🌻یا أمیرالمؤمنین یا ذا النّعم🌻
🌻یا امام المتّقین یا ذا الکرم🌻
🌻إنّنا جئناک فی حاجاتنا🌻
🌻لاتخیّبنا و قل فیها نعم🌻
#شعر
#مدح
#مناجات
#امام_علی
@Arshiv_Gholam
حیا در چشمهایش بود غیرت داشت همّت داشت
چنان آسیه و هاجر چنان مریم نجابت داشت
لباس کهنه میپوشید روی خاک میخوابید
تماماً خرج دین میکرد هرچه مال و مکنت داشت
تجارتخانه های مکّه از اموال او پر بود
ولی او با خدای خود فقط میل تجارت داشت
به جای مرغ بریان دانه ی خرما غذایش بود
به رعیت ها شباهت داشت آن بانو که رعیت داشت
وجودش را فدای راه حق میکرد بی وقفه
برایش پیشرفت دین همیشه أرجحیت داشت
به رغم آن همه تبلیع که ضدّ پیمبر بود
کنارش ماند در هرحادثه از بس بصیرت داشت
گواهی میدهد شعب أبیطالب به ایثارش
گواهی میدهد این شیربانو استقامت داشت
چه ایمانی چه اخلاصی که بین بستر مرگش
خدیجه از رسول اللّه احساس خجالت داشت
کفن بر تن نکرد و با لباس پاره ای پر زد
عجب این لحظه آخر به اربابم شباهت داشت
«سید پوریا هاشمی»
#شعر
#مدح_و_روضه
#حضرت_خدیجه
@Arshiv_Gholam
🔰و حافظ ابن المغازلى (به طوريكه در «العمده» تأليف ابن بطريق ص ۵۳ مذكور است) با ذكر سند و به اسناد خود از بكر بن سواده از قبيصة بن ذويب و أبى سلمة بن عبد الرّحمن از جابر بن عبد اللّه روايت نموده به اينكه:
🔻رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) در خم فرود آمد و مردم از آنجناب دور و متفرّق گشتند. پس آنجناب على (عليه السّلام) را امر فرمود كه مردم را جمع نمايد و پس از اجتماع آنها رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) در حاليكه تكيه به دست على (عليه السّلام) داشت، در ميان آنها ايستاد و پس از اداى حمد و ثناى خداوند، خطاب به آنها فرمود:
💠 دورى و تفرقه شما به حدّى بر من ناگوار آمد كه پنداشتم حتّى درختى كه من تكيه بر آن دارم بيش از هر درخت ديگرى مورد بىعلاقگى و خشم شما است! (كنايه از نهايت تأثّر از تفرقه و دورى مسلمين از آن حضرت است).
💠 سپس فرمود:
ليكن على پيوسته به من نزديك است به طورى كه هيچ امرى را بر نزديكى و دوستى من اختيار نميكند. و به همين سبب است كه خداوند او را براى من به منزله من براى او قرار داده و همانطور كه من از او خشنود و راضى هستم خداوند نيز از او راضى و خوشنود گشته.
💠 سپس دست على را بلند كرد و فرمود:
هر كس كه من مولاى اويم پس على مولاى او خواهد بود. بار خدايا دوست بدار آنكه را كه او را دوست دارد و دشمن دار آنكه را كه او را دشمن دارد.
💠 جابر گويد در اين هنگام مردم با شتاب و نگرانى از ابراز تأثّر پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله) به سوى آنجناب شتافتند و با تضرّع و گريه از تفرقه و دورى خود معذرت خواسته و عرضه داشتند:
يا رسول اللّه تفرّق و دور شدن ما از حضرتت براى اين بود كه مبادا اجتماع ما بر آنجناب گران و ناگوار باشد، اكنون كه اين معنى موجب ناراحتى و خشم شما گشته، پناه به خدا ميبريم از خشم پيغمبرش.
🔺در اين موقع رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) ابراز رضايت فرمود و معذرت آنها را پذيرفت.
⚫️ و اين داستان را ثعلبى در تفسير خود به طوريكه در «ضياء العالمين» مذكور است روايت نموده.
و خوارزمى در مقتل خود و جزرى در «اسنى المطالب» ص۳ و قاضى در «تاريخ آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله» ص۶۷ او را (جابر بن عبد اللّه را) در شمار راويان حديث غدير ذكر نمودهاند.
