#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
کســـاییکهمیجـنگن،زخمیهممیـــشن..
دیروزباگلوله،امروزباحـــرف..!
شـــهداوقتیتیرمیخوردن
میگفتنفداسرمهـــدیفاطـــمه :)
اینتصورمنه...
توییکهداریبرایامامزمانتکارمیکنی
شبروز...!
وقتیمردمباحرفاشونبهتزخمزدن،
تودلتباخودتبگو↓
"فداسرمهـدیفاطـــمه.."
آقاخودشبلدهزخمتودرمانکنه..!
#الهی_العفو
#الحمدللهربالعالمین
#اللهـــمعجــللـــولیکالفـــرج
『عارف شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
🕊️ #نخل _ سوخته 🌹خاطرات سردار شهید حسین یوسف الهی🌹 #قسمت: دوازدهم - یادم است
🕊️
#نخل _ سوخته
🌹خاطرات سردار شهید حسین یوسف الهی🌹
#قسمت: سیزدهم
▪️در هور چند مرتبه نزدیک بود عراقیها حسین را بگیرند. یک بار رفته بود برای شناسایی خطی که دست بچههای ۲۵ کربلا بود و می بایست آن را پوشش دهیم. موقعیت ما در هور طوری بود که تمام سنگرها پخش بود و شکل خیلی منظمی نداشت. وضعیت بدی بود عراقی ها خیلی راحت میتوانستند سنگرها را دور بزنند و داخل منطقه شوند.
- آن روز حسین به همراه دو نفر دیگر از بچه ها رفته بودند تا سنگرهای خالی خط ۲۵ کربلا را شناسایی کنند و موقعیت را برای استقرار نیروهای لشکر خودمان بسنجند. آنها طبق برنامه در آبراه مورد نظرشان پیش میروند اما به سنگر ها نمی رسند. همینطور به راهشان ادامه میدهند که یک مرتبه از دور سنگری را می بینند. وقتی خوب نزدیک میشوند یکدفعه عراقیها از داخل سنگر به طرف بچهها تیراندازی میکنند. آنها هم بلافاصله یک رگبار روی دشمن می بندند. بعد با سرعت دور میزنند و به طرف خط خودمان حرکت میکنند. عراقیها سوار قایق موتوریشان میشوند و آنها را تعقیب می کنند. بچه ها موقع رفتن بدون اینکه متوجه شوند از یک کمین عراقی عبور کرده بودند.
- این دو کمین با هم در تماس بودند و زمانی که حسین و بقیه از دستشان فرار میکنند کمین اول با خبر شده و سر راه بچه ها منتظرشان می شود.
- موقعیت طوری بود که به راحتی می توانستند آنها را بزنند. اما گویا میخواستند اسیرشان کنند. حسین وقتی به کمین بعدی می رسد، به همراه نفر دیگر کف قایق می خوابد و سنگر می گیرد. و با مهارت خاصی که در هدایت قایق داشت سعی می کند تا از مهلکه بگریزد اما وقتی که کمین را رد میکنند و کمی دور می شوند یک مرتبه بنزین تمام میکنند.
- به هر مصیبتی که بوده است ذره ذره خود را به سمت خط خودی میکشند تا به حاج یونس و علی نجیب زاده که در آنجا مشغول به کار بودهاند برمیخورند. حاج یونس هم آنها را کشانده بود و به خط خودمان آورده بود.
- اتفاقاتی این چنین برای حسین زیاد پیش می آمد. اما هر بار به لطف خدا و با زیرکی خاصی خود را از دست عراقی ها خلاص می کرد. (سردار سلیمانی)
▪️بعد از اولین باری که شیمیایی شد دکترها برایش عینک تجویز کردند. اما نمره چشمش طوری بود که شیشه عینک پیدا نمیشد. با مصیبت فراوان و جستجوی زیاد موفق شدیم در قم شیشه را پیدا کنیم. عینک درست شد و حسین آن را با خود به جبهه برد اما چهار پنج ماه بعد که برگشت دیدم همراهش نیست.
- گفتم: آقا حسین عینکت کجاست؟ چرا دیگر به چشمت نمیزنی.
- گفت: راستش آن را گم کردم.
- گفتم: آخه مگه می شود؟ چطور شد؟
- گفت: یکی از شبهایی که برای شناسایی روی ارتفاعات دشمن رفته بودم. با دو نفر گشتی های عراقی برخورد کردم. تا آمدم که به خودم بجنبم بالای سرم رسیده بودند. من هم مجبور شدم که درگیر شوم. اول یکی از آنها را زدم و به پایین ارتفاع پرت کردم اما دیگری سماجت کرد و بالاجبار با مشت و لگد به جان هم افتادیم. در همین حین ضربه ای به سرم خورد و بی حس روی زمین افتادم. آن عراقی هم از فرصت استفاده کرد و پایم را گرفت و به طرف پرتگاه کشاند. دیگر رمقی برایم نمانده بود که از خودم دفاع کنم. آن ضربه کاملاً گیجم کرده بود. کار را تمام شده می دیدم.
