#اگر_دير_آمدم_مجروح_بودم!!
🌷شب عمليات كربلاى چهار و ساعتى قبل از حركت از خرمشهر، زمان خداحافظى بچهها رسيد. هر كسى دوستى و يا بهتر بگويم برادر خود را در آغوش گرفته بود و طلب حلاليت میكرد. همه بیاختيار اشك میريختند.
🌷در گوشهاى ايستاده بودم. حميدرضا آقاجانى مرا كه ديد اشك در چشمانش حلقه زد، يكديگر را در آغوش گرفتيم. به او گفتم: «حميد! نكند مرا تنها بگذارى و بروى!» گفت: «نه!» و با لحنى آرام ادامه داد: «ما با هم میرويم.» در عمليات كربلاى پنج، مجروح شدم و او ماند تا عمليات كربلاى ده كه در آن به فوز عظيم شهادت نايل آمد.
🌷سه روز بعد از تشييع پيكر مطهر او، نامهاى به دستم رسيد. قبل از عمليات و در زير نور چراغ قوه نوشته بود: «به تو گفتم: ما با هم میرويم اما هر چه صبر كردم بيايى، نيامدى، حلالم كن.» زمزمه كردم: «اگر دير آمدم مجروح بودم!!»😭😭
🌹خاطره ای به یاد شهيد معزز حميدرضا آقاجانی
📚 کتاب "حديث حماسه" ص ۵۴
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093