🌹🕊 #زیارتنامهیشهدا 🕊🌹
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ🌷
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ🌷
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ🌷
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ 🌷
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ🌷
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ🌷
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ🌷
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَےا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم🌷
🌷شهیدان زنده اند،الله اکبر
شهدای تروریستی خرداد ۱۴۰۱🌷
🥀شهیدترور،مدافع حرم صیادخدایی
🥀شهیدمحمدباقررهبرشیعیان تاجیکستان
✨شادی روح مطهرشهدا صلوات✨
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
قسمتی از وصیتنامه شهید
« حسینعلی ترکی هرچگانی »🌷
✨فقط توجه شما به خدا باشد✨
با برادران خوش رفتاري كنيد كه اخلاق حسنه از صفات نيك بشريت است.
در هر جرياني قرار گرفتند[ توجه نکنید و به طرف آن جریان نروید] فقط توجه شما به خدا باشد. و كاري را انجام دهيد كه خدا راضي شود نه هيچ كس ديگر.
مي گويند كه بايد سواد بياموزيم و در اين مورد تاكيد مي كنند، آيا از خود هيچ پرسيده ايد كه چرا سواد بياموزيم؟ [ و ] یا [چرا ] علمهاي مختلف [ را ] فرا مي گيرند؟!
آيا هيچ پرسيده ايد كه چرا؟!!
اما تصور مي كنم [ بدون این سوادهای ظاهری هم میشود عالیترین و بهترین انسان شد، مثل ] همان شخصي [ پیامبر «ص» ] كه بدون فرا گرفتن سواد و دنبال علم رفتن هاي اين چناني تمام صفات اخلاق و خصلت و معاني ذات پروردگار را شناخت و انسان الگو براي ما و فرد لايق وحي براي خدا گرديد و بناي يك دين حق [ را گذاشت ] و بزرگترين روشها و پديده [ های حکمت و تربیت ] انساني را [ برای ] بشريت به ارمغان آورد.
و نيك بدانيد كه انسان به سواد آموزي و علم هاي گوناگون و فراگيري نمي تواند [ به مراتب عالیه انسانی برسد ] فقط در راه الله و بندگي خدا [ میتواند ] به مرتبه عالي برسد.
تلاوت یک آیه از"قرآن کریم"(سوره مبارکه نساء)بهمراه ترجمه آن،هدیه به شهیدعارف،محمدحسین وسرداردلهاحاج قاسم ❤❤
.
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
بنام خدایی که رحمتش بی اندازه است ومهربانی اش همیشگی✨
وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ ۚ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا ﴿٢٢﴾🌺🍃
و با زنانی که پدرانتان با آنان ازدواج کرده اند ازدواج نکنید، مگر آنچه [پیش از اعلام این حکم] انجام گرفته باشد. یقیناً این عمل، عملی بسیار زشت و منفور و بد راهی است. (۲۲)🍃🌺
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش مسعود هست🥰✋
*تَڪ پسر*🕊️
*شهید مسعود آخوندی*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۴۲
تاریخ شهادت: ۲۰ / ۱۰ / ۱۳۶۵
محل تولد: اصفهان
محل شهادت: شلمچه
*🌹راوی← تک پسر بود🌙 خانهشان بزرگ بود🍃 آن را فروختند پولش را ریختند به حساب مسعود تا دیگر جبهه نرود🍂 کارخانه بزند و خودش مدیر شود🍁 بار آخری بود که میرفت🕊️ توی وسایلش یک چک امضا شده بدون مبلغ گذاشته بود با یک نامه📃توی نامه نوشته بود: برگشتی در کار نیست🕊️این چک روگذاشتم تا بعد از من برا استفاده از پولی که ریختین توی حسابم به مشکل بر نخورید»🌙 او فکر همه جا را میکرد🌷 همرزم← معروف بود به پنج ضلعی❗اما برای خودش یک گودال قتلگاهی بود❗هر کس میخواست وارد این پنج ضلعی بشود میدانست راه برگشتی ندارد🥀مسعود آمد جلو گفت: خودم میروم مهمات میآورم🕊️ ایستادند جلویش نه! تو صبر کن یکی دیگر برود🍂 پایش را کرد توی یک کفش که هرجوری هست خودم میروم🍂رفت مهمات را گذاشت روی شانهاش🍂یکی از دوستانش دل از دستش رفت، صدا زد: مسعود بس است🥀برگشت نگاهش کرد: سرش را که برگرداند تیر خورد توی سرش💥 و همانجا افتاد🥀فقط گفت: یا حسین و به شهادت رسید🕊️مزار این شهید عزیز در ردیف شهدای کربلای پنج🍃پایینتر از مزار شهید خرازی است*🕊️🕋
*شهید مسعود آخوندی*
*شادی روحش صلوات*🌹💙
💠شهیدم کن💠
زماني كه مهدي تازه زبان باز كرده بود از اولين كلمه هايي كه گفت اين بود: شهيدم كن... .
