eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ ⑧① 🖤شهید مدافع‌حرم بعضی‌ها می‌گویند این احادیثی‌که‌می‌خوانید، غرور می‌آورد! این احادیث را نگوئید که فلانی گریه کرد و گناهانش آمرزیده شد! هروقت به ما گفتند برای امام حسین گریه بکنید، گناهان‌تان آمرزیده می‌شود، بعضی‌ها فکر می‌کنند که .... ! 📸تصویر باز شود... 🏴 🖤 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
📩‌ اگر دلتان گرفت، یاد کنید... قطعا" شما از مصیبت بی بی ام المصائب کوچکتر است...😔 ☘☘☘─ بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
از سیم‌خاردار نفست عبور کن... : وقتی گرفتار خودمان هستیم، نمیتوانیم کاری انجام بدهیم! نکته‌ای که رهبر انقلاب از رزمنده ۲۵ساله همدانی تعلیم گرفتند. ☘☘☘☘ 🏴 🖤 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
💐بسم رب الشهدا و الصدیقین💐 #هنوز_سالم_است #قسمت_دوازدهم حالِ دل شکسته 💔 یک مادر را فقط خدا می‌دان
💐بسم رب الشهدا و الصدیقین💐 محمد رضا دوباره سالم تر از قبل،💪 پر شور و امیدوار ، راهی جبهه شد . 😍 شب ک می ‌شد چند ساعتی استراحت می کرد و بعد خیلی آهسته بیدار می شد ، اِوِرکُتش را می پوشید ، کلاهش را بر سر می کشید و آهسته می رفت تا وضو بگیرد . تقریبا همه ی بچه‌های تخریب برای خودشان یک قبر اختصاصی داشتند 😳 که کسی حق تصرفش را نداشت ؛ مگر این که شهید می شد و قبرش می ماند برای نزدیکترین دوستش .😍 قانون ارث آنجا متفاوت بود. نماز محمد رضا بدون اشک سر نمی گرفت .😔 به سجده که می رفت سر از خاک بر نمی داشت تا وقتی که خاک را با باران چشماهایش گِل کرده باشد .😭 نیم ساعت مانده به اذان صبح می نشست رو به کربلا و می گفت :« السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین . حسین جان، ارباب من سلام ! »😭😢 و زمزمه های شیرین زیارت عاشورا بود که فضا را معطر می کرد. هر وقت فرصتی دست می داد کتاب دست می گرفت. با همرزم هایش فوتبال و والیبال بازی می کرد.دنبال کارهای زمین مانده بود،ظرف ها را می شست،چادر را تمیز می کرد،چای ذغالی درست می کردو... تو شناسایی هم مهارت،تدبیرو دقت خوبی داشت.با بچه های اطلاعات عملیات می رفت برای شناسایی. در پاک سازی بعد از عملیات هم از پرکاترین بچه های تخریب بود. همیشه چفیه اش را با حوصله تا می زد و می انداخت دور گردنش. آنقدر تمیز بود که انگار نه انگار آنجا از حمام خبری نیست و همه جا خاک است. مرتب و منظم و معطر بود. عینک کائوچویی بزرگی به چشم می گذاشت اِورکت جبهه اش را می پوشید و تسبیح دانه درشتی به دست می گرفت . زمان تلف شده زندگی اش را به حداقل رسانده بود. لبش از ذکر نمی ایستاد ؛ حتی در خلوت و تنهایی ؛ انگار خدا را حی و حاضر می دید😍😭 شده بود «رنگ خدا».همین هم بود که بچه‌ها از دیدنش سیر نمی شدند.نه از خودش،نه از صحبت سکوتش،نه از روضه خواندنش ونه از مزاح ها و خنده هایش. تا توی روضه ها اشکش سرازیر می شد همه از گریه ی او گریه شان می گرفت.😭😭 سوز خاصی داشت گریه کردنش.😔😔اشک هایش را با چفیه پاک نمی کرد،آن ها را به بدنش می مالید👌👌.آب خوردنِ جیره بندی اش را نگه می داشت تا غسل جمعه کند.👏👏 بعضی شب ها که گروهی از بچه‌ها مهمان چادرشان می شدند،بعد از چای☕️ و گز ومیوه🍎 و تخمه وصحبت و خنده،آرام بلند می شد وبا چفیه اش لامپ را شل می کرد.فانوس را هم اگر بود کم می کرد بعد آرام شروع می کرد و دم می گرفت _حسینم وا حسینم وا حسینا.غریبم وا شهیدم وا حسینا.😭😭😭 بعد هم « حسین قاسمی😍» دم می گرفت و پشت سر او « حسین کاجی 😍» اگر کشتند چرا خاکت نکردند😭😭😓😓 کفن بر جسم صد چاکت نکردند😓😓😭😭 و غروب هر روز که دوباره ساکت و بی صدا می رفت و رو به کربلا می نشست و زیارت عاشورا می خواند.🤲 ادامه دارد ....
