eitaa logo
آموزش عروض و قافیه و...
1.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
0 فایل
آموزش مبانی ادبیات و شعر فارسی سید محمدرضا شمس (ساقی) کانال اشعار : 🆔 @shamssaghi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شمس (ساقی)
"اَلسَّلامُ عَلَیكِ یٰا فاطِمَة المَعصومَه"​​​​​​​ اگر داری هزاران درد بی‌درمان بیا اینجا که با اذن خدا باشد طبیب دردها اینجا اگرچه هست پنهان مرقد خیرالنسا ، اما به‌شوق مرقد آن بانوی عظما ، بیا اینجا مزار حضرت معصومه‌ی قم را زیارت کن که باشد جلوه‌ای از مرقد خیرالنسا اینجا دعاهایت اجابت می‌شود در این حرم زیرا که خفته، اخت سلطان سریر ارتضا اینجا دلِ درمانده و غمدیده‌ی خود را مداوا کن که بی‌شک هست هم دارو و هم دارالشفا اینجا بنوش از آب سقاخانه‌‌اش در صحن آیینه که می‌باشد یقیناً چشمه‌ی آب بقا اینجا ببوس این بارگاه و رفعت آن را تماشا کن که باشد بوسه‌گاه مرتضی و مصطفی اینجا دلِ خود را گرهْ زن بر ضریح این حرم با عشق که دل را می‌کُند از بند این دنیا ، رها اینجا دو رکعت با خلوص دل نماز عشق ، برپا کن به بالاسر، که تا بینی به چشم دل، خدا اینجا نمی‌ماند به‌جا ، کاخی همیشه جاودان اما بقا را می‌توان بینی در این دار فنا ، اینجا غبارِ غم بشوی از دیده و دل با نمِ اشکی ـ که بی‌شک می‌دهد هم دیده و دل را جلا اینجا مِس زنگاری دل را جلا ، نَه!... بل طلا دارد به اکسیری که بر دل می‌زند این کیمیا اینجا مشو غرّه به مال و جاه و... قلبت را مصفا کن ندارد فرق زیرا در نظر، شاه و گدا اینجا نه تنها این حرم در قم ندارد مثل و همتایی که هم شأن است حتی با مقام اولیا اینجا نه تنها اهل قم بالد به خود ، از شأن این بانو که می‌بالد به‌خود زین خواهری، حتی رضا اینجا به غیر از شهر خود، هر آشنا باشد غریب اما تفاوت نیست بین هر غریب و آشنا اینجا چنانکه شهر قم را عُشّ آل مصطفی خوانند بنازد شیعه بر این بارگاهِ باصفا ، اینجا خوشا چشمی که دل، بندد به دیدار حریم او چو اهل قم، که گردیده به گنبد، مبتلا اینجا خوشا آنکس که عادت کرده تا آید به‌گوش او مناجات و اذان از مأذن ِ گلدسته‌ها اینجا خوشا آنکس که سر را می‌گذارد بر حریم او بدون ادعا و عاری از روی و ریا اینجا چو می‌بوسد ضریح باصفایش را به صدق دل زیارت کرده گویی مرقد شمس الضحا اینجا شفاعت می‌کند چون شیعیان را در صف محشر چگونه می‌توان دل کَند، از صحن و سرا اینجا اگر گم کرده‌ای راه خودت را از سر غفلت بیا در این حرم، زیرا که باشد رهنما اینجا گنهکاری اگر حتی دمی آید به این درگاه شود شرمنده‌ی کردار، بی‌چون و چرا اینجا دخیل مِهر می‌بندد ضریح زرنگارش را که بخشیده شود از جرم و عِصیان و خطا اینجا خلاصه دست خالی رد نمی‌گردیم ازین درگاه «اگر از صدق‌ دل‌، آریم‌ روی‌ التجا اینجا» ۱ دل زنگاری‌ات را پَهن کن در این حریم مِهر که پای زائرانش می‌دهد آن را جلا اینجا مَشام جان، معطر کن به عشق (ساقی) کوثر اگر خواهی شوی مست از شراب جانفزا اینجا سید محمدرضا شمس (ساقی) 1402/07/22 eitaa.com/shamssaghi ۱ـ استاد مجاهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا فاطِمَةَ المَعصومَه) ‌ ‌كسی كه بر همگان می‌دهد اميــد اینجاست كسی كه شام سـيه را كند سپــيد اینجاست ‌ ‌مــزار «حضرت معصومه» است اين درگــاه شفیـع و شـافی مـرضـاى نااميــد اینجاست ‌ ‌مـُـريــد هــر كــه شــوى ، بـی‌بهـــا بـوَد زيـرا كه هم مـراد در اينجا و هم مـريد اینجاست ‌ ‌نـــواى نـــالــه اگـــر ســر كنــی ز راهِ بعیــــد كسی که نـاى تو را می‌توان شنيد اینجاست ‌ ‌مشـو ز رحمـت حــق ، نـااميــــد در عـــالــم كه بحــر مرحمت و گـوهــر اميــد اینجاست ‌ ‌غميــن مبـــاش! اگـــر قفـــل بســته‌‌ای داری «فـزون‌تـر از عدد قفــل‌ها كليــد اینجاست» ۱ ‌ ‌بگيـــر دامــن او را ، كــه هـــرچــه را طــلبی چه از ســياه گرفته چه از سپــيد اینجاست ‌ ‌شكــوفــه‌‌هاى اجـابـت، چو غنچه‌‌هاى بهــار كه از نسـيم دعــا می‌توان دميــد