خيلي برايم عجيب بود. بزرگ تر كه شد، مي گفت مامان، اين دنيا با همه قشنگي هايش تمام مي شود.
بستگي به ما دارد كه چطور انتخاب كنيم. مامان شهدا زنده اند.
✳️سر نمازهايش به مدت طولاني دستش بالا بود و گردنش كج! من هم به خدا مي گفتم: خدايا! من كه نمي دانم چه مي خواهد هر چي مي خواهد به او بده.
💐مي دانستم دنبال شهادت بود. هيچ گاه هم زير بار ازدواج نرفت. مهدي همه زندگي ام بود.
✅شب هاي جمعه مي رفت بهشت زهرا. صبح هاي جمعه دعاي ندبه اش در بهشت زهرا ترك نمي شد.
مي گفتم خسته مي شي بخواب. مي گفت مامان آدم با شهدا صفا مي كند. به ما هم مي گفت هر چه مي خواهيد از شهدا بگيريد.
❄️من مريض بودم، دستانش را بالا مي گرفت و مي گفت: خدايا شفاي مامان را بده! من جبران مي كنم. آخر هم جبران كرد...
🌷از خاطرات شهید مهدی عزیزی👇👇 که بسیار به ابراهیم هادی علاقه داشت و حتی لحظه شهادت، تصویر ابراهیم همراهش بود.
📚برگرفته از کتاب مدافعان حرم. اثر گروه شهید هادی.در رفاقت باشهدا باشید.
ذکریادونام شهدا باصلوات
سری فتاده به شانه تنش پر از خون است
کنار نعش پسر، همسرش چه دلخون است😭
نگاه کن، ببین که روضه مصور است اینجا
سری به نیزه بلند و مادری به #گودال است😭
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
#محمدباقر_محمدباقروف رهبر #شیعیان تاجیکستان ترور و به شهادت رسید...
✍ایا ارتباطی بین این دو ترور است
ایران جدیدا کارخانه پهپاد خود را در تاجیکستان تاسیس کرده است
منتظر خبرهای بیشتری از شهادت و ترور در تاجیکستان باشید
#اسرائیل_نطفه تروریست جهانی
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃
#یادت_باشد...💕
این جمله برای من معنی دیگری دارد...
مدام با خودم میگویم، یادت باشد که شهید مدافع حرم،حمید سیاهکالی مرادی سه روز، روزه گرفت تا در عروسیاش گناهی اتفاق نیافتد... 😊
میگویم یادت باشد که حمید در ایام راهیان نور وقتی با ماشین بیتالمال ماموریتش را انجام میداد و همسرش را میبیند که پیاده راه میرود، او را سوار ماشین بیتالمال نمیکند، ماشین را تحویل همکارش میدهد و دوان دوان خودش را به همسرش میرساند و میگوید کار تو شخصی است و نمیتوانستم سوارت کنم... 😍
یادت باشد که حمید یک بار که میخواست کباب درست کند، کلی اسپند دود میکند که بوی کباب نپیچد که نکند کسی دلش بخواهد... 😢
یادت باشد که حمید هر شب نماز شبش متصل به نماز صبحش بود...❤
یادت باشد...
شهید حمید سیاهکالی، اسم همسرش را در گوشی، کربلای من ذخیره کرده بود، به خاطر اینکه عشقش کربلا بوده... 😢 😍
☝حالا تو یادت باشد که چه انسانهایی عشقشان را فدا کردند تا این زمین کمی بهتر بشود... 😔
#گناه_نکنیم
4_5791691195960789399.mp3
5M
🎧 #نواهنگ دلنشین و شنیدنی🖤
🎼 واست بمیره نوکرت...
🎤کربلایی #حسن_عطایی
🌙 #السلام_علیک_یااباعبدالله
#دوشنبه های امام حسنی امام حسینی❤️❤️
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
بده که نوکرت بمیره و شهید نشه..
من اصن اومدم برات شهید بشم
تا تو قلب مادرت عزیز بشم...
تقدیم به روح مطهر شهید
سرهنگ پاسدار حسن صیاد خدایی
4_5776059838580657075.mp3
8.34M
#انسان_شناسی ۲۰
#استاد_شجاعی
کو؟
کجاست؟
خدایی رو که نمیبینید، چگونه باور میکنید؟
💥 کسی که عقل دارد، و عقلش سالم است، قطعاً براحتی خدایی را که نمیبینید، باور نمیکند!
#خداشناسی
#کارگاههای_توحیدی
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🍃🤍شرط رسیدن به درجات معنوی
✍ آیت الله فاطمی نیا (ره):
تا خودت پاکیزه نباشی، پاکیزه بهت نمی دهند. ظرفی که برای آب خوردن انتخاب می کنی باید پاک باشد. اگر من ظرف باطنم آلوده باشد، این توقع درستی نیست که از خدا پاکیزه بخواهم.
حالا چه کار کنیم در قدم اول باطنمان پاک شود؟ با خودت قرار بگذار به کسی پرخاش نکنی. ما زیارت می رویم، نماز جماعت می خوانیم، ماه رمضان روزه می گیریم، پس چه می شود که توفیق نداریم و پیشرفت نمی کنیم؟ وقتی بررسی کنیم می بینیم ریشه تمام مشکلات زبان است. با حرف کسی را می زنیم یا غضب و پرخاش می کنیم.
⭕️آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: پرخاش برکات زندگی را می برد. کسی به خواجه نصیر نامه نوشته بود. اول نامه خطاب به خواجه نصیر گفته بود: ایها الکلب، یا ایها الکلب ابن کلب (ای سگ، یا ای سگ فرزند سگ) فلان مسأله علمی چه طور است؟
💥خواجه نصیر هم در جواب نوشته بود كه جواب مساله این است و در آخر نامه نوشت: اما صحبت تو درباره سگ؛ سگ حیوانی است که چهاردست و پا راه می رود و بدنش از پشم پوشیده است. من دوپا هستم و آن طور نیستم و... والسلام. تمام! نه پرخاشی نه غضبی! ما بودیم حداقل می نوشتیم خودتی! پس باید اول باطنمان پاکیزه شود تا رشد کنیم.
#التماس دعا😔
🌱خوشا آنان که با عزت ز گیتی
بساط خویش برچیدند و رفتند🥀
🌱ز کالاهای این آشفته بازار
شهادت را پسندیدند و رفتند.🕊
🌷مجموعه داستان زندگانی سراسر شنیدنی جانبازشهیدسیدمنوچهرمدق به روایت همسر بزرگوارایشون تقدیم نگاه سبز شما عزیزان وهمراهان میشود🙏🌷.......
قسمت ششم👇👇
『عارف شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
🔅🔅🔅 🌷 بسم رب الشهدا 🌷 🔸قسمت پنجم 🔸اینک شوکران 1(منوچهر مدق به روایت همسر شهید) هر کس می شنید، می گف
🔅🔅🔅
🌷 بسم رب الشهدا 🌷
🔸قسمت ششم
🔸اینک شوکران 1(منوچهر مدق به روایت همسر شهید)
اول، دوم مهر بود. سر سفره ی ناهار از رادیو شنیدیم سربازهای منقضی 56 را ارتش برای اعزام به جبهه خواسته. از منوچهر پرسیدم: منقضی 56 یعنی چی؟
گفت: یعنی کسانی که سال 56 خدمت شان تمام شده. داشتم حساب می کردم خدمت منوچهر کی تمام شده که برادرش، رسول، آمد دنبالش و با هم رفتند بیرون.