آقامهدی خیلی به مردم فقیر المیادین سوریه کمک میکرد، یک روز به من گفت: یک خانواده‌ یتیمی توی یکی از روستاهای میادین پیدا کرده‌ام، با هم رفتیم اونجا و آقامهدی تمام نیروهای سوری‌اش رو به خط کرد و سپس طی ۳هفته، کل خونه‌ی اون خانواده یتیم سوری رو بازسازی کرد و چندتا اتاق براشون ساخت، حتی مهدی به فكر لباس مدرسه و کیف و کفش‌های بچه‌هاشون هم بود، مهدی میگفت: باید به اینها محبّت کنی تا توی دلشون جا بشی، خانه‌ی آن فقیر سوری به حدّی بوی بد میداد که من اصلا نتونستم اونجا بمونم ولی آقامهدی مثل یک پدر مهربان با تمام بچه‌های آن خانه صحبت میکرد و پیگیر گرفتاری‌هاشون بود. 🌷 شهید 🌷 یاد امام و شهدا با صلوات 🏴 🖤 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خـط‌میزنـم‌..! یڪی‌یڪی‌دل‌خواسته‌‌‌های غیـراز را؛🌱 خسران‌زده‌ام‌.. اگرجـزشما ازاجابت‌خانه‌ی‌ "ارباب"چیزی‌طلب‌ڪنم..!🌾 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ '░ (:♥️ •
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5915818357860338802.mp3
8.52M
🎧 | (عج) 📝 دلم بیقراره کسی نیست که... 👤 🏴 🖤 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🔴 رابطه بین و امام زمان(عج) 🔹 رابطه بین جمعه و امام زمان علیه السلام قابل توجه است؛ ولادتش روزجمعه بود و اولین روز امامت او در روزجمعه آغازشد و یکی از نام هاي ایشان جمعه است. 🔹 برحسب روایات؛ امام زمان علیه السـلام در روزجمعه اي ظهورخواهنـدکرد و بر همین اساس بود که شیعیـان از دیربـاز، حتی در موقعیتی که حکومت در دست دشـمنان دین بوده، در روز جمعه، خود را براي پـذیرش امـام زمـان علیه السـلام آماده می کردندکه به صورت سـّنت در آمد، وگاهی سوار بر اسب می شدندو مسـلح به بیرون شهر می رفتند ومعتقدبودندچون امام زمان علیه السلام در روزجمعه ظهور می کندبایدآماده باشیم. 🔹و همچنین امام جمعه، در روزجمعه که درجایگاه خطابه قرار می گیرد، مسـتحب است که تکیه برسـلاح نموده و رو به روي نمازگزاران بایستدو نمازگزاران هم در مقابل امام جمعه بنشینندو به سخنان وي درحالتی که تکیه برسلاح کرده است گوش فرا دهند. 🔹 شایـدهمه اینها بیانگر این پیام باشدکه امام جمعه و مأمومین که در روزجمعه در محل نمازجمعه حضور پیدا می کنند، در حقیقت، به معنی اعلام آمـادگی براي حضـور در رکـاب امـام زمـان علیه السـلام باشـدو معنای انتظـار فرج را بـا این حضور مسـلحانه و آماده باش عمومی اعلام می کنند.
