روحانی شهیدمدافع حرم محمدمهدی مالامیری
🌹تاریخ تولد: ۲۶/۳/۶۴
تاریخ شهادت: ۳۱/۱/۹۴
محل شهادت: بصری الحریر استان درعای سوریه🌹
روحانی شهیدی که زحمت تشییعش رو به کسی نداد..
🥀موقع #خداحافظی گفتم
انشاءالله با #شهادت🌺برگردی
رفت شهیدشد💔
اما #برنگشت🕊
همیشه به #شوخی میگفت
#زحمت تشییع #جنازم
رابه کسی نمیدم✌️
💞همسرشهیدمدافع حرم جاویدالاثر
#محمدمهدی_مالامیری🌷
#ماه_بندگی🌙
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🆔@shahid_aref_64
🍁💐🍁
🔰روزی جوانی خدمت مرحوم حجه السلام و المسلمین آقای سید یونس اردبیلی رسید و سوال زیر رو پرسید: دو روز پیش مادرم از دنیا رفت و من او را دفن کردم, هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه اش را در قبر گذاشتم، خواستم صورت او را روی خاک بگذارم، اسناد و مدارک و پول و چک هایی که در جبیم بود ، از جیبم بیرون ریخت، چون در یک حالت خاص بودم فراموش کردم آنها را بردارم و روی قبر پوشیده شد. با این حال اجازه می فرمایید نبش قبر کنم و آن مدارک رو برداریم یا نه؟ چنانچه امروز می فرمایید، نامه ای به مسئولین قبرستان مرقوم فرمایید تا اجازه نبش قبر دهند.
🔺آقا فرمودند: همان قسمتی از قبر رو که می دانید مدارک در آنجاست، بشکافند و مدارک رو بردارند و سریعاً قبر را بپوشانید. پس نامه ای به همین مضمون برای مسئولین قبرستان نوشتند. بعد از چند روز ان جوان به منزل آقای اردبیلی آمد و در حالی که غمناک و مضطرب می نمود، آقا از او پرسید آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید؟
♦️جوان با ناراحتی گفت: وقتی نبش قبر کردم ، دیدم مار# سیاه و باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و سرش را در دهان مادرم فرو برده و او را نیش میزند ! این منظره به قدری وحشتناک بود که طاقت مرا گرفت و از شدت ترس و هراس فوری روی قبر را پوشاندم.
❗️آقا از او پرسید: آیا مادرت کار زشتی مرتکب می شد؟
💢جوان گفت: من چیزی به خاطر ندارم ، ولی همیشه پدرم او را نفرین میکرد؛ زیرا مادرم نسبت به ارتباط با #نامحرم پروایی نداشت و با سر رو روی باز با مردان# نامحرم رو به رو میشد و بی #حجاب و بی پروا با انان #سخن میگفت و با #نامحرمان #شوخی میکرد و #می خندید و به همین خاطر همیشه مورد #عتاب و نفرین و سرزنش پدرم بود.
❌چه بد جایگاهی است قبر برای زنان بد حجاب و بی حجاب
و اضافه شود: که در قیامت، هر قسمتی از بدن زن رو که نامحرم دیده، از همان قسمت به دار آویخته میشود.💔
🍁💐🍁
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً:
«خدایا آخر و عاقبت کارهای ما را ختم به خیر کن»
✨برای حال ناخوش همدیگه دعا کنیم:
.⚘کانال شهیدعارف یوسف الهے↶
🆔@shahid_aref_64
✅کلام شهیدان
❣هادی سال های آخر #ماه_رمضان را به ایران می آمد. باهم به# مسجدالشهدا و مجلس دعای حاج مهدی سماواتی و بعضی مواقع مسجد ارگ و مجلس حاج منصور می رفتیم. در آخرین سفر رفتار و اخلاق او خیلی تغییر کرده و معنوی تر شده بود.
#یک شب بهش گفتم: هادی چه طور
این همه تغییر کردی؟
گفت: کتابی هست به نام #کتاب_معراج_السعاده . اگر کسی واقعا بخواهد تغییر کند و به سعادت یا معراح برسد باید #هر_شب_یک_صفحه از روی آن بخواند.
بعدش کتاب خودش را آورد و هر شب موضوعی از مطالب آن را مطرح می کرد و می گفت به این توصیه ها عمل کنید تا به سعادت برسید.
مثلا یک شب بحث #سکوت را پیش می کشید و توصیه می کرد از صحبت های بی فایده پرهیز کنیم و قبل از صحبت به مفید بودن یا نبودنش فکر کنیم.
یک شب دیگر درباره #شوخی صحبت می کرد و اینکه نباید به بهانه خنده و شوخی دیگران را به خاطر لهجه مسخره کنیم و شب دیگر در مورد حیا و عفت صحبت می کرد و اینکه باید در صحبت و نگاه و حضور در پیش #نامحرم به حد ضرورت اکتفا کنیم تا مبادا عفت مان آسیب ببیند.
یک روز رفت پاساژ مهستان تا مقداری وسایل بخرد تا به نجف ببرد. برای ما هم #کتاب_معراج_السعاده را خریده بود تا ما هم مثل خودش بیفتیم توی مسیر اصلاح و نورانی شدن.
✍راوی: خواهرشهید
📚کتاب پسرک فلافل فروش؛
📗خاطرات شهید ذوالفقاری
#شهدا _را _یاد_کنیم _با_صلوات