eitaa logo
ابلاغ غدیر
248 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
10.2هزار ویدیو
4.2هزار فایل
برای ترویج معارف اهل بیت علیهم السلام خوانش خطبه غدیر آموزش مبانی امامت تولید محتوای امامت و غدیر ... 09154042645 @alamdarali گروه جهادی تبلیغی ابلاغ غدیر مشهد مقدس 6037997750016918 #شماره_کارت_گروه_ابلاغ_غدیر یا علی مدد https://eitaa.com/Ghadir20
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پایگاه خبری مفاز
بهائیان منهای تشکیلات در شناخت فرقه ضاله بهائیت باید دقت داشت که در این نحله، چیزی به نام بهائی غیرتشکیلاتی وجود ندارد. به عبارتی عضویت در تشکیلات صهیونیستی بیت العدل شرط اصلی پیوستن به فرقه محسوب می شود و هر مهره بهائی موظف است که افراد بیشتری را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با تشکیلات مرتبط کند. عبدالبهاء در این خصوص می گوید: «تکلیف هر نفسی از احبای الهی این است که شب و روز آرام نگیرد و نفسی بر نیارد جز فکر نشر نفحات الله. ( الواح وصایا ، عباس افندی ، مصر ، ص ۱۳) حال باید توجه داشت تشکیلات صهیونیستی بیت العدل که معیار بهائی محسوب شدن اعضاء است مجموعه ای است که خود را حاکم مطلق و عاری از خطا می داند. 🖇mafaz.ir/?p=66339 💥پایگاه خبری مفاز💥 eitaa.com/mafaz_news
هدایت شده از پایگاه خبری مفاز
نگاهی نو به روایات آفرینش زن از دنده چپ مرد در منابع روایی و تفسیری شیعه و سنّی گزارش هایی مبنی بر آفرینش حواء از دنده چپ آدم یا خلقت زن از دنده چپ مرد نقل شده است. در این روایات برخی از احکام فقهی مثل شهادت زن، ارث، شناخت انوثیت یا رجولیت خنثی، طلاق، حجاب و جز آنها نیز بر اساس نحوه خاص خلقت زن توجیه شده است. همچنین برخی از فقهاء در توجیه بعضی از احکام فقهی مربوط به زن به مضمون این روایات استناد کرده اند. گرچه خلقت حواء از آدم به نحوه آفرینش از سلول حیاتی از نظر عقلی و علمی امتناعی ندارد؛ امّا اثبات آن و انتساب آن به شارع مقدّس دلیلی ندارد. به نظر می‌رسد این گزارش ها منشأ اسرائیلی دارد و با توجه به ناسازگار درونی و بیرونی آنها نمی توان به استناد آنها احکام ویژه ای را برای زن اثبات کرد. 🖇در این مقاله روایات و اقوال مختلف در این مورد بررسی شده است 💥پایگاه خبری مفاز💥 eitaa.com/mafaz_news
هدایت شده از مفازمدیا
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بانوی هندو که به برکت امام حسین(ع) هدایت شد 🔸بانویی که در این کلیپ مشاهده می‌شود بر اساس آنچه گوینده می‌گوید پیش از این پیرو هندوئیسم بوده است که به اسلام می‌گروید و منزل خود را در منطقه ابو صیبع بحرین به سفره‌خانه پذیرایی از عزادارن امام حسین(ع) تبدیل می‌کند. 🔸از جمله اولین کسانی که به مخالفت با او بر می‌خیزند خانواده‌اش بوده‌اند که به او می‌گویند در یک صورت به او اجازه می‌دهند برای آخرین بار چهره پدرش را ببیند و آن این است که حجاب خود را کنار بگذارد ولی او سر باز می‌زند. 