(آشنایی با علائم نگارشی در فارسی)
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
1ـ #نقطه (.)
نقطه اولین و رایجترین علامت نگارشی است که در پایان جملات ساده آمده و این منظور را میرساند که پیام یا مفهومی که میخواستیم آن را انتقال دهیم به پایان رسیده است.
جایگاه #نقطه در یک جمله، چسبیده به کلمهی آخر و بدون هیچ فاصلهای است.
#مثال:
۱- در انتهای جملات ساده و خبری
امروز هوا سرد و برفی است.
۲- در انتهای پاسخهای کوتاه یا کلماتی که در مفهوم جمله استفاده میشوند.
آیا به عنوان کارمند مشغول به کار هستی؟
_ بله.
۳- در انتهای مشخصاتی که برای منبع یک تحقیق یا پژوهش ذکر میشوند.
#مثال:
صبا سعادت، بهترین استراتژیهای تولید محتوا، ص ۱۲۰.
۴- بعد از حروف اختصاری که ارجاع دهنده به کلمات دیگری هستند.
#مثال:
ر.ک. (رجوع کنید)، ه.ق. (هجری قمری)
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
2 ـ #ویرگول (،)
ویرگول (کاما، درنگ نما): نشانهی #مکث یا وقفی کوتاه است.
موارد کاربرد ویرگول:
۱ ـ در بین عبارتها و جملههای غیرمستقلی که با هم در حکم یک جملهی کامل باشد.
این همه خلف وعده و تأخیر، از شما بعید بود.
۲ ـ آوردن کلمه یا عبارتی توضیحی در ضمن جمله یا عبارت دیگر...
احمد، برادر مسعود، دیروز اینجا بود.
۳ ـ در مواردی که چند کلمه دارای اسناد واحدی باشند.
آب، غذا، هوا و مسکن از ضروریات اولیهی حیات آدمی است.
۴ ـ آوردن ویرگول میان دو کلمه برای جلوگیری از احتمال غلط خواندن جمله.
ما، در خلوت به روی خلق ببستیم.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
3 ـ #نقطه_ویرگول (؛)
نشانهی وقف یا درنگ و #مکث_طولانی تر از #ویرگول و کمتر از #نقطه است.
موارد کاربرد نقطه ویرگول:
برای جدا کردن عبارت و جملاتی که بهظاهر مستقل اما در معنی مربوط به همدیگر باشند.
#مثال:
وقتی صداقتش را آزمودی؛ به او اعتماد کن.
روز خوبی بود؛ همه شاد بودند؛ هيچكس به فكر بدیها نبود.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
4 ـ #دو_نقطه (:)
توضیح دادن در مورد آنچه بیان شده.
#مثال:
سعدی در گلستان چنين گفته است:
«نصيحت از دشمن پذيرفتن خطاست ...»
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
5 ـ #هلال (پرانتز ) ( )
برای جدا کردن بعضی از جملات یا کلمات و یا توضیح جملهای که خارج از بحث متن است.
#مثال:
همهی ما در آرزوی ظهور حضرت مهدی (عج) هستیم.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
6 ـ #گیومه («»)
نشانهی #نقل_قول مستقیم است.
#مثال:
علی گفت: «من فردا به مدرسه میروم.»
همچنین در شعر هنگامی که مصراع و یا بیتی تضمین میشود در #گیومه قرار میگیرد.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
7 ـ #سه_نقطه (...)
زمانی که بخواهیم از نام بردن مواردی صرف نظر کنیم از #سه_نقطه استفاده میکنیم.
#مثال:
ماشا ...! انسان هنرمندی هستید.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
8 ـ #علامت_سؤال (؟)
همانطور که از نام این علامت مشخص است؛ از آن در انتهای جملات #پرسشی استفاده میکنیم.
#مثال:
بزرگترین دستاوردهای انسان موفق چیست؟
در یک کاربرد دیگر، میتوانیم از علامت سؤال برای نشان دادن #تردید در جمله استفاده کنیم.
#مثال:
توئیتر در سال ۱۳۸۸ (؟) فیلتر شد.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
9 ـ #علامت_تعجب (!)