- با دستانم سعی می کردم جایی را بگیرم و نگذارم او مرا روی زمین بکشد، اما فایده ای نداشت. دیگر تقریباً به لبهٔ پرتگاه رسیده بودم. در همین موقع عراقی که اصلاً متوجه پشت سرش نبود پایش به سنگی گرفت و تعادلش را از دست داد. پای مرا رها کرد تا خودش را نجات بدهد، اما قبل از اینکه بتواند کاری بکند به پشت روی زمین افتاد و از لبهٔ پرتگاه به پایین درّه پرت شد. من هم بیهوش روی زمین افتادم و دیگر چیزی نفهمیدم. وقتی به هوش آمدم دو سه ساعتی گذشته بود، تا حدودی نیرویم را به دست آورده بودم. بلند شدم و کشان کشان خودم را به نیروهای خودی رساندم.
- وقتی حالم بهتر شد تازه متوجه شدم که از عینکم خبری نیست و در همان درگیری آن را از دست دادم. (محمد علی یوسف الهی)
▪️ماموریتهای شناسایی که بچههای اطلاعات می رفتند بعضاً خیلی سخت و دشوار بود. گاهی شرایط جوّی نامناسب بود. گاهی منطقه صعب العبور بود و گاهی از نظر موقعیت دشمن خطرناک و ناامن بود. گاهی هم تمام این عوامل دست به دست هم می دادند و یک شناسایی را طاقت فرسا میکرد. خطر در اطلاعات و عملیات بیش از هر جای دیگری نیروها را تهدید میکرد. اما هیچ کدام از این سختیها ذرهای در روحیهٔ بچهها خصوصاً حسین تأثیر منفی نمی گذاشت. شاید بشود گفت اصلاً او به خاطر همین خطرات و سختی های کار بود که به اطلاعات و عملیات علاقه داشت. یکی از مأموریتهای ما در جبهه حسینه بود. آن روز من و حسین به اتفاق شهید مظفری صفات و شهید یزدانی و چند نفر دیگر از بچه ها قرار بود جلو برویم. خط دست ارتش بود و می بایست ما زمان برگشتمان را با آنها هماهنگ کنیم.
-
حدود ساعت هفت صبح از خط خودی خارج شدیم. به محض حرکت ما، هوا طوفانی شد. گردباد شدیدی درگرفت و طوفان، شن های بیابان را به سر و روی بچه ها می ریخت.
- حرکت خیلی مشکل بود و کار به کندی پیش میرفت. حدود چهار ساعت در این شرایط سخت جلو رفتیم. نزدیکی های ساعت یازده بود که دیگر طوفان فروکش کرد. بچه ها همه خسته بودند. اوضاع بد جوّی، تاب و توان همه را گرفته بود. کار شناسایی را انجام دادیم و خسته و کوفته به طرف خط خودی برگشتیم. در این فاصله به خاطر طولانی شدن کار پست های نگهبانی ارتشها عوض شده بود و پست بعدی در جریان مأموریت ما قرار نگرفته بود. ما هم بی خبر از همه جا با خیال راحت به خط مقدم نزدیک میشدیم. در همین موقع یک مرتبه نگهبان های ارتش به خیال اینکه ما عراقی هستیم به طرفمان تیر اندازی کردند. بچه ها که انتظار چنین استقبالی را نداشتند سریع روی زمین دراز کشیدند و خود را پشت تپه کوچکی که آنجا بود رساندند. کاری نمیتوانستیم بکنیم. اگر سرمان را بالا می آوردیم بدست نیروهای خودی تلف می شدیم. همه بچه ها بلاتکلیف پشت تپه سنگر گرفته بودند. حسین که با این مسائل به خوبی آشنایی داشت و چندین بار در موقعیتهایی بدتر از این گیر کرده بود بی خیال و راحت نشسته بود و بچهها را آرام میکرد.
- چارهای نبود باید منتظر می ماندیم تا ببینیم بالاخره چه اتفاقی می افتد. ارتشیها پس از اینکه حسابی به طرف بچهها تیراندازی کردند یک گروه برای اسیر کردن ما جلو فرستادند. این بهترین موقعیت بود چرا که با نزدیک شدن آنها میتوانستیم سر و صدا کنیم و خودمان را با آنها بشناسانیم. همینطور هم شد. وقتی رسیدند، فوراً بچهها را شناختند. عذرخواهی کردند و گفتند که این مسائل به خاطر تعویض نگهبانها اتفاق افتاد. خلاصه آن روز بچه ها خطر بزرگی را رد کردند. کار خدا بود که هیچ آسیبی ندیدند. (محمدعلی کارآموزیان)
این داستان ادامه دارد...
