📌در زمان شاه، فاطمه و من در خیابان قدم میزدیم که ناگهان یک خانم بیحجاب جلوی ما راه میرفت.
🔸فاطمه بیدرنگ جلو رفت و از او پرسید:«ببخشید خانم! اسم شما چیه؟»
خانم با تعجب جواب داد: «زهرا؛ چطور مگه؟»
🔹فاطمه با لبخندی گفت:«هم اسمیم! میدونی چرا روی ماشینها چادر میکشند؟»
▪️خانم کمی متعجب جواب داد:«لابد میخواهند ماشینها از سرما و گرما و گرد و غبار آسیب نبینند.»
▫️فاطمه با نگاهی مهربان گفت:
«آفرین! مثل ماشینها، خدا هم برای حفظ ما از نگاههای ناپاک، پوششی به ما داده تا آسیبی نبیند. خصوصاً که همنام حضرت فاطمه زهرا (س) هستیم.»
🔻پس از مدتی دوباره همان خانم را دیدم، اما این بار محجبه شده بود.می گفت: نصیحت او همانند پتکی بر سرم فرود آمد. از آن روز تصمیم گرفتم برای خودم، قیمتی قائل شوم.
#شهیده_فاطمه_جعفریان
#خاطرات_شهدا
#ستاره_ساز_ها
❇️ پایگاه جامع محتوایی جلسات خانگی قرآن
@arshiv_ramezan