علامت تعجب ، تنها نشانهی تعجب و شگفتی نیست ، بلکه بیشتر در پایان جملههایی می آید که یبانکنندهب یکی از حالات خاص و شدید عاطفی یا نفسانی است ؛ از قبیل «تعجب» ، « تاکید» ، «تحسین» ، «تحقیر» ، «تنفر» ، «ترحم» ، «استهزا» ، «شک و تردید» ، «امر و نهی» ، «تهدید» ، «حسرت» ، «آرزو» ، «درد و الم» ، «دعا» ، «تنبیه» ، «تأسف» ، «ندا و خطاب» و جز آنها ؛ چنانکه : چه عجب! عجب آدم ریاکاری! آفرین بر این همه ذوق و سلیقه! دستمریزاد! دریغ است ایران که ویران شود! آقا هنر کرده! جایزه هم میخواهد!
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
10 ـ #قلاب (کروشه) [ ]
این علامت نشانهی #الحاق است؛ گاهی در یک جمله یک یا دو واژه کم است یا از قلم افتاده است. این کمبود باعث نارسایی جمله میشود؛ به این خاطر واژهی مشابهی را در نظر میگیرند.
#مثال:
پرویز [با چهرهای عبوس و گرفته] دلم نمیخواهد او نیز بیاید.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
11 ـ #خط_فاصله (تیره) (ـ)
خط فاصله برای #جداکردن #اعداد و جملههایی که معمولاً #توضیحی را به مفهوم اصلى جمله میافزایند یا مفاهیمی از قبیل دعا و نفرین را بیان میکنند.
#مثال:
سعدی - بزرگترین سجعنویس ایرانی - در قرن هفتم میزیست.
بهجای استفاده از (تا) برای نشان دادن مسافت یا فاصلهی زمانی.
قطار سریع السیر تهران- شیراز راه اندازی شد.
کلاس آموزشی از 5–3 بعدازظهر دایر است.
جداسازی کلمات مرکب.
#مثال:
ژانر مورد علاقهی من در فیلم، کمدی–رمانتیک است.
همچنین در شعر پس از ابیات موقوف المعانی از این علامت استفاده میشود.
آموزش عروض وقافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#مطروحه چیست؟
از دیرباز در محافل ادبی و انجمنهای شعر، مقولهای تحت عنوان مطروحه وجود داشته است.
مطروحه نیز، بیتی است که معمولاً توسط بزرگ یک انجمن شعر در پایان محفل، مطرح میشده و از شاعران میخواسته تا براساس همان بیت و در همان وزن و با همان ردیف و قافیه یا براساس آن مضمون یا مضمونی متفاوت، شعری بسرایند و در جلسهی بعد در آن محفل بخوانند.
این رسم دیرینه چند فایده داشته است؛ نخست آنکه شاعران انگیزهای برای سرایش شعری تازه مییافتند؛ دوم آنکه شاعران میزان توانایی خود را در آن قالب و با آن ردیف و قافیه در مییافتند و عیار کار را میسنجیدند و با توجه با آثار دیگران، ضعفهای اثر خود را دریافته و به تقویت شعر خود میپرداختند؛ سوم آنکه یادگار نیکویی از آن محافل بود و هرگاه آن شعر خود را میخواندند، به یاد آن محفل میافتادند.
در مجموع مطروحه نوعی اقتباس از شعری دیگر است که حتی از قدیم الایام شاعران بزرگ نیز به این امر اهتمام داشتهاند که نمونههای بارز آن، در آثار قدما منجمله حضرات سعدی، حافظ صائب و... دیده میشود.
توجه :
مطروحه حتما باید مقید به وزن و قافیه و ردیف، با بیت پیشنهادی باشد.
از زمانی که فضای مجازی ایجاد شده است میتوان گفت این رسم کهن احیا شد؛ با این تفاوت که در ساعتی معین و بهصورت آنلاین اعضای علاقهمند و توانا به اقتفای بیتی پیشنهادی که همان مطروحه است؛ افراد به همسرایی میپردازند و تفاوت این نوع مجازی در سرعت عمل شاعران است؛ که تا حدودی میتوان گفت ابیاتی را بهصورت ارتجالی سروده و پس از ارسال، چنانچه بیت مزبور دارای ایراد وزنی و غیره باشد توسط مدیر برنامهی همسرایی در لحظه تذکر داده میشود و در پایان یک ساعت میتوان گفت ماحصل ابیات هریک از افراد، غزل و یا قصیدهای خواهد شد.