انسان۴۷.mp3
12.34M
۴۷ ۱ـ گاهی وقتها میدونی چه کاری درست و حقّه، و که بهش عمل کنی؛ امّـــا ❗️ ۲ـ گاهی وقتها میدونی چه کاری درست و حقّه؛ امّـــا که بهش عمل کنی ❗️ دلیلِ این " نتونستن‌ها " و این " نخواستن‌ها " چیه؟ 🏴 🖤 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
'ره' :🌸 چه‌خوب‌است‌که‌وقتی‌انسان‌فھمیدفریب‌خورده وبی‌راهه‌رفته‌،ازهمان‌جابرگردد‌وجبران‌کند؛ نه‌اینکه‌بگوید:این‌همه‌راه‌آمده‌ایم‌،بقیه‌راه‌را‌هم‌برویم هرچه‌باداباد! اگرچه‌بر‌خلاف‌شرع‌ورضای‌خدا‌باشد. 📚 درمحضربھجت،ج٣،ص٢٣۴ •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨عصرِروزِ پرفضیلتِ جمعه ی خودرارابا خواندن زیارت آل یاسین وصلوات ضراب اصفهانی ودعای سمات رونق ببخشید ونورانی کنید🙏 التماس دعای فرج🦋
او رود جنون بود که دریا می شد با بیرق آفتاب بر پا می شد پرواز اگر نبود، معلوم نبود این مرد چگونه در زمین جا می شد. 🌷مجموعه داستان زندگانی سراسر شنیدنی جانبازشهیدسیدمنوچهرمدق به روایت همسر بزرگوارایشون تقدیم نگاه سبز شما عزیزان وهمراهان میشود🙏🌷....... قسمت سی وسوم(آخر)👇👇
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
🔅🔅🔅 🌷 بسم رب الشهدا 🌷 🔸قسمت سی و دوم 🔸اینک شوکران 1(منوچهر مدق به روایت همسر شهید) او هم قول داد صب
🔅🔅🔅 🌷 بسم رب الشهدا 🌷 🔸قسمت سی و سوم 🔸اینک شوکران 1(منوچهر مدق به روایت همسر شهید) از در که وارد شد، منوچهر را دید. چشم هایش را بست. گفت: تو را همه جوره دیده م. همه را طاقت داشتم، چون عاشق روحت بودم، ولی دیگر نمی توانم این جسم را ببینم. صورت به صورتش گذاشت و گریه کرد. سر تا سر پایش را بوسید. با گوشه ی روسری صورت منوچهر را پاک کرد و آمد بیرون. 🌹🌹🌹 دلش بوی خاک می خواست. دراز کشید توی پیاده رو و صورتش را گذاشت لب باغچه ی کنار جوی آب. علی زیر بغلش را گرفت، بلندش کرد و رفتند خانه. تنها برمی گشت. چقدر راه طولانی بود. احساس می کرد منوچهر خانه منتظر است. اما نبود. هدی آمد بیرون. گفت: بابا رفت؟ و سه تایی هم را بغل گرفتند و گریه کردند. 🌹🌹🌹 دلم می خواست منوچهر زودتر به خاک برسد. فکر خستگی تنش را می کردم. دلم نمی خواست توی آن کشوهای سردخانه بماند. منوچهر از سرما بدش می آمد. روز تشییع چقدر چشم انتظاری کشیدم تا آمد. یک روز و نیم ندیده بودمش. اما همین که تابوتش را دیدم، نتوانستم بروم طرفش. او را هر طرف می بردند، می رفتم طرف دیگر؛ دورترین جایی که می شد. از غسال خانه گذاشتندش توی آمبولانس. دلم پر می زد. اگر این لحظه را از دست می دادم، دیگر نمی توانستم باهاش خلوت کنم. 🌹🌹🌹 با علی و هدی و دو، سه تا از دوستانش سوار آمبولانس شدیم. سال ها آرزو داشتم سرم را بگذارم روی سینه اش، روی قلبش که آرامش بگیرم. ولی ترکش ها مانع بود. آن روز هم نگذاشتند، چون کالبد شکافی شده بود. صورتش را باز کردم. روی چشم ها و دهانش مهر کربلا گذاشته بودند. گفتم: این که رسمش نشد. حالا بعد از این همه وقت با چشم بسته آمده ای؟ من دلم می خواهد چشم هات را ببینم. مهرها افتاد دو طرف صورتش و چشم هایش باز شد. هر چه دلم می خواست باهاش حرف زدم. علی و هدی هم حرف می زدند. گفتم: راحت شدی. حالا آرام بخواب. چشم هایش را بستم و بوسیدم. مهرها را گذاشتم و کفن را بستم. 🌹🌹🌹 دم قبر هم نمی توانستم نزدیک بروم. سفارش کردم توی قبر را ببینند، زیر تنش و زیر صورتش سنگی نباشد. بعد از مراسم، خلوت که شد رفتم جلو. گل ها را زدم کنار و خوابیدم روی قبرش. همان آرامشی را که منوچهر می داد، خاکش داشت. بعد از چند روز بی خوابی، دو ساعت همان جا خوابم برد. تا چهلم، هر روز می رفتم، سر خاک. سنگ قبر را که انداختند، دیگر فاصله را حس کردم. 