eitaa logo
آرزویم شهادت...
80 دنبال‌کننده
731 عکس
17 ویدیو
8 فایل
رهســـــپاریم باولایـــت...تاشــــهادت... 🌼، 🌷، 🌼، 🌷، 🌼 🌿لطفاانتـــقادات وپیشـــــنهادات خودتـــــون رو بــــرای مابفــــــــرستید🙏 ایدی مدیر کانال 👈 @yafatemhzahra توراه شهـــــداڪمڪ ڪنــــــید....🌼 اجــــرتون باشہدا🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 🌷 🌷 🌺از زبان :👇 گفت: “عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز … بی تفاوت بودنت هر لحظه آبم می کند” قهر بودیم ، در حال خوندن بود ..😇 نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون ورنشسته بودم کتاب شعرش و برداشت و با یه لحنِ دلنشین شروع کرد به خوندن😌 ولی من باز باهاش قهر بودم …!!!☹️ کتاب و گذاشت کنار ، بهم نگاه کرد و گفت : “غزل تمام ، نمازش تمام ،دنیا مات ، سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد” باز هم بهش نگاه نکردم … اینبار پرسید : ؟؟ سکوت کردم … گفت: “عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز … بی تفاوت بودنت هر لحظه آبم می کند” دوباره با لبخند پرسید : عاشقمی مگه نه ؟؟؟ گفتم : نـــــــه😐 گفت : ” لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری .. که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری ” زدم زیرِ خنده … و رو بروش نشستم …😅 دیگه نتونستم بهش نگم وجودش چقدر آرامش بخشه … بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم : …😍 🌸🍃🌸🍃🌸@shohadasahadat
🔹 💢 در زندان «الرشيد» بغداد، يكي از برادران رزمنده كه از ناحيه ي پا به وسيله ي نارنجك شده بود، حالش وخيم شد و از محل آسيب ديدگي، چرك و خون بيرون مي آمد. ايشان پس از 21 روز اسارت، بعد از اقامه ي صبح به درجه ي رفيع شهادت نايل شد. با وي، رايحه ي عطري دل انگيز در فضاي آسايشگاه پيچيد. 😍 با استشمام بوي عطر، همه شروع كرديم به صلوات فرستادن. نگهبانان اردوگاه با شنيدن صداي سراسيمه وارد شدند. آن ها فكر مي كردند يكي از برادران، شيشه ي عطر به داخل آسايشگاه آورده است، به همين خاطر تمام آن جا را بازرسي كردند. وقتي چيزي پيدا نكردند، پرسيدند: «اين بو از كجاست؟» 😳🤔 و ما به آن ها گفتيم كه از وجود آن برادر است! به جز يكي از نگهبانان، كسي حرف ما را باور نكرد. آن نگهبان بعدها به بچه ها گفته بود كه من مي دانم منشأ آن رايحه ي دل انگيز از كجا بود و به حقانيت راه شما نيز ايمان دارم.😍😭 راوي : حميدرضا رضايي🔹 🔹 برای شادی روح شهدا