eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.8هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.6هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 💠کتاب «رؤیای بیداری» خاطرات شفاهی خانم زینب عارفی همسر شهید مدافع‌حرم مصطفی عارفی 📃ناشر : نشر ستاره‌ها ✍🏼نویسنده : نسرین پرک این کتاب روایتگر خاطرات شهید در ۱۲فصل با محوریت سبک زندگی اسلامی این شهید است؛ مخاطب اصلی این کتاب، نسل جوان است تا بیشتر با رشادت‌های این شهید بزرگوار آشنا شوند. 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
📚 💠کتاب «مجاهد عشق» زندگینامه،حالات و دست‌نوشته‌های پاســــدار شهیــــــــد 📃ناشر : انتشارات وحدت‌بخش ✍🏼نویسنده : گروه فرهنگی‌جهادی شهید ابراهیم عشریه 🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘ 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
📚برشی از 📗 🌹شهید ☂اسفند۹۳، چهل و پنج روزی میشد که ابوالفضل سوریه بود. همه دلتنگش شده بودیم. ابوالفضل تماس گرفت و گفت بیایید سوریه چندروزی با هم باشیم و بعد برگردیم. دعوتش را قبول کردیم و با همسر و عروسم عازم سوریه شدیم. ❄️وقتی رسیدیم فرودگاه دمشق، ابوالفضل را آنجا زیارت کردیم و با هم رفتیم هتل. آن زمان، اوضاع سوریه شرایط جنگی داشت، طوری که جرات نمی‌کردم تنهایی از هتل خارج شوم. صدای تیر اندازی به قدری زیاد بود که گمان می‌کردم ممکن هست هر لحظه ما را بزنند. ☂یک هفته، مهمان بی‌بی‌زینب و حضرت رقیه سلام‌الله‌علیهما بودیم. هر روز به زیارت این بزرگواران می‌رفتیم. یک هفته کنار ابوالفضل بودیم. شاید بهترین روزهایی که توانستیم ابوالفضل را بیشتر ببینیم همان ایام بود. با هم حرفهای مردانه می‌زدیم، درد دل می‌کردیم و زیارت می‌رفتیم؛ روزهای قشنگ و بیاد ماندنی بود. ❄️ابوالفضل می‌گفت: بابا کار خوبی کردید که آمدید!خیلی دلتنگ‌تان شده بودم. بعد از یک هفته خاطره به اتفاق ابوالفضل به ایران برگشتیم. 🎙راوی: پدر شهید راه چمنی 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093