علّامه عبدالحسین أمینی
📖ترجمه الغدیر، ج۱، ص۵۰ و ۵۱
#کتاب
#الغدیر
#علامه_امینی
@Arshiv_Gholam
🔰أَخْبَرَنِي أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ بْنِ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِيُّ، قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى، قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ، قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ السُّكَّرِيُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَكَرِيَّا الْجَوْهَرِيِّ، قَالَ حَدَّثَنِي شُعَيْبُ بْنُ وَاقِدٍ، قَالَ حَدَّثَنِي إِسْحَاقُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ چ عِيسَى ابْنِ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) يَقُولُ:
🔸سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ مُحَدَّثَةً لِأَنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا كَانَتْ تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ، فَتَقُولُ:
«يَا فَاطِمَةُ، إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ.
يَا فَاطِمَةُ، اقْنُتِي لِرَبِّكِ، الْآيَةَ» وَ تُحَدِّثُهُمْ وَ يُحَدِّثُونَهَا.
🔸فَقَالَتْ لَهُمْ ذَاتَ لَيْلَةٍ:
أَ لَيْسَتِ الْمُفَضَّلَةُ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ؟
🔸فَقَالُوا:
إِنَّ مَرْيَمَ كَانَتْ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِهَا، وَ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَكِ سَيِّدَةَ عَالَمِكِ، وَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ.
📜دلائل الإمامة، ص 80 و 81
#حدیث
#امام_صادق
#دلائل_الامامه
@Arshiv_Gholam
2⃣ الثّانى:
اينكه حقّى پيدا ميكند در بدنت، يعنى سعى در حوايج او بكنى، مثل حوايج خودت، بل بالاتر بدون اينكه او خواهش نمايد، با كمال بشاشت و امتنان. و او را مقدّم بدارى در رفع حوايج و در اكرامات و زيارات و غيرها بر أقارب و أولاد او.
📜تذكرة المتّقين، ص 25
#کتاب
#تذکره_المتقین
#شیخ_محمد_بهاری
@Arshiv_Gholam
3⃣ الثّالث:
حقّى است او را به خصوص نسبت به زبانت و اين هم چند قسم است:
◽️اوّل اينكه ساكت باشى از معايب او چه در حضور او، چه در غياب او، بل بايد تجاهل بكنى، اگر خواسته باشى آن شخص داراى آن وصف نباشد بايد به طريق رأفت و مهربانى نرم نرم بخورد او بدهى، بلكه قهراً از سرش بيرون برود و همچنين از كشف اسرار او حتّى براى أخصّ أصدقاء خود.
بايد سرّ او را در قلب خود نگهدارى، زيرا كه إظهار آن از لؤم طبيعت و خبث باطن شخص است، بلكه از جهل و حماقت است.
🔺قال علىّ (عليه السّلام):
«قلب الأحمق فى فيه و لسان العاقل فى قلبه».
📜تذكرة المتّقين، ص 25
#کتاب
#تذکره_المتقین
#شیخ_محمد_بهاری
@Arshiv_Gholam
♻️ ترک آفرینش این عالم با "فیّاضیّت علی الإطلاق" خداوند ناسازگار است. همراه بودن این جهان با شرور و مفاسد نمیتواند مانع از تعلّق اراده حکیمانه الهی بر آفریدن آن شود؛ زیرا با وجود همه این شرور، در مجموع، خوبی ها و مصالح این جهان بر بدی ها و مفاسد آن غلبه کلّی و قاطع دارد.
علّامه مصباح یزدی (رحمه اللّه)
کتاب جنگ و جهاد در قرآن، ص 30
#کتاب
#جنگ_و_جهاد_در_قرآن
#علامه_مصباح_یزدی
@Arshiv_Gholam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مدیون شهداء و اماممون هستیم، مدیون رهبرمون هستیم🎥
🔰 سیّد جواد ذاکر (رحمه اللّه)
#فیلم
#سخنرانی
#سید_جواد_ذاکر
@Arshiv_Gholam
🔰أبوودّاك گويد چون علىّ بن أبى طالب (علیه السّلام) از نبرد با خوارج فراغت يافت، در نهروان، به ميان مردم برخاست و سخن گفت.
🔻نخست حمد و ثناى خداى آنچنان كه سزاوار اوست به جاى آورد، سپس گفت:
💡أمّا بعد، خداوند در حقّ شما نيكى كرد و در جنگ پيروزيتان داد. اكنون بىدرنگ روى به دشمن خود (مردم شام) نهيد.
🔴 پس برخاستند و گفتند:
يا أميرالمؤمنين تيرهامان به پايان رسيده و شمشيرهامان كند شده و سرنيزههامان كنده شده و بيشترين شكسته است. ما را به شهرمان بازگردان تا با ساز و برگ بهتر بسيج نبرد كنيم. شايد هم أميرالمؤمنين به جاى آن شمار كه از ما كشته شدهاند، شمار ديگرى بر ما بيفزايد و اگر چنين كند ما در پيكار با خصم نيرومندتر خواهيم شد.
🔺آنكه در اين روز از سوى مردم سخن گفت أشعث بن قيس بود.
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 27
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam
shoor2.MP3
2.61M
🎙نوای حسین حسین جان🎙
🔰 کربلایی نریمان پناهی
🗓 صوت های قدیمی
#صوت
#سینه_زنی
#نریمان_پناهی
@Arshiv_Gholam
2 (2) (1).mp3
15.87M
🎙آقا جان حسین حسین آقا جان🎙
🔰 کربلایی علی کرمی
🗓 هیئت الزهراء (سلام اللّه علیها)، صبح روز عاشوراء محرّم ۱۴۰۱
#صوت
#روضه
#سینه_زنی
#علی_کرمی
@Arshiv_Gholam
صبح 9.4.mp3
17.67M
🎙ای وای از اسیر شدن🎙
🔰 کربلایی علی کرمی
🗓 هیئت الزهراء (سلام اللّه علیها)، صبح روز تاسوعا محرّم ۱۴۰۱
#صوت
#روضه
#علی_کرمی
@Arshiv_Gholam
noormags-مناسبات اهل حدیث و امامیه در بغداد.pdf
363.5K
💥مناسبات اهل حدیث و امامیه
🔰 مناسبات اهل حدیث و امامیه در بغداد از غیبت صغری تا افول آلبویه
✍ استاد علی امیرخانی
#معرفی_کتاب
#علی_امیرخانی
#مناسبات_اهل_حدیث_و_امامیه
@Arshiv_Gholam
اباضیه.pdf
315.2K
💥فرقه اباضیه
🔰 تنها فرقهی باقیمانده از خوارج
✍ مسعود جلالی مقدّم
#معرفی_کتاب
#مسعود_جلالی_مقدم
#اباضیه
@Arshiv_Gholam
بازتاب تفکر عثمانی در حادثه ی کربلا نسخه متنی.pdf
1.04M
💥بازتاب تفکّر عثمانیه در حادثه کربلاء
✍ محمّد رضا هدایتپناه
#معرفی_کتاب
#محمد_رضا_هدایت_پناه
#بازتاب_تفکر_عثمانیه_در_کربلا
@Arshiv_Gholam
🔰قيس بن سكن گويد ما در مسكن بوديم. شنيديم كه على (علیه السّلام) مىگفت:
🔺«اى مهاجران، به سرزمين مقدّسى كه خداوند براى شما مقرّر داشته داخل شويد و بازپس مگرديد كه زيان ديده بازمىگرديد».
🔺آنان گريستند و گفتند:
سرما سخت است و (اين جنگ در فصل سرماى هوا بود).
🔺على گفت:
مردم ديگر نيز همانند شما سرماى هوا را احساس مىكنند.
⚫️ ولى آنان همچنان از جنگ سر بر مىتافتند.
چون على (علیه السّلام) چنان ديد گفت:
«از شما دلخستهام، اين شيوهاى ناپسند است كه در پيش گرفتهايد...»
🔵 ولى آنان على (علیه السّلام) را آزردند و همچنان در سرپيچى خويش اصرار ورزيدند.
چون على (علیه السّلام) چنان ديد به كوفه بازگشت و روزى چند درنگ كرد. جمع كثيرى از يارانش از گردش پراكنده شدند. از اينان گروهى همان عقيده خوارج يافته بودند و برخى در امر خوارج در ترديد بودند.
