eitaa logo
[روایَت عاشقے]
930 دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.9هزار ویدیو
26 فایل
تقڏݵم ݕه باݧࢫێ بے ݩشاݩ🌹 مَدیون شہداییم خادم الشهدا👈 🌱🌸 نظر دل نوشته روایت عاشقی 👇👇 https://harfeto.timefriend.net/16774064395805
مشاهده در ایتا
دانلود
●همیشه روی لبش لبخند بود نه از این بابت که مشکلی ندارد من خبر داشتم که او با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می کرد... ○اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید: مومن شادی هایش در چهره‌‌اش وحزن و اندوهش در درونش می باشد. ●اولین چیزی که از هادی در ذهن دوستان نقش بسته، چهره‌ای بـود کـه با لبـخند آراسـته شده بـود و رفـاقت با او هیچ کـس را خسته نمی کرد. 📎بہ دلـمـ لڪ زده با خنـده ے تو جـاݩ بدهمـ طـرح لبـخند تـو پایاݩ پریشانـے هاست 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۷/۱۱/۱۳ تهران ●شهادت : ۱۳۹۳/۱۱/۲۶ عراق 🌸 @arman134 🌸 🌸 روایَت عاشقے 🌸
💠یک روز ظهر وارد خانه شد، سلام کرد، خیلی خسته و گرفته بود، یک ساک دستش بود، آن روز از صبح به مراسم تشییع شهدای گمنام رفته بود، آرام و بی‌صدا به اتاقش رفت. 💠صدا کرد:  مادر، برایم چای می‌آوری؟ برایش چای ریختم و بردم. وارد اتاقش شدم، روی تخت دراز کشیده بود، من که رفتم بلند شد و نشست. 💠پرسیدم: چه خبر؟ در جواب من از داخل ساکش یک پرچم سه‌ رنگ با آرم «الله» بیرون آورد.  پرچم خاکی و پاره بود. اول آن را به سر و صورتش کشید و بعد به من گفت: «این را یک جایی بگذار که فراموش نکنی. هروقت من مُردم آن را روی جنازه‌ام بکش». 💠خیلی ناراحت شدم، گفتم:«خدا نکند که تو قبل از من بری». اجازه نداد حرفم را تمام کنم، خندید و گفت: «این پرچم روی تابوت یک شهید گمنام تبرک شده است» 💠وقتی من مُردم آن را روی جنازه من بکشید و اگر شد با من دفنش کنید تا خداوند به‌ خاطر آبروی شهید به من رحم کند و از گناهانم بگذرد و شهدا مرا شفاعت کنند». 💠نمی‌دانست که پرچم روی تابوت خودش هم یک روزی تکه تکه برای شفاعت دست همه پخش می‌شود.... اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 ❤️ 🤲 🌸 @arman134 🌸 🌸 روایَت عاشقے 🌸
📢 💢 متوجه شدم می‌خواهد دفترچه‌ سربازی پست کند. بهش گفتم بیا با بچه‌های لشکر صحبت کنم سربازی‌ات بیفتد نجف‌آباد؛ بعد از ظهرها هم بیا موسسه. زیر بار نرفت. ❌ گفت: می‌خوام برم یه جای سخت، خدمت کنم. دوست داشت برود لب مرز. حالا چرا؟ قصه‌ی شهید حجتی را برایم یادآوری کرد که زمان شاه می‌گوید: می‌خوام برم سخت‌ترین جای کشور. او را می‌فرستند لامرد فارس؛ جایی که نه آب داشت، نه برق. محسن می‌گفت: شهید حجتی، زمان شاه عقیده‌اش این بوده. من که توی جمهوری اسلامی هستم! 🔺با شهید محسن حججی‌، بیشتر آشنا شوید روایت‌هایی ناب از شهید حججی https://manvaketab.com/book/180839/ 🔸 شما هم رسانه باشید... 📍کانال رسمی شهید حججی 🆔 @modafe_haram_shahid_hojaji
چه قدر سخت بود این لحظه ؛ دیدنش با همان لباس های که رفته بود خط، دست های شکسته و خشک شدن و چشم های نیمه باز.💔😭 تنها کاری که کردیم، اسم هایمان را در قبر ، رو به قبله و جلوی صورتش نوشتیم. می دانم او رفقایش را یادش نمی‌رود ولی ما به اسم نوشتیم 🙂🥀
🔰«کمک به نیازمندان» 🔻به یاد ندارم نیازمندی از پیش سید علی دست‌خالی برگشته باشد. حتی نیازمندان حلب هم او را می‌شناختند. مثل یک رفیق با آن‌ها رفتار می‌کرد و نمی‌گذاشت عزتشان زیر سوال برود.🙂💛