🔹در ادامه کلیپ، این بانو می‌گوید: من از خانواده متعصب بودم. از زمان کودکی دنبال دین صحیح می‌گشتم. انواع انسان‌های متدین اعم از مسلمان، ، هندو و را دیدم. برای همراه شدن با حقیقت، سختی‌های بسیاری کشیدم و در زندگی با امتحان‌های زیادی رو به رو شدم، وقتی درباره امام حسین(ع) جستجو کردم زندگی‌ام زیر و رو شد و دانستم که راه درست همین است. ↙️ مفازمدیا؛ رسانه صوتی و تصویری نقد فرق ضاله و جریان‌های انحرافی @mafaz_media @mafaz_news
هدایت شده از کلمه سواء
📝 به بهانه‌ی جریحه‌دار شدن قلوب شیعیان به خاطر امتیازدهی آقای ظریف در این چند روز، نکات مهم و قابل استفاده‌ای در اشاره به جایگاه مذهب رسمی در قانون اساسی و سوگند رؤسای جمهور مبنی بر پاسداری از مذهب، بیان شد. افزون بر آن‌چه گفته شده اشاره به چند نکته را ضروری می‌دانم. نکاتی که در ایام انتخابات از آنجا که دکتر جلیلی را در مقایسه با دکتر پزشکیان اصلح می‌دانستم از بیان آن‌ها خودداری کردم. اما معتقدم اکنون زمان مناسبی برای تأمل بیشتر و نقد درون‌گفتمانی جریان انقلابی است. 1- صداقت در دفاع از مکتب صداقت در دفاع از مکتب اهل‌بیت علیهم‌صلوات‌الله اقتضا دارد که دفاع از این مکتب نورانی را بر همه‌ی دنیا و مافیها و همه‌ی مناسبات دنیوی و حزبی مقدم بداریم و همه را به پای مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام هزینه کنیم نه آن‌که خدای ناخواسته موضع‌گیری ما برخاسته از حب و بغض‌های سیاسی باشد. پس اگر مشابه همان سخنان را کسی به اسم انقلابی‌گری سر داد بایسته است با همان جدیت بلکه شدیدتر جلوی او بایستیم. 2- مبارزه با تشیع در قالب عناوین انقلابی اگر آقای ظریف با پرچم اصلاح‌طلبی جمله‌ای درباره‌ی امتیاز داشتن پیروان دیگر ادیان و مذاهب نسبت به شیعه گفت، با کمال تأسف باید عرض کنم، در کشور ما جریانی وجود دارد که بسیار هنرمندانه، پلورالیسم دینی را به اسم رواداری مذهبی و وحدت اسلامی و با زبانی کاملا انقلابی به خورد مردم متدین انقلابی می‌دهد. بدیهی است که اگر کسی دلسوز انقلاب اسلامی و تشیع باشد هرگز نسبت به این مسئله بی‌تفاوت نخواهد ماند. از آن‌جا که این یادداشت گنجایش معرفی و نقد جامع این انحراف را ندارد، متناسب با بحث مذهب رسمی در قانون اساسی تنها به چند مورد اشاره خواهم کرد. گرچه پیش از این نیز در نقد و معرفی این جریان نوشته‌ام و در آینده نیز به شرط توفیق خواهم نوشت. 3- مخالفت با رسمیت تشیع در قانون اساسی مجله الکترونیکی اخوت متعلق به علیرضا کمیلی، که در این انتخابات نیز مسئول ستاد دکتر سعید جلیلی در امور اقوام و مذاهب بود(اینجا) در ایام انتخابات، یادداشتی از حجت‌الاسلام مهدی مسائلی (اینجا) منتشر کرد که در آن ضمن ستایش رواداری مذهبی اصلاح‌طلبان، شرط شیعه بودن رئیس جمهور در قانون اساسی را مصداق تبعیض و رفتاری ناصحیح خوانده و آن را برآمده از تعصب مذهبی یا فشارهای درون مذهبی دانسته است. (اگرچه حقیر، همین سخنان را بارها از زبان خود آقای کمیلی در لایوها شنیده‌ام ولی از آن‌جا که ارجاع دادن نیازمند جستجوی زیاد است از آن صرف نظر می‌کنم) یا در برخی از سایت‌های همسو با همین جریان فکری تصویب اصل دوازدهم قانون اساسی و ضرورت شیعه بودن رئیس جمهور را نشانه‌ای بر نبود زمینه کافی در متن جامعه شیعی برای پیگیری آرمان وحدت اسلامی معرفی می‌کند.