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 27 و 28
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam
🔰أبو ودّاك گويد چون مردم از رفتن به غزاى شام ناخشنودى نمودند، على همراه آنان بيامد تا به «نخيله» رسيد و آنان را فرمان داد كه در لشكرگاههاى خود بمانند و به جايى نروند و دل بر جهاد بندند و خويشتن مهيّاى آن كنند و كمتر به ديدار زن و فرزند خود روند تا زمانى كه به جانب دشمنشان در حركت آيند.
🔘 نمير عبسى گويد على به جماعتى از رزمندگان قبيله همدان گذشت. عدّهاى پيش آمدند و گفتند:
آيا مسلمانان را بىهيچ گناهى نابود مىكنى؟ كار خدا را سهل مىانگارى و به طلب پادشاهى برخاستهاى؟ و مردم را در دين خدا حكم قرار مىدهى؟ حكم جز براى خدا نيست!
🔺على گفت:
«حكم خدا بر گردن شماست. مانع نمىشود كه شقىترينشان ريش مرا از خون سرم رنگين سازد. من يا مىميرم يا كشته مىشوم، نه، كشته مىشوم».
سپس بيامد و به قصر امارت داخل شد.
🔸أبو ودّاك گويد مردم روزى چند با على در نخيله درنگ كردند. سپس يك يك و دو دو از لشكرگاه آهسته آهسته بيرون مىخزيدند و به شهر مىرفتند. فقط گروه اندكى با او ماندند كه از سران قوم بودند. لشكرگاه خالى شده بود و آنان كه به كوفه رفته بودند ديگر بازنگشتند و آنان كه با او مانده بودند ناشكيبايى مىكردند. على (علیه السّلام) چون چنان ديد خود نيز به كوفه در آمد.
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 28
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam
میکشی ما را به زاری هرچه خواهی میکنی
اختیار ما تو داری هرچه خواهی میکنی
با همه سوز درون در ره میان خاک و خون
میکشی ما را به خواری هرچه خواهی میکنی
بر سر ما صد بلا در هر نفس میآوری
گه بری دل گاه آری هرچه خواهی میکنی
گاه جان میبخشی و گاهی دل از ما میبری
کس نداند در چه کاری هرچه خواهی میکنی
جان ما از توست جانا و دل ما هم ز توست
هر دو را ای جان تو داری هرچه خواهی میکنی
داغ بر دل مینهی آتش به جان میافکنی
هر دو را انواع یاری هرچه خواهی میکنی
نقش ما الواح ما ارواح ما در دست توست
هر چه خواهی مینگاری هرچه خواهی میکنی
پیش چوگان غمت ما گوی دل افکندهایم
تو در این میدان سواری هرچه خواهی میکنی
افکنی از دست گاه و گاه بر گیری ز راه
میزنی که زخم کاری هرچه خواهی میکنی
افکنی، رانی، زنی، از پیش خود دورم کنی
باز پیش خویشم آری هرچه خواهی میکنی
گیری و داری و بخشایی و بخشی سر دهی
یا به جلادم سپاری هرچه خواهی میکنی
میپزی چون خام بینی سوزی ار شد نیمپخت
با دلم از پخته کاری هرچه خواهی میکنی
دورم از خود افکنی و نام غمخواری کنی
حقّ یاری میگذاری هرچه خواهی میکنی
گه به هجران مبتلا گاهی به حرمانم اسیر
رحم بر ضعفم نیاری هرچه خواهی میکنی
میکنی دیوانه گاهی سر به صحرا میدهی
میدهی گه هوشیاری هرچه خواهی میکنی
در محیط عشق خونخوار خودم افکندهای
گه به تک گه بر سر آری هرچه خواهی میکنی
گه گدازی گه نوازی گاه سوز و گاه ساز
گه عزیزی گاه خواری هرچه خواهی میکنی
گه در اوج عصمتم گه در حضیض شرّ و شور
گاه داری گه گدازی هرچه خواهی میکنی
گه پریشان گه پشیمان گه گرانم گه سبک
گاه خواری گاه یاری هرچه خواهی میکنی
گاه میپوشی و گاهی پردهٔ ما میدری
خویشتن را پردهداری هرچه خواهی میکنی
فیض را در تابهٔ سودای خود افکندهای
داریش در بیقراری هرچه خواهی میکنی
«فیض کاشانی»
#شعر
#مناجات
@Arshiv_Gholam