اینجاست ‌ ‌به شعــر (ساقی) شوريده‌ دل درنگــی كــن! كسی كه می‌دهدت مستی مـديـد اینجاست ‌ ‌سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi ۱ ـ مرحوم هادی رنجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(به یاد شاه بانوی قم) دوباره مثل دلِ شعله‌ها پریشانم به آهِ زلزله ای بیقرار و ویرانم دلم شکسته‌تر از کوزه‌های در خاک است که زیر بار غبارینِ غصه پنهانم شدم مترسک بی اختیار و آه از این که پای‌بند به قانون جبرِ انسانم دوباره آمده‌ام زیر چتر تو بانو که مثل برکه پُر از حرف‌های بارانم تو عینِ ساحل آرامشی، ولی افسوس من از جزیره جدا مانده، شکلِ طوفانم رسیده‌ام تهِ خط، در قطار بی برگشت شبیه نقطه‌ی تاریکِ خط پایانم  برای بارشِ آیینِ "ایلیا"ییِ تو نیازمندتر از خواهشِ درختانم بتاب بر دل یخ بسته‌ام که می‌دانی از انجمادِ خودم خسته و گریزانم تو از تبار تب و تاب و تابشی، بانو  من از قبیله‌ی افسرده‌ی زمستانم دکتر حسین ️محمدی مبارز (ایلیا) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
وفات حضرت فاطمه‌ی معصومه (س) در و دیوار «قم» از غم به تن، رخت عزا کرده چنان‌که «شهر قم» را در غمت، ماتم‌سرا کرده تو مهمان بودی ای دریای رحمت! در کویر قم ولی قم را غم جان‌سوز تو ، صاحب‌عزا کرده به دیدار برادر راهی مشهد شدی ؛ اما... به ساوه دشمنت مَسموم با زهر جفا کرده سعادت داشت شهر قم که باشد میزبان تو چنان‌که مَرقدت این شهر را دارالشِفا کرده ببالد قم به‌خود که هرکه آمد در حریم قم غبار بارگاهت را به چشمش توتیا کرده تویی اسطوره‌ی عصمت پس از زهرا درین عالم که حق، نام تو را هم‌شأن دختِ مصطفا کرده تو هستی فاطمه، معصومه، دخت حضرت موسیٰ که از تو فخر بر عالم، علی موسی الرضا کرده نه تنها خواهر هشتم امام و، دخت موسایی که ایزد شافعت از رتبه در روز جزا کرده اگرچه عشّ آل مصطفیٰ باشد یقیناً قم ولی قم را کرامات تو فارغ ، از بلا کرده چو در تقوا و زهد و عِلم ، دارای مقاماتی ـ چنین کشف و کراماتی، خدا بر تو عطا کرده چو هستی مَظهر عِلم و فضیلت «حائری‌یزدی» جوار بارگاهت، «حوزه‌ی قم» را بنا کرده که قم شد مرکز عِلم و فقاهت در همه عالم بسی عالِم که زیر سایه‌ات کسب ضیا کرده خوشا آن‌کس که بوسد آستانت را به قم زیرا عنایات تو ، زُوّار تو را از غم ، رها کرده ببالد (ساقی) ای بانوی آب و آینه! بر قم که از بَدو ِ تولد ، با تو ، او را آشنا کرده... سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/07/06 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«اَلسَّلامُ عَلَیكِ یٰا فاطِمَةَ المَعصومَه» از آنروزی که چشمم را درین غمخانه وا کردم نگاه خویش را ، با گنبد تو آشنا کردم غمی که جای خود را در درون سینه وا می‌کرد چو دیدم گنبدت را از دلم، او را جدا کردم شدم چون پای‌بند گنبد و صحن و سرای تو دلم را از غم و از بند این دنیا رها کردم ضریح دلنوازت شد انیس و مونس جانم که کم کم دردهایم را در آغوشت دوا کردم زیارتنامه خواندم در حریم جان‌فزای تو دو رکعت هم نماز عشق را آنجا ادا کردم مریضان و گرفتاران عالم را به درگاهت به یاد آوردم و بر مشکل آن‌ها دعا کردم چو هستی دختر باب‌الحوائج، موسیِ جعفر گره، از مشکلات خویش با دست تو وا کردم خلاصه هر زمان هر مشکلی پیش آمد ای بانو توسّل بر تو جستم از دل و جانت صدا کردم عزاداران ثارالله (ع) را در صحن آیینه چو دیدم یاد آن شاه شهید سر جدا کردم از او آموختم ایثار و درس جان‌فشانی را که هم خود، هم قلم را وقف در راه خدا کردم سخن گفتم به عشق آل طاها در تمام عمر بدون مُزد و مِنّت، حق جدّم را ادا کردم نبودم چون پی نام و نشان؛ در گوشه‌ی عزلت نشستم کار خود را عاری از روی و ریا کردم شدم دردی‌کش (ساقی) کوثر در خیال خود چنانکه خویش را سرمست، از جام ولا کردم نبستم دل به‌جز آل عبا (ع) در زندگی هرگز از آنروزی که چشمم را درین غمخانه وا کردم سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/07/23 eitaa.com/shamssaghi