🌹🌹🌹 رفت کنار پنجره. عکس منوچهر را روی حجله دید. تنها عکسی بود که با لباس فرم انداخته بود. زمان جنگ چقدر منتظر چنین روزی بود. اما حالا نه. گفت: یادت باشد تنها رفتی. ویزا آماده شده. امروز باید با هم می رفتیم ... گریه امانش نداد. دلش می خواست بدود جایی که انتها ندارد و منوچهر را صدا بزند. این چند روزه اسم منوچهر عقده شده بود توی گلوش. دوید بالای پشت بام. نشست کف زمین و از ته دل منوچهر را صدا زد. آن قدر که سبک شد. 🌹🌹🌹 تا چهلم نمی فهمیدم چه بر سرم آمده. انگار توی خلاء بودم. نه کسی را می دیدم، نه چیزی می شنیدم. روزهای سخت تر بعد از آن بود. نه بهشت زهرا و نه خواب ها تسلایم نمی دهد. یک شب بالای پشت بام نشستم و هر چه حرف روی دلم تلنبار شده بود زدم. دیدم کبوتر سفیدی آمد و کنارم نشست. عصبانی شدم. داد زدم: منوچهر خان، من با تو حرف می زنم، آن وقت این کبوتر را می فرستی؟ آمدم پایین. تا چند روز نمی توانستم بروم بالا. کبوتر گوشه ی قفس مانده بود و نمی رفت. علی آوردش پایین. هر کاری کردم، نتوانستم نوازشش کنم. 🌹🌹🌹 می آید پیش مان. گاهی مثل یک نسیم از کنار صورتم رد می شود. بوی تنش می پیچد توی خانه. بچه ها هم حس می کنند. سلام می کند و می شنویم. می دانم آن جا هم خوش نمی گذراند. او آن جا تنها است و من این جا. تا منوچهر بود، ته غم را ندیده بودم. حالا شادی را نمی فهمم. این همه چیز توی این دنیا اختراع شده، اما هیچ اکسیری برای دل تنگی نیست. 🔸پایان. 💐 شادی ارواح طیبه ی شهدا صلوات 💐 -------------------------------------
sticker_mazhabi(54).mp3
7.03M
چی بــــهتر از ایــن ســــفره رو خــــاکا خــــوابت می‌بره دلـــم هــمون خوابُ می‌خواد آخ دلــ💔ــم اربــابُ می‌خواد 🎧 قـطعه‌صــوتی"فــــقط حــــسین" 🎙 کربلایی 📌گوش کنید خیلی قشنگه 😔👌 🏴 🖤 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ 🌹خاطرات زیبااز عبودیت سالکان. آیت الله شیخ جواد کربلایی ره درمورد نماز شب وگریه های نیمه شب آیت الله ره میگوید. "جناب آیت الله بهجت ره در جدیت درنماز شب و گریه در نیمه های شب مخصوصا شب های جمعه کوشا بودند. یکی از علما ومشاهیر به من فرمود که: شب جمعه ای در مدرسه ای در نجف اشرف در نیمه ی شب شنیدم که ایشان باصدای حزین وناله و گریه در حالی که سر به سجده گذاشته بود،مکررابه حق تعالی عرضه میداشت: "اللهی!من لی غیرک،اَساَله کشف ضرّی والنّظر فی امری." معبودا! من جز تو کسی را ندارم که ازاو بخواهم رنجوری مرا برطرف کرده ونظری به امورم نماید. دعای کمیل🌹 رابه نیت ظهورمیخوانیم عجل لولیک الفرج🤲
🌖 تقویم نجومی اسلامی 🌔 🌱 تـقـویـم عـطـڔ انتظاڔ 🌱 🔺 شبنه ۲۹ مــــــــرداد ماه ۱۴۰۱ 🔺 شنبه ۲۲ محــــــــــــــرم ۱۴۴۴ 📗 احکام دینی و اسلامی. 💠روز صالح و نیکویی است برای: ✔️خرید و فروش. ✔️دیدار حکام. ✔️صدقه دادن. ✔️طلب حاجت. ✔️دیدن صاحب منصبان و بزرگان. ✔️دیدارهای سیاسی. 🌴نوزادی که امروز متولد شود مبارک و ان شاءالله خوش قدم و محبوب دلها گردد. 🌱بیمار زود شفا می یابد. 🔺سفر خوب است مسافر به مراد خود خواهد رسید. 🔸طبق روایات، اصلاح مو (سر و صورت) در این روز ماه قمری خوب نیست و موجب فقر و بی پولی می گردد. ♦ خون دادن یا حجامت در این روز از نظر ماه قمری ، خوب است و موجب پیشگیری و ایمنی در مقابل هفتاد بیماری می گردد. 👻شنبه روز خلق جنیان و روز مکروه خُدعه است 🔸مباشرت در این شنبه شب (شنبه که شب شد) روایتی بر کراهت یا استحباب آن وارد نشده است. 🔺 شنبه برای گرفتن ناخن، روز بدی است و طبق روایات ممکن است موجب بیماری خوره و آکله در انگشتان گردد. 🔹شنبه برای بریدن دوختن ، خریدن و پوشیدن لباس نو روز مناسبی نیست طبق روایات موجب بیماری می شود مگر آن را هدیه دهد‌. 🔸وقت استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. 🌷ذکر روز شنبه یا رب العالمین ۱۰۰ مرتبه 💠ذکر بعد از نماز صبح یا غنی(۱۰۶۰ مرتبه) موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد. 🦋`روز شنبه متعلق است به حضرت رسول اکرم بهتر است در این روز اعمال خیر و نیک خود را به ساحت مقدس ایشان هدیه کنیم. _‌__________