(اینجا) گفتنی است این سایت در زمان نشر این یادداشت، زیر نظر مدیر کل ادیان و مذاهب سازمان تبلیغات اسلامی بوده است. 4- لوازم سوگند پاسداری از مذهب روشن است که پاسداری از مذهب رسمی، باری نیست که بر گرده‌ی یک نفر (شخص رئیس جمهور) به تنهایی گذاشته شده باشد بلکه تحقق این سوگند تنها در جایی ممکن است که بدنه‌ی جامعه و تمام حاکمیت در تحمل این بار گران او را همراهی کنند و این امر، مقتضی حضور مدیرانی متعهد به مضمون این سوگند و وفادار به این آرمان بلند است. هم‌چنین روشن است که هر ‌چه پیوند و ارتباط میان آن مسئولیت با امور دینی، بیشتر باشد اثر مثبت یا منفی کار آن مسئول در پاسداری از حریمِ مکتب، بیشتر خواهد بود. مثلاً به‌کارگیری یک غیرمسلمان یا غیرشیعه به عنوان مدیر بخشی از اداره برق یا آب و فاضلاب احتمالا اثر چندانی بر عقائد مردم نخواهد داشت اما اگر مدیریت او در امور فرهنگی کشور باشد احتمال اثرگذاری به مراتب بیشتر است. حال اگر به شما گفته شود، در سازمان تبلیغات اسلامی (که طبق اساسنامه‌، وظیفه‌اش تبلیغ اسلام ناب و مبارزه با عقائد انحرافی است) نهضتی در راستای خط‌شکنی در اعطای مدیریت به غیرشیعه آن هم با نصب ملاهای سنی (نه عوام الناس) آغاز کرده است؛ چه خواهید گفت؟ (اینجا) بگذارید این پرسش را بر سخنان مسئولان مرتبط عرضه کنیم. این عزیزان با برساخت کردن دوگانه (اسلام-تشیع) سازمان متبوع خود را سازمانی برای تبلیغ اسلام و نه تشیع، معرفی می‌کنند (اینجا) و معتقدند شیعه در ادبیات قرآن کریم فاقد اصالت بوده (اینجا) و برای رسیدن به امت واحده و تمدن اسلامی راهی به جز عبور از تشیع نداریم.(اینجا) @kalame_sawa
41.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ۱. کلمه "اعتصام" در آیه مبارک «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» به چه معناست؟ ۲. منظور از «حبل» در این آیه مبارک چیست؟ ۳. چرا در مجالس روضه امام حسین علیه‌السلام شرکت ميکنيم ؟ 🔰این ۵ دقیقه را از دست ندهید ‌ 💯 کانال استاد محمد عشایری منفرد (حفظه الله) 🆔https://eitaa.com/ashayerimonfared
انقلاب اسلامی یا شیعی
فرسته شماره ۱ (۹ فرسته) درنگی بر نوشتار جناب آقای مسائلی با عنوان: "نقدی بر تفکر عزاداری برای تسلی خاطر حضرت زهرا(س)" لینک مطلب ایشان: https://t.me/azadpajooh/650 جناب آقای مسائلی در این نوشتار با تضعیف سندی و متنی تنها چند روایت معدود و در واقع با یک استقرای ناقص و بدون در نظر گرفتن آراء مخالف،  یک نتیجه‌گیری کلی کرده و با بی پروایی گفته‌اند: "نسبت دادن عزاداری به ارواح ائمه و حضرت زهرا(ع) برای تحریک احساسات عوامانه ماست و عزاداری آنها در برزخ معنایی ندارد. چون تمام غصه‌های دنیوی از آنها برداشته‌ شده و آنها شادمان به استقبال هم رفته‌اند. و این معنا مطابق نص آیه ۱۷۰ آل‌عمران است." قبل از شروع به بحث جای این پرسش است که مخاطبِ جناب آقای مسائلی در این نوشتار چه کسانی هستند؟ عموم مردم یا حوزه علمیه و متخصصان؟ هدف این نوشتار نقد متخصصان مسائل دینی است یا تحت تأثير قرار دادن افکار عمومی؟ چه کسانی با ترویج این روایات و مضامین در پی "تحریک احساسات عوامانه" هستند؟ مردم معمولی عزادار یا بدنه‌ی علمی حوزه‌ی علمیه؟!(مراد بزرگان حوزه هست نه صرفا مطلق منبری‌ها و عمامه به سرها) ظاهر کلام ایشان با توجه به بحث سندی و دلالی‌شان نشان می‌دهد که روی سخن ایشان با متخصصان است اما همین ابتدا باید گفت نتیجه‌گیری ایشان با نوع عملکرد متخصصان حوزه‌ی دین متفاوت است؛ چرا که بزرگان حوزه، بارها این روایات و مضامین را یا خود برای مردم خوانده‌اند¹ یا این مضامین را به نظم درآورده‌اند² یا در جلسات روضه در محضرشان بارها این نوع روایات و اشعار با همین مضمون خوانده شده و نه تنها نهیی از سوی آنان در مورد خواندن این مضامین به روضه‌خوان گزارش نشده است بلکه آن بزرگواران نیز همراه مردم با این اشعار گریه کرده‌اند.³ این‌ها همه خود نشانگر این است که سنگربانان علمی تشیع، این امور را مصداق افراط یا غلو یا انحراف در عزاداری نمی‌دانند. متأسفانه نویسنده‌ی محترم با چند صغری و کبرای سطحی و محلّ مناقشه‌ی جدّی، این چنین با عبارتی منافی ادب نسبت به بزرگان تشیع و رهروان آنها در طول تاریخ تاخته و رویکرد آنان در عزاداری را تحریک احساسات عوامانه و مصداق غلو و انحراف قلمداد کرده است. ---------------------------------------------- ۱. تنها به عنوان نمونه رک: سخنرانی آیت الله العظمی وحید خراسانی در تاریخ ۳ دی ۱۳۸۷ در مسجد اعظم ۲. به عنوان نمونه از شعرای متقدم شیعه جناب شريف رضي در ابیاتی استغاثه‌ی نوامیس اهل‌بیت را به پیغمبر به نظم درآورده(دیوان الرضي، ١/٩٥) و از ميان متأخران می‌توان به ابیات فقیه، اصولی و فیلسوف شهیر مرحوم شیخ محمد حسین غروی اصفهانی که در مصیبت قاسم ابن الحسن به گریه و مصیبت و غم پیغمبر و امیر المؤمنین و امام حسن علیه‌السلام تصریح می‌کند، اشاره کرد: بَكى عَلى مُهجَته الرسولُ ناحَت على بَهجتِها البتولُ بكاه جدُّه الوصيُّ المرتضى مُذ فَتَّ في ساعده حكم القضا وحقّ أن يبكى أبوه المجتبى دَماً فإنَّ نورَ عينه خَبا وكيف لا يَبكي عَلى خَضابِه مِن دَمِه وَهوَ عَلى شَبابِه ۳. اشعار با این مضامین که در طول تاریخ توسط علمای شیعه سروده شده یا در محضرشان خوانده شده به زبان‌های عربی، فارسی، ترکی و ... به قدری است که احصای آن خود یک موضوع تحقیق مفصل است؛ شاید این مباحثه مطلعی برای جمع آوری آن باشد. در ادامه هم به مناسبت به برخی از آن‌ها اشاره خواهد شد. به عنوان نمونه‌ این ابیات با همین مضامین