ يا در عمل‌ به‌ مفاهيم‌ سلام‌ مشكل‌ داريم‌؟ اگر چنين‌ نكنيم‌ خدای نكرده‌ شب‌ اول‌ قبر يا لحظه‌ احتضار اگر قصد گفتن‌ «اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله» را داشته‌ باشيم‌، به‌ علت‌ آنكه‌ زمينه‌های آن‌ را در طول زندگی فراهم‌ نكرده‌ايم‌، نمی‌توانيم‌ بر زبان‌ جاری سازيم‌، چون‌ وجود و قلب‌ ما، آن‌ را درك‌ نكرده‌ است‌ و آشنايی ندارد.. 🔻درد و خوف‌ لحظات‌ احتضار از بالاترين‌ مرض‌ها و دردناكترين‌ بيماری‌ها بسيار سخت‌تر است‌. لذا اين‌ دردها و خوف‌ها در لحظه‌ احتضار اجازه‌ نمی‌دهدكه‌ به صورت‌ مصنوعی سلام‌ كنيم‌ و آنچه‌ را كه‌ درك‌ نكرده‌ايم‌ بر زبان‌ جاری سازيم‌. لااله الا الله 🅾پایان قسمت هشتم 👈ادامه دارد...   🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا