#نماز_شب_شهدا🕊
به خوابم اومد؛ تا دیدمش شروع کردم سؤال کردن؛
گفتم: کجایی
گفت: در محضر سید الشهدا
یه کم ساکت شد
گفت: جز شهادت هیچی به دردم نخورد.
پرسیدم: نماز شب ؟
گفت: برای رضای خدا نبود...
میدونی فقط چیزی پذیرفته میشه که فقط و فقط برای رضای خدا باشه
گفتم: هیئت رفتن هات؟
گفت: کامل برای رضای خدا نبود.
دیگه نگذاشت چیزی بپرسم، خودش ادامه داد که:
شهادت من رو برد بالا
اگه شهید نمیشدم، دست خالی بودم
خیلی کار دارم، اگه میمردم بدبخت میشدم
نفس کشیدن هم باید برای رضای خدا باشه
به سختی صحبت میکرد، انگار اجازہ صحبت کردن نداشت . دوبارہ تأکید کرد:
جز شهادتم هیچی به دردم نخورد، اعمال دیگم برای دل خودم بود
آخرش هم گفت:
خیلی زود دیر میشه
بهش گفتم حسین جان سفارش منم بکن.
خندید؛ هیچی نگفت ؛رفت.
✍راوی: همسر شهید
#شهید_حسین_محرابی
#نمازشب رابه نیت ظهورمیخوانیم
#اللهم عجل لولیک الفرج🤲
تمامِ شب را تویِ راه بودیم. خسته ُو کوفته رسیدیم. هوا سرد بود. دستبردار نبود. همینطور حرف میزد؛ آنجا، اینجا چند تا توپ بکارید. این دسته برگردد عقب، آن گروهان برود جلو.دقیق یادم نیست. یازده دوازده شب بود که چُرتمان گرفت. زیلویِ گوشهیِ سنگر را برداشتم و پهن کردم ُو دراز کشیدیم. چیزی نداشتیم رویِمان بیندازیم. پشت به پشت هم دادیم و خوابیدیم که مثلاً گرممان شود. دو ساعت که گذشت، بلند شد.
با آبِ قمقمهاش وضو گرفت و ایستاد به نماز. حس نداشتم تکان بخورم، چه رسد به بلند شدن ُو وضو گرفتن. فقط نگاهش میکردم...
« شـادےِ ارواحِ طیبـه شهدا ، صلواتــــ »✨✨
شهید_علی_صیاد_شیرازی🌷
#نماز_شب_شهدا
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
#گریه برای قضا شدن نماز شب!»
دمدمه های صبح از خواب بیدار شد. تا چشمش به سپیدی فجر افتاد با تأثر سر بر زانو گذاشت و گریست. علت گریه اش را پرسیدم، گفت:
«نمازم قضا شده.»
گفتم:
«ولی هنوز تازه اذان صبح را گفته اند؛ تا طلوع آفتاب خیلی وقت هست.»
مجددا صدایش به گریه بلند شد و گفت:
«نماز شبم قضا شد.»
"خاطره ای از شهید محمد هاشمی"
#نماز_شب_شهدا
#نمازشب رابه نیت ظهورمیخوانیم
#اللهم عجل لولیک الفرج🤲