#کتاب_صوتی
#خاطرات_یک_تبعیدی
#عزیز_نسین
رضا همراه/ مترجم
مهسا بدیعی/راوی
( مجموعه داستان کوتاه طنز )
(۶ قسمت)
▫️کتاب صوتی
▫️خاطرات یک تبعیدی
▫️عزیز نسین
زن و شوهر خسته و وامانده وارد دفتر معاملاتی شدند، روی دیوارها پر از نقشه زمین های فروشی و آگهی آپارتمان های اجاره ای بود، توی دفتر دو تا میز تحریر بزرگ دیده می شد.
کسی که پشت میز بالای دفتر نشسته بود، عینک به چشم داشت و روزنامه مطالعه می کرد. دومی که داشت با تلفن حرف می زد، کچل بود. مرد عینکی سرش را از توی روزنامه بلند کرد، قد و بالای زن و شوهر را دید زد و پرسید:
فرمایشی داشتید؟! قبل از این که زن و شوهر حرفی بزنند دو تا شریک به روی هم نگاه کردند و با چشم و ابرو به هم فهماندند «فایده نداره! …». شوهر با صدایی که انگار از ته چاه در می آمد گفت: – یک آپارتمان دو سه اتاقه می خواهیم … مرد عینکی پرسید: – فروشی باشد؟ – نه، کرایه ای … مرد عینکی اخم هاشو تو هم کرد و مشغول روزنامه خواندن شد … کچله پرسید: – اجاره اش در چه حدود باشه؟
💜💕
@arshianisho