آموزش عروض وقافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
هدایت شده از شمس (ساقی)
مبعث مشهد مقدس.mp3
8.1M
بسم الله الرحمن الرحیم
بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله
شعرخوانی :
#سید_محمدرضا_شمس #ساقی
مورخ 1402/11/18 مشهد مقدس حسینه معصومیه قم
#مادّهتاریخ 1
فن مادّهتاریخ سازی و زیباییهای آن:
شاید شما تا به حال عبارت (مادهتاریخ) را شنیده و یا با آن آشنایی کامل داشته باشید امّا اگر این لغت را در لغتنامهی دهخدا جستجو کنیم به این توضیحات برمیخوریم که :
" مادهتاریخ آن است که مجموع حروف بیت یا مصراع یا عبارتی به حساب ابجد با تاریخ واقعهای تطبیق کند "
و اما مادهتاریخ یکی از صنایع شعری و همچنین یکی از نمونههای استفادهی تاریخ از واژهها برای ثبت تاریخ یک واقعه میباشد.
مادهتاریخ نویسی را همانند نقاشی و موسیقی و... یکی از صنایع مستظرفه به حساب آوردهاند. استاد مادهتاریخ نویس و یا شاعر دانای این فن با استفاده از عدد وشمارهی هر حرف در حساب جمل (ابجد) و تطبیق آن با سالِ رخداد واقعهای عبارت و یا شعری رقم میزند.
هریک از حروف ابجد، عدد و شمارهای دارند که به شرح زیر است :
ابجد ـ هَوّز ـ حُطّی ـ کَلِمَن ـ سَعفص ـ قرشَت ـ ثخُذ ـ ضَظغ .
#ابجد :
الف =1
ب = 2
ج = 3
د = 4
#هَوّز :
هـ = 5
و = 6
ز = 7
#حُطّی :
ح = 8
ط = 9
ی = 10
#کَلِمَن :
ک = 20
ل = 30
م = 40
ن = 50
#سَعفَص :
س = 60
ع = 70
ف = 80
ص = 90
#قَرشَت :
ق = 100
ر = 200
ش = 300
ت = 400
#ثَخُذ :
ث = 500
خ = 600
ذ = 700
#ضَظِغ :
ض = 800
ظ = 900
غ = 1000
و اگر شمارهی هر حرف را در عبارتی که برای واقعهای تاریخی رقم زده شده است با یکدیگر جمع کنیم عددی بهدست میآید که مساوی با تاریخ سال آن واقعه است.
برای مثال زلالی خوانساری زمان آغاز سرودن مثنوی محمود و ایاز خود را به این صورت بیان کرده است :
در استفتاح این منشور نامی
بجو تاریخ نظمش از (نظامی)
ن + ظ + ا+ م + ی = 50+900+1+40+10= 1001 هـ .ق
و زمان پایان آن را به اینصورت آورده است :
(الهی عاقبت محمود باشد) = 1024 هـ . ق
در مورد تاریخ استفاده از مادهتاریخ و زمان ابداع این فن اطلاعات زیادی در دست نیست اما آنچه که میدانیم این است که در صدر اسلام در میان اعراب مورد استفاده قرار میگرفته و در اواخر دورهی خلافت عباسی استفاده از آن رایج شد (برخی میگویند ترتیب حروف ابجد و شمارهگذاری برای آنها مربوط به فرقهای بود که عقیده داشتند معانی و تفسیرات کلامهای آسمانی از جمله قرآن را باید با توجه به حروف آن و رمز آن حروف مشخص نمود و در غیر اینصورت نمیتوان به تمامی معانی آنها دست پیدا کرد طرفداران این عقاید خرافی را حروفیّه و یا حروفیّون مینامیدند.)
زمان ورود این فن به زبان فارسی به قرن پنجم هجری برمیگردد و اولین کسی که از این فن استفاده کرد مسعود سعد سلمان بود که برای واگذاری حکومت هندوستان به سیف الدوله محمود بن ابراهیم مادّهتاریخ بیمعنی زیر را سرود :
به سال پنجه ازین پیش گفت بوریحان
درآن کتاب که کردهست نام او تفهیم
که پادشاهی صاحبقران شود پیدا
چو سال هجری بگذشت تی و سین و سه جیم
ت+س+ج+ج+ج=400+60+3+3+3=469
همچنین آوردن مادهتاریخ فارسی معنادار را به خواجوی کرمانی نسبت میدهند.
تهیه و تنظیم :
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#مادّهتاریخ 2
فواید و امتیازات مادّهتاریخ نویسی :
بیشترین کاربرد این فن در تاریخشناسی است : همانطور که میدانیم به خاطرسپردن یک جمله یا یک عبارت از به خاطرسپردن اعداد آسانتر است خصوصاً اگر آن جمله به صورت یک مصراع موزون از یک قطعه شعر درآمده باشد پس در اینصورت مادهتاریخ سبب میشود که تاریخ یک واقعهی مهم کاملا دقیق ثبت شود و کمتر مورد تحریف و فراموشی قرار گیرد همچنین هنگام وقوع یک حادثه معمولا چندین مادهتاریخ ساز، سال آن حادثه را با عباراتی متفاوت رقم میزنند که در اینصورت میتوان با حساب تاریخی که آن عبارات نشان میدهند و تطبیق آنها با یکدیگر زمان یک واقعه را بهصورتی کاملا دقیق مشخص کرد.
2. از آنجایی که فن مادهتاریخ نویسی سخت بوده و برای گفتن آن نیاز به ممارست و تمرین زیاد دارد کسی که یک مادهتاریخ زیبا میسازد قدرت خود را با آن به نمایش میگذارد و سبب میشود شعری که گفته به واسطهی همین مادهتاریخ در مقام بالاتری نسبت به یک شعر معمولی قرار گیرد و همانطور که با آن مادهتاریخ، تاریخِ حادثهای برای همیشه ثبت میشود آن شعر و نام شاعرش نیز برای همیشه ثبت میشود و این به دلیل ارزش اضافیایست که مادهتاریخ به شعر میدهد و چه بسا عبارتهایی که حتی بهصورت شعر هم نبوده ولی مادهتاریخ زیبایی بوده به همراه نام سازندهی آن تا به الآن باقی مانده است.
3. مادهتاریخ گویی نوعی ورزش فکری و ریاضت ادبی است و لذتی که پس از ساختن مادهتاریخ به سازندهی آن دست میدهد مشابه همان لذتی است که یک دانشمند از حل یک مسألهی علمی پیچیده میبرد.
4. حساب جمل را در مواردی بجز سال تاریخ یک واقعه نیز میتوان به کار برد برای مثال :
زلالی خوانساری تعداد ابیات محمود و ایازش را با حروف ابجد به صورت معماگونهی زیر بیان کرده است :
شمار ِ یکّه تاز این قلمرو
عدد را طرح داد از هفت خسرو
به هر خسرو که شیرین روکش آمد
شکر را هشتصد و شصت و شش آمد
و یا شاعر معاصر ایرج میرزا از حساب جمل در شعر سیاسی زیر استفاده کرده است :
خوب داند حساب خویش جهان
این محاسب بسی زکی باشد
احمد از تخت چون فرود آید
پهلوی جاش متکی باشد
به حساب جمل هم ار نگری
(احمد) و (پهلوی) یکی باشد.
تهیه و تنظیم :
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#مادّهتاریخ 3
قاعدهها و قانونهای مادّهتاریخ سازی :
1_ ما در زبان فارسی علاوه بر حروف ابجد چهار حرف دیگر داریم که برای محاسبهی آنها به اینصورت عمل میکنیم که به جای حرف :
(پ) حرف (ب) = 2
به جای حرف (چ) حرف (ج) =3
به جای حرف (ژ) حرف (ز) = 7
و به جای حرف (گ) حرف (ک) = 20
را قرار میدهیم.
در برخی استثنائات کلماتی مانند چین که در عربی بهصورت سین وجود دارد و یا پارس که در عربی بهصورت فارس وجود دارد را میتوان با همان شکل عربی محاسبه کرد.
2_ مبنای محاسبات در مادهتاریخ سازی شکل نوشتاری حروف میباشد و نه تلفظ... برای مثال در کلماتی مانند : هذه ، هذا ، اسحق ، اسمعیل، رحمن و... ، الفهایی را که در تلفظ آنها وجود دارند محاسبه نمیکنیم و تنها حروف نوشته شده محسوب میباشند و همچنین در کلماتی مانند عیسی ، موسی ، کبری و ... ، الفی را که در تلفظ وجود دارد بهحساب نمیآوریم ولی حرف (ی) را که مکتوب شده محسوب میکنیم .
3_ در کلماتی مانند (النخبه) و (الروضه) و ... در مواردی مانند : هذه النخبه و یا الروضه حرف آخر این کلمات را (ها) و در صورت اضافه شدن مثل : نخبةالتواریخ و یا روضةالمتقین (تا) حساب میکنیم .
4_ در کلماتی مانند: آب ، آتش ، آدم و... که همزه و الف در اوّل کلمه قرار گرفتهاند گاهی همزه و الف هر دو حساب میشوند که برابر است با (= 2) و گاهی تنها الف محاسبه میشود (= 1) مثلا : واژهی آدم برابر با 45 است که در صورت لزوم میتوان آن را 46 به حساب آورد.
همچنین واژگانی مانند : پاییز ، زیبایی و... را که دارای حرف (ی) میباشند ، میتوان در صورت لزوم بهصورت : پائیز ، زیبائی نوشته و همزهی آنها را (=1) محسوب کنیم .
5_ در واژهی مبارک الله (حتی اگر با رسم الخطی بهصورت الّه نوشته شود) همیشه دو لام را محاسبه میکنیم و همچنین الف دوم را که خوانده میشود ولی مکتوب نمیشود، در برخی موارد میتوان محاسبه کرد.
6_ خوانندگان مادهتاریخ باید عبارت مادهتاریخ را از دیگر عبارات و مصراعهای شعر یا نثر که مادهتاریخ در آن گفته شده تشخیص بدهند برای مثال :
برای سال تاریخ وفاتش
بگو که قدر یکدیگر بدانیم
واضح است که عبارت ماده تاریخ (قدر یکدیگر بدانیم) میباشد و بقیهی آن از جمله دو کلمهی استفاده شده در همان مصرع (بگو) و (که) برای مقدمهچینی آورده شدهاند .
در صورتی که مادهتاریخ ساز به این قواعد و قوانین توجه نکند خطای واضحی مرتکب شده و زحمتی بی فایده کشیده و مورد نقد نقّادان نیز قرار میگیرند برای مثال : شاعری مادهتاریخ فوت حکیم حاجی سبزواری را چنین ساخته :
تاریخ وفاتش ار بپرسی
گویم (که نمرد زندهتر شد) = 1289
و همانطور که میدانیم (گویم که) جزو مقدمهچینی هاست و باید عبارت بعد از که جزو مادهتاریخ محسوب شود اما او که را نیز محاسبه کرده و مادهتاریخ خود را با عبارت (که) تکمیل کرده.
آوردن تاریخ در شعر بهصورت معمولی :
این نوع شعرها شکلی بسیار آسان و طبیعی دارند و بسیار تحریف پذیر میباشند در این نوع اشعار تاریخ حادثهها و رویدادها بهصورت مشخص و صریح آورده میشود. مثال: کسایی مروزی (341هـ ،491هـ) میگوید:
به سیصد و چهل و یک رسید نوبت سال
چهار شنبه و سه روز باقی از شوال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
سعدی میگوید :
در این مدت که ما را وقت خوش بود
ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود
افسر خوانساری مرثیهای برای یک سنگ قبر سروده که سه بیت آخرش این است :
افسر اندر سال فوتش از خرد
بالبداهه مصرعی شایان گرفت
در محرّم حضرت جان آفرین
آنکه هم جان داد و هم آسان گرفت
در هزار و سیصد و پنجاه و هفت
جان شیرین را ز شیرین جان گرفت.
برای تاریخ فوت کریم خان زند اینچنین سرودهاند :
کریم زند چو از دار بیقرار گذشت
سه از نود، نود از صد، صد از هزار گذشت.
تهیه و تنظیم :
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie