eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.7هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
❤️بسم رب العشاق❤️ رمان عاشقانه مذهبی #مقتدا ? #قسمت_سی_ششم ? شهید را روی تختی گذاشته و با پارچه س
❤️بسم رب العشاق❤️ رمان عاشقانه مذهبی ? ? پاهایم به سختی تکان میخوردند، رسیدیم به در اتاق. بیمار کنار پنجره، ساق دستش را روی پیشانی گذاشته و به بیرون پنجره خیره شده بود. ناخواسته رفتم طرفش، زینب با خوشحالی گفت : چشمت روشن عزیزم! رسیدم بالای تخت، آرام زمزمه کردم : سید…! دستش را برداشت و سرش را چرخاند طرف من: طیبه…! هردو گیج بودیم، مثل همان روز که هم را در گلستان شهدا دیدیم. چقدر لاغر شده و چشم هایش گود افتاده بود. ناباورانه خندیدم: میدونستم برمیگردی!! با بغض گفت : پس تو دعا کردی شهید نشم؟ سرم را پایین انداختم و گفتم : این انصاف نبود…! به این زودی…؟ درحالی که اشکهایم را پاک میکردم گفتم : کجا بودی اینهمه وقت؟ دوباره برگشت طرف پنجره: تو یکی از بیمارستانای سوریه! ولی چون کسی ازم خبر نداشت و مدارک شناسایی هم نداشتم و خودمم بیهوش بودم، کسی نمیدونست کی ام و کجام. – الان خوبی؟ – دکترا میگن آره، ولی خودم نه!… کاش شهید میشدم… – حتما قسمتت نبوده! درحالی که به انگشتر عقیقش خیره شده بودم گفتم: دیگه نمی ری؟ – کجا؟ – سوریه! – چرا نرم؟ چیزیم نشده که! نگران نباش! به موقعش می مونم ور دلت! …! ?ادامه_دارد? ღ꧁ღ╭ ❤️ َاَللٰهُـمَ ؏َجَّل لِوَلیِڪ اَلفَرَجــ❤️⊱╮ღ꧂ღ 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093