eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.8هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.7هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
شبتون شهدایی عزیزان وهمراهان🙏☘ درنماز شبتون دعامون کنید🤲🏻 🏴شما دعوت شدید ‌‌‌‌‌ ,,,🍃🌺...🌺🍃,,, @shahid_aref_64
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الشــــــــهداء والصــــــــــدیقین
... لحظات آخر بود در قتلگاه صدا می زد : ... گمان کردند تشنه ی آب است حسین کاش می فهمیدند دنبال بهانه ای بود برای شفاعتشان... حسینی🍃🌸 شما دعوت شدید ‌‌‌‌‌ ,,,🍃🌸...🌸🍃,,, @shahid_aref_64
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 شما دعوت شدید ‌‌‌‌‌ ,,,🍃🌼...🌼🍃,,, @shahid_aref_64
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐اول بهمن ماه سالروز شهادت مدافع حرم " " گرامی باد 🏴شما دعوت شدید ‌‌‌‌‌ ,,,🍃🌼...🌼🍃,,, @shahid_aref_64
🌹بسم رب الحسین🌹 پرده دوم: اولین درگیری [نویسنده پس از شرح چگونگی تشکلی گردان کمیل و آغاز عملیات والفجر مقدماتی به شرح اتفاقات پیش آمده در ساعات ابتدایی عملیات پرداخته است.] فرمانده گردان برای جلوگیری از پراکندگی و گم‌شدن نیروها در منطقه رملی و طولانی بودن مسیر، طنابی را به دست نفر اول داده بود. این طناب تا گروهان سوم کشیده شده بود و همه نیروها با یک دست طناب را گرفته بودند و حرکت می‌کردند. به این ترتیب گردان به آهستگی و در سکوت کامل به سمت مواضع دشمن حرکت کرد و موانع را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت. هنگامی که گردان کمیل از دیگر گردان‌ها جدا شد (درست پشت محل قتلگاه کنونی فکه) به فاصله دویست متری یکی از سنگرهای کمین بعثی‌ها قرار داشتیم. من در تاریکی و با نور انفجارها متوجه شدم که در آن‌جا، یک قبضه سلاح دوشکا مستقر شده! آن‌قدر پایه‌های اسلحه را در زمین فرو برده بودند که به راحتی ارتفاع نیم‌متری را در مورد آتش شدید خود قرار می‌داد. بعثی‌های مستقر در این سنگر، از نور ایجاد شده توسط خمپاره‌هایی که شلیک می‌شد متوجه حرکات و نزدیک شدن نیروها شدند تا اینکه... یک‌باره یکی از آن‌ها فریادی زد و منطقه مقابل خود را زیر آتش گرفت. غرش رگبار دوشکا، سکوت سنگین حاکم بر منطقه را شکست. گلوله‌های رسام در فضا به حرکت درآمد. نفس در سینه‌ها حبس شده بود. هرکس سرش را بالا می‌آورد شهید می‌شد. لحظاتی گذشت. برادر ثابت‌نیا به چند نفر گفت: سریع دوشکا رو خاموش کنید. این چند نفر با نارنجک و آرپی‌جی از ما جدا شدند. آن‌ها جلو رفتند و زمانی که سر دوشکا به سمت 👇👇
راست منحرف شد، یکی از آن‌ها نشست و با فریاد الله‌اکبر گلوله‌ای شلیک کرد. این اولین درگیری نیروهای ما بود. آن‌ها موفق شدند آتش دوشکا را خفه کنند. این مانع برداشته شد؛ حرکت خودمان را سریع‌تر از قبل ادامه دادیم. ما به کمین نیروهای عراقی نزدیک شدیم و به پشت میدان مین آن‌ها رسیدیم. آنجا بود که فرماندهان با تعجب به اطراف خود نگاه می‌کردند! چیزی که مشاهده می‌شد این بود که منطقه عملیات، با ایجاد موانع جدید بسیار تغییر کرده و با نقشه توجیهی بسیار متفاوت است. در اینجا درایت و قدرت فرمانده گردان کمیل به کمک نیروها آمد. او برای چند لحظه به اطراف خود خیره شد تا بهترین راهکار را پیدا کند. گردان ما به میدان میدان رسیده بود، چند نفر تخریب‌چی به همراه هم در