تحلیل حوادث اخیر/۱
آشوبها و خشونتورزی اغتشاشگران در کدام چارچوب و پارادایم به پیش رفت؟
♦️فردی به نام "خسرو زندی" از اعضای سازمان منافقین حین سرقت یک خودرو که قصد داشتند از آن برای انجام یک عملیات تروریستی استفاده کنند، توسط مردم دستگیر و به نیروهای کمیته تحویل داده شد.
زندی در حین بازجویی یکی از وحشیانهترین عملیاتهای منافقین را که به آن #عملیات_مهندسی میگفتند را افشا کرد و ماموران دادستانی و کمیته را به منطقهای در شمال غرب تهران که با نام باغ فیض شناخته میشود برد، جایی که سه جنازه زنده به گور شده را دفن کرده بودند.
در این عملیات، که از اوایل مرداد تا ۲۵ همان ماه در سال ۱۳۶۱ ادامه داشت، در مجموع سه پاسدار کمیته انقلاب اسلامی، یک کفاش، یک معلم و یک مهندس هوادار سازمان قربانی شدند. اما پرسش اساسی اینجاست که چرا منافقین دست به چنین جنایتی زدند؟
علی اکبر راستگو، عضو جداشده سازمان منافقین در کتاب خاطرات خود تحت عنوان «مجاهدین خلق در آینه تاریخ» درباره عملیات مهندسی مینویسد: "در پی ضربات شدید در اوایل سال ۶۱ و لو رفتن بسیاری از خانههای تیمی، سازمان دستور داد افراد مشکوک را که در اطراف خانههای تیمی مشاهده میکردند، بربایند و سپس برای کسب اطلاعات مورد شکنجه قرار دهند. این عملیات نوظهور توسط سازمان «عملیات مهندسی» نام گرفت. تحلیل در مورد «عملیات مهندسی» نیز این بود که کار مهندسی پیچیدهتر از کار عملیاتی است و احتمال بریدن هست. ما شکنجه میکنیم چون مجبور هستیم، ولی وقتی حاکم شویم، نمیکنیم... . جنگ ما با رژیم، جنگ دو سازمان مهندسی است. هر کدام بیشتر شکنجه کند، برنده است."
منافقین تصور میکردند که با اجرای شکنجههای فجیع و وحشیانه میتوانند با دستکاری نظام ادراکی اقشار اصلی حامی انقلاب اسلامی این طور اثرگذاری کنند که:
۱- سازمان مجاهدین خلق در مسیر براندازی نظام جمهوري اسلامي ايران عزم، اراده و جدیت دارد.
۲- شبکه حامیان انقلاب اسلامی دو راه در پیش روی خود دارند یا از حمایت نظام دست بر میدارند یا هزینه سنگین این پشتیبانی را پرداخت خواهند کرد.
۳- در روند اجرای اقدامات سبعانه و وحشیانه علیه نیروهای حامی انقلاب سازمان هیچ خط قرمزی ندارد.
۴- لازمهی براندازی و پیروزی کشتار و خشونت بالاست؛ پس سازمان هم میکشد، هم به طور جنونآمیز میکشد و هم آن را به افکار عمومی نشان میدهد.
۵- ضمن اینکه چنین حرکتهایی را نشانه دستبرتر و قدرت سازمان معرفی کرده و در مقابل نظام را در برخورد با خود ناتوان نشان میدادند تا هزینههای طرفداری از نظام افزایش پیدا کند.
اشاره به این واقعه تاریخی از آن روست که در بحران اخیر نیز شاهد حجم بالای از خشونت و رفتارهای #داعشیوار علیه نیروهای امنیتی و انتظامی بودیم.
آتشزدن و سوزاندن ماموران پلیس با کلتوف مولوتف، سلاخی و سربریدن افسر پلیس، شکنجه و زجرکش کردن شهیدان آرمان علی وردی و روح الله عجمیان شاید نمونه از رفتارهای داعشیوار آشوبطلبان در طی سه ماه گذشته بود.
هر چند در این مقطع زمانی #جنگ_ترکیبی دشمن در جهت ایجاد یاس و سرخوردگی در بین نیروهای باورمند به انقلاب اسلامی و ایجاد تشابهی نامتجانس و نادرست با شرایط حاکم بر سال ۵۷ در میان تودههای مردم بوده است اما عنصر اصلی در اغتشاشات اخیر #ایجاد_ترس و هراس میباشد؛ چنانکه تزریق ترس به هسته سخت نظام و وادار کردن آنها به سکوت در این فرآیند بشدت مدنظر بوده است. به طوری که هزینه حمایت از نظام به وسیله هراسافکنی افزایش پیدا کرده است تا جایی که افراد مشهور حتی حق سکوت ندارد و باید علیه جمهوری اسلامی شمشیر بکشند.
واقعیتی که در صحنه میدان دفاع از انقلاب اسلامی برای شهیدان امنیت به ویژه با انتشار تصاویر شهید آرمان و شهید روح الله توسط اوباش رقم خورد، ریشه در این مساله دارد.
حتی در ماجرای ممانعت از اعدام #محاربین و اوباش #باغی بر نظام نیز این مقوله استمرار دارد، شبکه معاند ترتیبی داده است تا قوه قضائیه به سبب افزایش هزینههای برخورد با جانیان آدمکش، جرات اعدام آنها را نداشته باشد و زمینه برای احیای دوباره آشوبهای خیابانی فراهم گردد.
به نظرم میرسد که پاسخ به این جنگ ترکیبی نیازمند یک طراحی ترکیبی است که در حال حاضر نقطه مرکزی آن #منفعلسازی آشوبطلبان و اغتشاشگران از طریق اجرای عدالت است. قطعا اعدام افراد محارب و عناصر باغی و مسلح در آرامسازی فضای کشور نقش کلیدی خواهد داشت.
@ArmaneRuhollah
#آرمان_روحالله