📚برگرفته از کتاب: «نخل سوخته»
✍🏻نویسنده: به قلم مهدی فراهانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیعه را دارن میکشن تو دنیا، مهدی بیا، مهدی بیا ...
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌹در محضر آیت الله مجتهدی (ره):
✳️دیده اید بچه ها با گریه کردن کار خود را پیش می برند.
🔅تا گریه می کنند، پدرشان راضی می شود. با گریه کردن از بابا پول می گیرند.
🔱در خانه خدا هم باید گریه کنید. تا گریه نکنید، کار پیش نمی رود. همین که میل پیدا کردی که گریه کنی و اشکی بریزی، معلوم می شود که خدا میخواهد تو را بیامرزد.
🔘یکی از کارهای ما باید گریه باشد. از رختخوابتان بلند شوید. در گوشه اتاق بنشینید. کمی به حال خودتان گریه کنید.
🔴شب ها به این فکر کنید که اگر در این حال بمیرم، دست خالی، چه خاکی بر سرمان بریزیم.
🔷اگر وارد محشر شویم و به ما بگویند: هیچ عمل خوبی نداری، چه کنیم.
📕در روایت آمده است که عده ای در روز قیامت در صحرای محشر پانصد سال گریه می کنند...
🔰هق و هق می گریند که چرا پرونده شان درست نیست و اعمالشان خوب نمی باشد.
🔆در این حال ملکی نزد آنها می آید و می گوید: «اگر یک ساعت در دنیا اینگونه گریه کرده بودی، گرفتار این پانصد سال گریه نمی گشتی! می خواستی در دنیا این گریه ها را بکنی.»
♦️خدایا، ما را گرفتار آن گریه ها نکن...
📙 از فرمایشات مرحوم آیت الله مجتهدی
#نماز_شب رابه نیت ظهورمیخوانیم
#اللهم عجل لولیک الفرج🤲🤲
|💌|کلامشهید
جدی گرفتهایم زندگیِ دنیایی را
و شوخی گرفتهایم قیامت را
کاش قبل از اینکه بیدارمان کنند
بیدار شویم..:)
#شهیدحسینمعزغلامی
#شبتون شهدایی همراهان محترم🙏🌙✨
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
تلاوت یک آیه از"قرآن کریم"بهمراه ترجمه آن،هدیه به شهیدعارف،محمدحسین وسرداردلهاحاج قاسم ❤
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
بنام خداوند بخشنده ومهربان
آیه 73 سوره نساء🌺🍃
آیه وَ لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظيماً [73]🌺🍃
و اگر غنيمتى از جانب خدا به شما برسد، درست مثل اينكه هرگز ميان شما و آنها دوستى و مودّتى نبوده، مىگويند: «اى كاش ما هم با آنها بوديم، و به رستگارى [و پيروزى] بزرگى مىرسيديم»🌺🍃
🔹نکته ها👇👇👇
در رسيدن فضل و غنيمت، نام خدا مطرح است، «الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ» ولى در برخورد با سختىها كه در آيه قبل بود، نامى از خدا نيست، «أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ» گويا اشاره به اين است كه از خداوند، جز فضل و رحمت، چيزى به ما نمىرسد
🔹پیام ها👇👇👇
1- پيروزى در جنگ و غنائم آن، از فضل خداست. «أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ»
2- به خاطر منافع دنيوى، منافقان عاطفه را از دست مىدهند. «كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ»
3- آرزوهاى منافق، صادقانه نيست. لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ ... يا لَيْتَنِي
4- منافق، نان به نرخ روز مىخورد. هنگام ناگواريها مىگويد: خدا لطف كرد كه ما نبوديم. «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ» و هنگام فتح و غنيمت مىگويد: كاش مىبوديم. «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ»
5- آنكه در غم مؤمنان شريك نيست، ولى مىخواهد در بهرهها سهيم باشد، خصلتى از منافقان دارد. لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ ... يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ🌺🍃
✳️بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
🖍بقية الله به معني كسي يا چيزي است كه خداوند براي مردم باقي گذاشته است.
💥قرطبي يكي از مفسران مي نويسد: (بقية الله خير لكم) أي ما يبقيه الله لكم بعد إيفاء الحقوق.
