eitaa logo
ابلاغ غدیر
253 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
10.1هزار ویدیو
4.2هزار فایل
برای ترویج معارف اهل بیت علیهم السلام خوانش خطبه غدیر آموزش امامت تولید محتوای امامت و غدیر ... 09154042645 @alamdarali گروه جهادی تبلیغی ابلاغ غدیر مشهد مقدس 6037997750016918 #شماره_کارت_گروه_ابلاغ_غدیر یا علی مدد https://eitaa.com/Ghadir20
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کتابخانه مفاز
نقد وبررسی احمد الحسن بصری.pdf
538.8K
🔸عنوان: نقد و بررسی احمد الحسن بصری(حدیث موسوم به وصیت) 🔸نویسنده: علی محمدی هوشیار @m_mafaz_lib @mafaz_news www.mafaz.ir
آیا جمهوری اسلامی از گرفتن انتقام میترسد؟.mp3
30.01M
💠 سخنرانی بسیار مهم و جالب استاد طائب به مناسبت شهادت سید حسن نصرالله 🔹آیا دولت در نزدن دخالت داره یا ترس هست ؟! 🔹 اکنون حساس ترین زمان در جبهه حق و باطل 🔹 در تاریخ فقط دوبار حق حاکم مطلق بوده 🔹 برای ظهور، سردمداران ظلم بابد از بین بروند 🔹 امام خمینی: اسرائیل باید از بین برود. 🔹 ورود ایران در عراق و سوریه به واسطه اشتباه آمریکا در تشکیل داعش بود. 🔹قوی شدن یمن به واسطه حمله عربستان 🔹 حماس در طوفان الاقصی به سرزمین های رسمی خود هجوم آورد. 🔹 جنگ حزب الله کاملا دقیق است. 🔹 چرا ایران نمیتوانست مستقیم وارد شود؟ 🔹 انتقام شهادت هنیه چیست؟ 🔹 آیا از جنگ میترسیم؟ 🔹 سپاه را دست بسته نشان ندهید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به درخواست عده زیادی از عزیزان پست شد مناجات سفیر اسرائیل در ایران، جناب خاخام عبدالحمید در هنگام دیدن موشک باران اسرائیل توسط ایران از پشت بام مسجد ضرار
13.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فاتح خیبر 🔴طنز زیبای پایان اسرائیل😂 مجید و امید قادری واقعا دمتون گرم چی ساختید 🙃🙃🙃 ببینید و لذت ببرید😍😍😍
🔘 عمامه گذاری شهید سیدحسن نصرالله به دست شهید آیت الله سیدمحمدباقر صدر [در سال ۱۳۵۵ شمسی] سید حسن نصرالله: «در نجف، به طلبه ای که معمّم نباشد حجره نمی دادند و من هم از خدا خواسته، پیش آیت الله سید محمدباقر صدر، معمّم شدم. هیچ کس از من نخواسته بود که پیش سیدصدر معمّم شوم و من خودم این تصمیم را گرفته بودم. به من گفتند: «ضداطلاعات عراق به خاطر این کار دستگیرت می کند و اذیتت می کند» که البته برای من اصلا مهم نبود. وقتی که پیش ایشان رفتم، محاسن نداشتم و نوجوان بودم. یک هفته یا ده روز بود که به نجف رسیده بودم. وقتی وارد شدیم، تعدادی از طلاب، معمّم می شدند. او [ شهید صدر] مرا با اسم صدا کرد. از این که اسمم را نیز به خاطر داشت، شگفت زده شدم. سیدصدر خیلی دلنشین و لطیف بود. لباس روحانیت را که پوشیدم از خوشحالی در جایم بند نبودم. برای اینکه از کودکی منتظر چنین لحظه ای بودم. اما واقعا احساس سنگینی کردم. می دانستم که دیگر نباید هر کاری را انجام دهم و [باید] مواظب رفتارها و گفتارهایم باشم» {کتاب سید عزیز، زندگی خودگفته سید حسن نصرالله/ به کوشش حمید داودآبادی/ ص۲۷}