بعد از ظهر برگشت، با یک کوله ی خاکی رنگ.
گفتم: این را برای چه گرفته ای؟
گفت: لازم می شود.
گفت: آماده شو، با مریم و رسول می خواهیم برویم بیرون. دوستم، مریم، با رسول تازه عقد کرده بودند. شب رفتیم فرحزاد. دور میز نشسته بودیم که منوچهر گفت: ما فردا عازمیم.
گفتم : چی؟ به این زودی؟
گفت: ما جز همان هایی هستیم که اعلام شده باید برویم.
مریم پرسید: ما کیه؟
گفت: من و داداش رسول.
مریم شروع کرد به نق زدن که «نه رسول، تو نباید بروی. ما تازه عقد کرده یم. اگر بلایی سرت بیاید من چی کار کنم؟ من کلافه بودم، ولی دیدم اگر چیزی بگویم، مریم روحیه اش بدتر می شود. آن ها تازه دو ماه بود عقد کرده بودند. باز من رفته بودم خانه ی خودم.
🌹🌹🌹
چشم هایش روی هم نمی رفت. خوابش نمی آمد. به چشم های منوچهر نگاه کرد. هیچ وقت نفهمیده بود چشم های او چه رنگی اند؛ قهوه ای، میشی یا سبز؟ انگار رنگ عوض می کردند. دست های او را در دستش گرفت و انگشتانش را دانه دانه لمس کرد. خنده ی تلخی کرد. دو تا شست های منوچهر هم اندازه نبودند. یکی از آن ها پهن تر بود. سرکار پتک خورده بود. منوچهر گفت: همه دو تا شست دارند. من یک شست دارم، یک هفتاد! می خواست همه ی این ها را در ذهنش نگه دارد. لازمش می شد. منوچهر گفت: فقط یک چیزی توی دنیا هست که می تواند تو را از من جدا کند. یک عشق دیگر؛ عشق به خدا، نه هیچ چیز دیگر.
فرشته بغضش را قورت داد، دستش را زیر سرش گذاشت و گفت: قول بده زیاد برام بنویسی. اما منوچهر از نوشتن خوشش نمی آمد. جنگ هم که فرصت این کارها را نمی گذاشت. آهسته گفت: حداقل یک خط. منوچهر دست فرشته را که بین دست هاش بود، فشار داد و قول داد که بنویسد. تا آن جا که می تواند.
🌹🌹🌹
زیاد می نوشت، اما هر دفعه که نامه اش می رسید یا صدایش را از پشت تلفن می شنیدم، تازه بیش تر دل تنگش می شدم. می دیدم نیست. نامه ها را رسول یا دوستاش که از منطقه می آمدند، می آوردند و نامه های من را و وسایلی که براش می گذاشتم کنار، می رساندند به دستش. رسول تکنیسین شیمی بود. به خاطر کارش، هر چند وقت یک بار می آمد تهران.
🌹🌹🌹
دو تا ماشین شدیم و بردیم شان پادگان. منوچهر هر دقیقه کنار یکی بود. پیش من می ایستاد، دستش را می انداخت دور گردن پدرم، مادرش را می بوسید. می خواست پیش تک تکمان باشد.
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
-----------------------------------
4_6030880733583642019.mp3
3.32M
🎧 #استودیویی | #اباعبدالله
📔 خدا هرگناهی باشهبه حسین...
🎙 #حاج_حسین_خلجی
🏷 پیشنهاد دانلود👌
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
49.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجرای سرود "سلام فرمانده"
در :
بین الحرمین"کربلای معلی"😭
سلام بر جدّ شهید و مظلوم فرمانده ما
💚"حجه بن الحسن العسکری"💚
♥️"السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
علیه السلام" ♥️
😭✋🏻"سلام فرمانده"
کاروان محبین الحسین/کربلا
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093