💥بقية الله بهتر است براي شما يعني آن چيزي كه خداوند براي شما بعد از دادن حق ديگران باقي گذاشته است(تفسير القرطبي، ج 9 ، ص 86)
💥پس معني «بقية الله »شامل چيزي مي شود كه خداوند براي مردمان باقي گذاشته باشد. يكي از مهمترين آنها كسي است كه خواهد آمد و جامعه را پر از عدل و داد مي نمايد
«أَكْثِروا الدُّعاءَ لِتَعجيلِ الفَرَجِ» يعني براي هر چه زودتر آمدن من، بسيار دعا كنيد.🤲
سلامتی وتعجیل درامرظهور امام زمان عجل الله.......صـــــــــــــــلواتـــــــــــــ💥
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌠☫﷽☫🌠
🕊زیارتنامه ی #شهدا🕊
🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ🌷 بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱
✍رسول خدا(ص) می فرماید:
بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود و بالاتر از کشته شدن در راه خدا خیر و نیکی نیست🥀
✍امروزپانزدهم آبانماه سالروز 25 تن از شهدای #دفاع مقدس ،#روحشان قرین الطاف الهی باد
باذکر#پنج شاخه گل صلوات🥀
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
💢جرعه_ای_از_معرفت
📘شهید مطهری
💫پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
من در معراج زنهایی را دیدم که آنها را از موهایشان آویخته بودند و با تازیانههای آتشین میزدند. متحیر از جبرئیل پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟!
جبرئیل گفت: زنانی از امت تو که مویشان را از نامحرم نمیپوشانند.
💫آن وقت که بیحجابی نبود ولی پیغمبر [صلی الله علیه و آله] به چشم باطن دید. (اینها از هزار و چهارصد سال پیش در کتابها هست.)
💫فرمود: زنانی را دیدم که ... .
به من گفتند اینها زنانی از امت تو هستند که بدنشان را به مردم ارائه میدهند.
💫 آخر این چهار روز دنیا چقدر برای انسان ارزش دارد که انسان خود را تا ابد به عذاب الهی گرفتار کند؟! به خدا قسم راست است، به اصطلاح مو لای درزش نمیرود. آخر پرده دری تا کی؟ علیه خدا قیام کردن تا کی؟ ...
💫 پی در پی مُحرّم بیاید، دلمان حداکثر به این خوش باشد که میرویم در جلسهای شرکت میکنیم و قطره اشکی میریزیم. والله اینها کافی نیست. باید یک فکر اساسی به حال خودمان و اسلاممان بکنیم. بچههایمان از دست رفتند، پسرهایمان از دست رفتند، دخترهایمان از دست رفتند، جامعهمان از دست رفت، یک فکری بکنیم، توبه کنیم.
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
~🕊
🌿و سلام بر او که می گفت:
«دقت کرده ام که هرچه سنِ آدم
بالاتر میرود، وابستگی اش به دنیا
و حُب دنیای او بیشتر میشود
انگار این مرض، قوم و جنسیت
و جاهل و عالم و... نمیشناسد
و فراگیر است، خدا کند ما اینطور نشیم
بیش از همه، از تعلقات دنیا می ترسم»
#شهید_مصطفی_رشیدپور♥️🕊
ارواح مطهروطیبه شهداصلواتــــــــــ🥀
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
📸 حجله شهید سید روح الله عجمیان
🔸خواهرش با ناله میگفت:
- اسمش رو گذاشتیم روح الله و در راه رهبر و روح الله شهید شد.
🔹امام خمینی: و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و استضعاف را چشیده باشند.
همین تصویر این حجله و این خانه، خیلی حرفها برای گفتن دارند!
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌یک ویدئویی میفرستم که انرژی بگیرید
کیف کنید حال کنید
🔹بفرستید برای نوجوان ها و جوانها
🔹 برادرها و خواهرهای ایمانی لذت ببرید ازین جملات آسمانی
ببینید چه فرماندهای واقعا با امامش تا آخر موند....
😔دیدید آرمان علی وردی عزیز و خوشبخت ما، حتی زیر شکنجه به امامش توهین نکرد...
و چه زیبا گفت رهبرم نور چشم من هست...
اینها تربیت شده های روضه ها و مساجد و الگوگرفتن از حاج قاسم ها هستن...
حاج قاسم که خودش هم اینجا داره یک تعبیر قشنگ و بی نظیر میکنه و میگه:
<<سرم رو تقدیم دو نفر میکنم،
اما قلب یکی هست، قلبم رو به...>>
دوست دارم این کلیپ رو هزار بار ببینم و ببینید...
هزار بار انقلابی تر مهربان تر و امیدوارتر بشیم...
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک _یا _خامنه ای
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093