میدان مینی به عمق تقریبی پانصد متر معبری باز کردند. بلافاصله فرمان حرکت صادر شد. هنوز بچه‌ها کاملاً برای عبور آماده نشده بودند که آتش دوشکای سنگر کمین دشمن، رو به سمت بچه‌ها باز شد. همه نیروها متوقف شدند. یک آرپی‌جی‌زن شجاع از داخل معبر به داخل میدان مین غلتید. البته دل شیر داشت که این کار را کرد. چون ممکن بود بدنش روی مین برود و... بعد یک‌باره از جا بلند شد و با فریاد یا حسین(ع) شلیک کرد و سنگر کمین منهدم شد. نفسی به راحتی کشیدیم و از جا بلند شدیم. حرکت مجدد گردان کمیل آغاز شد. ادامه دارد....‌ منتظر پرده سوم باشید🍃🌺 ارواح مطهر شهدای کمیل صلواتی هدیه کنیم.💐 🏴شما دعوت شدید ‌‌‌‌‌ ,,,🍃🌼...🌼🍃,,, @shahid_aref_64
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجائید ای شهیدان خدایی🌷 ✨یا زهرا سلام الله علیها🥀 🏴شما دعوت شدید ‌‌‌‌‌ ,,,🍃🌼...🌼🍃,,, @shahid_aref_64
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: 💫🌟ای موسی! من در کمین ظالم نشسته‌ام تا حق مظلوم از او بستانم. ای موسی! دل به دنیا مبند که در نزد من هیچ گناهی بزرگ‌تر از دل بستن به دنیا نیست. 📚معراج السعاده 📿 اول وقت 🏴شما دعوت شدید ‌‌‌‌‌ ,,,🍃🌼...🌼🍃,,, @shahid_aref_64
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚تلاوت هرروزه یک آیه از قرآن کریم بهمراه ترجمه ان، هدیه به روح ملکوتی شهید عارف،محمدحسین عزیز💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله اى على هر كس نعمت خدا باشد و چون گرفتار شد صبر نمايد و اگرمرتكب گناهى شد توبه كند از هر درى كه بخواهد وارد مى شود. 🍃🍃 ميراث حديث شيعه، ج۲، ص۳۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خدا می‌دونه که توی این حرم به درِ بسته نمی‌خوره دلم❣️ منم و چشای پر ستاره‌ام دوباره یه نائب الزیاره‌ام 🏴شما دعوت شدید ‌‌‌‌‌ ,,,🍃🌼...🌼🍃,,, @shahid_aref_64
💞 ای خالق زیبایی... یا جَمِیلَ الصُنعِ! را صدا بزن   📿 اول وقت 🏴شما دعوت شدید ‌‌‌‌‌ ,,,🍃🌼...🌼🍃,,, @shahid_aref_64
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍دیدم اینطور نمیشه راپید را گذاشتم زمین و گفتم : « حاجی من اینجور نمیتونم کار کنم!.» داشتم کالک عملیات می کشیدم. حاج قاسم مدام میگفت : «پس چی شد؟» اطلاعات دیر به دستمان رسیده بود! حالا باید فوری میکشیدم و میدادم دستش! در جوابم گفت : «ناراحت نشو خودم الان میام کمکت » رفتیم توی اتاق خودش، یک راپید گرفت دستش. نشست ان طرف کالک. گفت: «من اینطرف رو میکشم تو اونطرف رو» یک نفر دیگه هم امد کمکمان. با همان دست مجروحش تند تند کالک میکشید و می‌آمد جلو! خیلی کم روی اطلاعات نگاه میکرد. برعکس ما که هی باید سراغ اطلاعات میرفتیم و بعد پیاده میکردیم روی کالک. بیست و سه دقیقه بعد کالک کامل عملیاتی جلویمان بود . حاج قاسم نگاهی به من انداخت و گفت :«خسته نباشی» نگاه کردم و دیدم مثلا قرار بود من بکشم! اما بیشتر زحمتش را حاجی کشیده بود. از بس شناسایی رفته بود و همه را به چشم دیده بود! 📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز 🏴شما دعوت شدید ‌‌‌‌‌ ,,,🍃🌼...🌼🍃,,, @shahid_aref_64
عشق یک زینب و هفتاد و دو سر می خواهد بچه بازیست مگر عشق جگر می خواهد 🔸شهید مدافع حرم 🏴شما دعوت شدید ‌‌‌‌‌ ,,,🍃🌼...🌼🍃,,, @shahid_aref_64
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا