روضهها جمع شدهاند در #مدینه و این دم آخری که وقت گرفتن کارنامه نوکریمان شده بر دل ما میتازند....
تکه جگرهای #حسن، خون دل #محمد، عطش اباالحسن همه و همه
اما وای، غافل از تاریخی هستیم که در این روزا آتش آن جرقه خورده و دارد گُر میگیرد، دیری نپاید که #زهرا مهمان کوچه است و صورتش کبود
نمیخواهم مشکیام را در بیاورم چون میدانم #مادرم تا نودوپنچ روز هرروز درد میکشد و زار میزند
امام غریبم، همه از هم غریبی را به ارث بردهاید، همه #غریب_ابن_غریب....
لعنت ب کوچه و طناب و شمشیر و خلافت لعنت لعنت
روضه میخوانم، بسوزد جگرم روی خاک حجره فرشها را کنار زده بودی و مثل جد غریب روی خاک پا میکشیدی، #پسرت آمد سرت را به دامن گرفت تا کمی از غربتت کم شود اما #لایوم_کیومک_یااباعبدالله
حتما انتظار دارید بگویم سر #حسین روی #خاک بود و کسی سرش را به دامن نداشت، آری همین بود اما #حسین هم سرش در دامن فرزندش بود که جان داد کجا؟
#رقیه سر بابا را به دامن گرفت و همراه با پدر جان داد، شاید حسین تا #خرابه جان نداده باشد چرا که از بعد رقیه دیگر سر #اباعبدالله #قرآن نخواند
یابن شبیب جد ما را غریب گیر آوردند.....
بشکن سبوی باده را....
مزد نوکری نمیخواهم سوز بده بر جگرم تا #کفن
پاره کنم......
متنی زیبا و دلنشین 👆👆
═...🌺🖤🌺...═
@shahid_aref_64
🌷💔🌷
♨️سوخت تا بفهمیم
که در ره عشق سوختن ؛
اولویتِ عاشقی است...
🌷حسین ۱۶ سال داشت
راننده لودر و بلدوزر بود!
در عملیات آزادسازی مهران
در تابستان داغِ سال شصت
و پنج از شب تا صبح درحال
ساخت سنگر بودصبح هنگام،
از دوستانش طلب آب کرد
اما پيش از آنکه آب را به او برسانند
هدف آتشِ♨️ خمپاره دشمن قرار گرفت؛
🖍همزمان با متلاشی شدن ♨️مخزن بولدوزر روغنِ داغ روی بدن مطهرش ریخت ؛و تشنه لب در عشق مولایش حسین(ع)ذوب شد و بهجمع آسمانیان پیوست.
🌷💔🌷
🌷#شهید_حسین_دیهیمفرد
🌷#لایوم_کیومک_یااباعبدالله
🌷#شهیدعزیزوعارف یوسف الهی
🌷#شهدارایادکنیدباصلوات
⚘️شهیدعارف یوسف الهی ↙️
🆔@shahid_aref_64