eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
عملیات انقدر سخت و سنگین بودڪه بعداز گشت هفت شب در جزیره مجنون، وقتے به گفتم:ڪه این هفت شب چگونه گذشت؟ پاسخ داد؛ نگوهفت شب،بگوهفت هزارسال وضعیت وحشتناڪی بودتعداد انگشت شمارے باقے مانده بودند به اضافهـ یڪ تیربارودو اسلحه.. به اقامهدے گفتم چهـ بایدڪرد؟ باخونسردے گفت: صدمترتاانجام تڪلیف باقے ماندهـ. ماتڪلیف خود را انجام مے دهیم؛ ادامه راهـ بآ آنان ڪه باقے مآنده اند.. ,,,,🍃🌹🍃,,,, shahid_sref_64
*سلام دوستان مهمون امروزمون شهید حمید باکری*😍 *به بهانه سالروز تولدت فرمانده ی قهرمان*💚💥💫 *🍃باکری را همه می‌شناسند* *نامش که برده می‌شود، شجاعت و خدمت در پسِ ذهن‌ها نقش می‌بندد😌* . *🍃دو برادر بودند که قلبشان برای می‌تپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی می‌کردند.* *🍃قلم اینبار از حمید بنویسد...* *، مبارزه را از برادر بزرگترشان آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به شهادت رسید😔* . *🍃قد می‌کشید اما روح بلندش وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز آرامَش نمی‌کرد*. *🍃به و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در ، حمید را به آنجا کشاند!* *🍃تمامِ فکر و ذکرش بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا می‌ریختند❣️* *🍃رنگ و بویِ را که دید، گویی روحش به رسید،* *خستگی ناپذیر بود و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمی‌کرد. حتی وقتی در شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد*. *خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد بود و میدان جنگ!🙂* *🍃بی‌وقفه در بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را شکست دهد. شاید هم به قول "استراحت را گذاشته بود بعد از "!* *🍃شهادتی که در اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از باز نگشت اما آنچه حاکم است، است به حمید که در دلها مانده❤️* *شادی روحش صلوات*🌹💙🕋
✡️ نقش یهود در غزوهٔ خندق یا احزاب (١) 1️⃣ وقتی پیامبر (ص)، یهودیان را، به‌دلیل خیانت، از سرزمینشان اخراج کرد، آنان راهی شدند و دیگر یهودیان را به جنگ با پیامبر (ص) تحریک کردند و این علت اصلی آغاز جنگ بود. 2️⃣ یهودیانی از بنی‌نضیر و همچون حُیَّی‌ بن اَخْطَب نضری، سلام‌ بن ابی‌الحُقَیق نضری، کِنانة بن ربیع‌ نضری، هَوذة بن قیس وائلی و ابوعمّار وائلی، به مکه رفتند و ابوسفیان و قریش را به جنگ با رسول خدا (ص) برانگیختند. 3️⃣ گفت: درود بر شما، خوش آمدید. محبوب‌ترین مردم در نظر ما کسی است که ما را در ستیزه با محمّد یاری کند، امّا به شما اعتماد نداریم، شما نیز مانند محمد اهل کتاب هستید و ممکن است این توطئهٔ شما باشد، پس اگر می‌خواهید ما بپذیریم که دروغ نمی‌گویید باید بر این دو بت (لات و عزی) سجده کنید! 4️⃣ برای راضی کردن قریش و سران مکه به جنگ حاضر به سجده بر بت‌های مشرکین مکه شدند! بدین‌ترتیب ابوسفیان از پیشنهاد آنان برای هم‌پیمانی در دشمنی و جنگ با رسول خدا استقبال کرد و یهودیان و قریش با یکدیگر هم‌پیمان شدند. 5️⃣ سپس یهودیان نزد قبیله غَطَفان (به‌ریاست عُیَیْنَة بن حِصن فَزاری) رفتند و با وعده دادن یک سال خرمای ، آنان را برای جنگ با پیامبر (ص) همراه کردند. آنگاه نزد بنی‌سُلَیْم‌ رفتند و موافقت ایشان را نیز به دست آوردند. 6️⃣ با رهبری ابوسفیان با چهار هزار نفر از مکه خارج شد و چون به مرّالظهران رسید، دو هزار نفر از قبایل اسلم و اشجع و بنومرّة و کنانه و فزاره و غَطَفان بدیشان پیوست و از آنجا منزل به منزل به سمت مدینه رفتند و از