مورد بحث محضر رهبر معظم انقلاب خوانده شده: هشتم ماه محرم دل زهرا خون شد دم به دم محنت اولاد علی افزون شد لشگر کوفه دل فاطمه را بشکستند راه دریا به روی عترت طه بستند https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=34593 زهراست دنبال سرش هرجا حسین است پایین نیزه فاطمه بالا حسین است https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=35851 @mir_hamedhoseyn_110
فرسته شماره ۲ ایشان سپس در مقام تضعیف روایات می‌گویند: "...این روایات،علاوه بر ضعف سندی، از جهت متن نیز بسیار موهن و سست هستند. متأسفانه تعدادی از این روایات در کتاب کامل‌الزیارت نقل شده‌اند،اما در سند همگی این روایات فردی به نام «عبدالله بن عبدالرحمن اصم» وجود دارد که  یکی از معروف‌ترین غالیان شهره بصره است و رجالیون شیعه همچون نجاشی، به غلو و نامعتبر بودن روایات وی تصریح کرده‌اند." اوّلا: همانطور که گذشت جملات نویسنده موهِم اینست که ایشان تمام روایات دالّ بر اندوه انبیا و اولیا در سرای دیگر را بررسی کرده که ظاهرا اینطور نیست. ثانیا: عبارات ایشان موهِم اینست که گویی تمام صاحب‌نظران رجالی شیعه از متقدمان و متأخران، راوی مذکور را تضعیف کرده‌اند که اینگونه نیست. ثالثا: اما در مورد روایات مد نظر ایشان باید توجه داشت که عبارت مرحوم نجاشی دالّ بر این است که ایشان کتاب را ندیده بلکه از کسی شنیده که کتاب تخلیط است پس جرح او توسط نجاشی اصطلاحا عن حسّ(با مشاهده و بررسی روایات راوی) نبوده است. علاوه بر این همه، برخی صاحب‌نظران در حدیث و رجال امامیه همچون مرحوم مجلسی پدر¹ و مرحوم وحید بهبهانی² اجتهاد نجاشی مبنی بر تضعیف این راوی را نپذیرفته‌‌اند. نویسنده در ادامه با عبارتی عوامانه می‌گوید: "با این همه روایات فراوانی از این غالی معروف که در زمینه زیارات کتابی داشته است،در کتاب کامل‌ الزیارات آورده شده است" اولا: کدام همه؟ ثانیا: مگر ضعف یک راوی نزد یک رجالی مستلزم این است که باید بقیه محدثان هم با آن رجالی هم نظر باشند یا از او تبعیت کنند؟ نویسنده گویا عظمت و وثاقت ابن قولویه را بالکل نادید می‌گیرد، باید توجه داشت همان جناب نجاشی که در مورد راوی مذکور چنین گفته در مورد ابن قولویه، چنین عبارات قابل توجهی را گفته است: "هرچه که انسان از نیکی و وثاقت و فقه بدان موصوف شود، ابن قولویه فوق آن است و کتب خوب و ارزشمندی نگاشته است." سپس كتاب الزيارات را از همین کتب حسان برمی‌شمارد.³ نکته‌ای که باید بدان توجه داشت این است که تنها راه شناخت ضعف یا وثاقت یک راوی یا یک روایت، صرف رجوع به چند کتاب رجالی نیست؛ چرا که شیوه‌ی اخذ علمای متقدم امامیه در اخذ روایات قرینه محور بوده و نه صرفا راوی محور(رک:اعتبارسنجی احادیث شیعه،ص۸۶ تا ۱۰۱) و به همین جهت است که برخی محققان معاصر در مورد این راوی، عظمت ابن قولویه را نادید نمی‌گیرند و می‌گویند: "شايد آنچه ابن قولويه از اين متن(متن کتاب المزار)اقتباس کرده به نظر او آميخته با عقايد غاليان نبوده و به عقيده‌اش او در واقع احاديث غلوآميز متن کتاب المزار را نقل نکرده است."(نوشتار دکتر حسن انصاری درباره این راوی) همچنین ایشان گویا از مباحث مربوط به تعارض جرح و تعدیل در حدیث فریقین اطلاعی ندارد؛ چه بسیار راویانی که در کتب جرح و تعدیل سنی و شیعه توسط گروهی تضعیف و توسط دیگری توثیق شده‌اند(مراد مجموعه‌ی طرق برای پی بردن به وثاقت راوی است) نویسنده با چه مبنایی قول نجاشی را اصل گرفته و روایات راوی را به نحو موجبه کلیه اسقاط می‌کند؟ متأسفانه ظاهر عبارات نویسنده‌ به گونه‌ایست که با تضعیف راوی مذکور تا مرز جعلی دانستن راویت و روایات مشابه آن پیش رفته است. مگر همیشه روایت ضعیف با فرض پذیرش ضعف او ساقط است؟ آیا قدر متیقن شهادت ابن‌ قولویه در مقدمه کامل الزیارات(چه آن را گواهی ابن قولويه بر وثاقت تمامی راويان کتاب یا صرفا بر وثاقت مشايخ ابن قولويه یا بر حصول اطمينان در صحت احاديث کتاب یا اینکه دالّ بر این باشد که منابع او، کتاب‌ها و روايات مشايخی از اماميه است که او آنها و کتاب هايشان را می‌شناخته است) نمی‌تواند به این معنی باشد که این روایاتی که نقل کرده از اعتبار کافی نزد او برخوردار است؟ شهادت نجاشی بر جلیل القدر بودن ابن قولویه و حِسان بودن کتبش از جمله کامل الزیارات را چه می‌کند؟ اینکه مجلسی و بهبهانی غالی بودن راوی را نپذیرفته‌اند چه؟ --------------------- ۱. ويمكن أن يكون حكمه بالضعف لقول هذا القيل ويشكل الجزم بذلك والحال أنّ أكثر أصحابنا رووا عنه ولم نجد في أخباره ما يدل على الغلو والله تعالى يعلم-والظاهر أنّ القائل بذلك ابن الغضائري كما يفهم من قوله واعتماده في بعض الأحيان عليه.(روضة المتقين، ١٤/٣٨٥) ۲. و ما روي في كتاب‌ الأخبار يدلّ على خلاف الغلوّ وأنّه ما كان غاليا وهي كثيرة،نعم في أخباره ما هو بزعم غض(الغضائري) غلوّ،مثل أنّه روى بالواسطة عن الباقر عليه‌السلام:«نحن جنب الله ونحن صفوته ونحن خيرته» إلى أن قال: «و نحن الذين بنا يفتح وبنا يختم..» إلى آخر الحديث والكلّ تعظيم لهم مثل قوله عليه‌السلام:«بنا تنزل الرحمة، و بنا ينزل الغيث»وهي طويلة (تعلیقه وحید بر منهج المقال في تحقيق أحوال الرجال،۷/۸۱) ۳. "وكلّ ما يوصف به الناس من جميل وثقة وفقه فهو فوقه وله كتب حسان.." (رجال النجاشي،ص١٢٣_١٢٤) @mir_hamedhoseyn_110
فرسته شماره ۳ نویسنده در ادامه می‌گوید: "اگر قائل به گریه و سوگواری و محزون بودن ائمه و حضرت زهرا(س) در آن عالم بشویم یعنی معتقدیم آنها در آن عالم دچار اندوه و تألم هستند و این خلاف جایگاه معنوی آنهاست، زیرا طبق نصوص قرآنی در آن عالم باید همه‌ی اندوه‌ها و ناراحتی‌ها از اولیای الهی زدوده شود" ظاهرا منظورشان از نصوص قرآنی آیاتی همچون آیه ۶۲ سوره یونس است: {أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ} آیا نویسنده همیشه اینقدر عوامانه با نصوص مواجه می‌شوند و از نکره‌های در سیاق نفی (لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ) بدون عنایت به قرائن لفظیه و لبّیه این چنین سالبه‌ی کلیه (هیچ خوف و حزنی) برداشت می‌کنند؟ برای بطلان این عمومیتی که از نصوص فهم کرده‌اند، ایشان را به کلام دقیق مرحوم علامه طباطبایی در ذیل این آیه‌ی شریفه یادآور می‌شوم: "نفى و برداشتن خوف از غير خدا و نفى حزن از اولياى او به اين‌ معنا نيست كه براى اولياء الله خير و شر، نفع و ضرر، نجات و هلاكت، راحت و خستگى، لذت و درد و نعمت و بلاء يكسان، و درك اولياى خدا در‌باره آنها شبيه به هم باشد، چون عقل انسانى بلكه شعور عام حيوانى هم اين معنا را نمى‌پذيرد، بلكه معنايش اين است كه اولياى خدا براى غير خداى تعالى هيچ استقلالى در تاثير نمى‌بينند و مؤثر مستقل را تنها خداى تعالى مى‌دانند و مالكيت و حكم را منحصر در خداى عز و جل دانسته، در نتيجه از غير آن جناب نمى‌ترسند، و جز از چيزى كه خدا دوست مى‌دارد و مى‌خواهد كه از آن بر حذر باشند و يا به خاطر آن اندوهگين شوند، بر حذر نشده و اندوهگين نمى‌گردند."¹ و این مساوی نبودن خیر و شر و نفع و ضرر به ادله‌ی متعدد دیگر که برخی از آنها در ادامه می‌آید مختصّ دنیا نیست. از عبارت صاحب المیزان واضح است که "فَرِحينَ بِما آتاهُمُ الله مِنْ فَضْلِهِ" با "حزينين بما نزل بأهلهم من القتل والأسر والظلم والهتك" یعنی "شادمان بودن آنان به سبب فضل و رحمتی که خدا نصیبشان گردانیده" با "حزن برای بلاهایی که دشمنان خدا بر سرشان آورده‌اند،" تنافی ندارد. برای همین اشتباهات مبتدیانه است که در آغاز متن به این مهم اشاره شد که در این امور باید به علما و بزرگان حوزه رجوع کرد تا برخی با عبارات ظاهرا عالمانه امور مربوط به عزاداری را که میان علما و شیعیان متداول بوده، سخیف جلوه نداده و آن را مصداق غلو و افراط قلمداد نکنند.. عجیب است ایشان در ضمیمه‌ای که چند روز بعد منتشر کردند چنین می‌گویند: "با توجه به این‌که خوف در جمله «خوف علیهم» نکره در سیاق نفی است و عموم را می‌رساند؛ یعنی هر خوفی از آنان برداشته شده است. جمله «ولاهم یحزنون» نیز فعل مضارع است و بر استمرار دلالت می‌کند؛ یعنی هیچ حزن و اندوهی نخواهند داشت" !! کلام نویسنده در سستی و سخافت شبیه این است که شخصی به دلیل روایت "لا صلاة لجار المسجد إلّا في المسجد" با استدلال بر نکره در سیاق نفی، حکم به بطلان نماز همسایه‌ی مسجد در خانه‌ کند ! ----------------------------------- ۱. "وبالجملة ارتفاع الخوف من غير الله والحزن عن الأولياء ليس معناه أنّ الخير والشرّ والنفع والضّرر والنجاة والهلاك والراحة والعناء واللذّة والألم والنعمة والبلاء متساوية عندهم ومتشابهة في إدراكهم فإنّ العقل الإنساني بل الشعور العامّ الحيواني لا يقبل ذلك. بل معناه أنهم لا يرون لغيره تعالى استقلالا في التأثير أصلا ، ويقصرون الملك والحكم فيه تعالى فلا يخافون إلّا إيّاه أو ما يحبّ الله ويريد أن يحذروا منه أو يحزنوا عليه" (المیزان، ١٠/٩٣) @mir_hamedhoseyn_110