eitaa logo
آرشیو مذهبی
3.9هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
8.7هزار ویدیو
126 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به عالم بزرگی : من دارم و می‌خواهم وصیت کنم که فرزندانم از برایم کنند. شیخ گفت: «اگر وارد یک غار تاریک شوی، آیا چراغ را روبرویت می‌گیری یا پشت سرت؟» و نیک خود را وقتی زنده‌ای از مال خودت انجام بده نه از ! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌
-ظاهرشهیدانه‌داشتن‌هنر‌بزرگی‌نیست!🙂 اگه‌ ‌باطنت ‌رو مثل‌ شهدا کن..!🧑🏻‍🦯 بشدت حق ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آرشیو مذهبی
اَللّهُمَّ اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِهِ خدایا ما به تو شکایت کنیم از نبودن پیامبرمان که درودهاى تو بر او و آلش باد وَغَیْبَهَ وَلِیِّنا وَکَثْرَهَ عَدُوِّنا وَقِلَّهَ عَدَدِنا وَشِدّهَ الْفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ و از غیبت مولایمان و از بسیارى دشمنان و کمى افرادمان و از سختى آشوبها و از کمک دادن اوضاع الزَّمانِ عَلَیْنا فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَاَعِنّا عَلى ذلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ زمانه به زیان ما پس درود فرست بر محمد و آلش و کمک ده ما را بر این اوضاع به گشایش تُعَجِّلُهُ وَبِضُرٍّ تَکْشِفُهُ وَنَصْرٍ تُعِزُّهُ وَسُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَرَحْمَهٍ فورى از طرف خود و برطرف کردن رنج وناراحتى و یارى با عزت و ظاهر ساختن سلطنت حقه و رحمتى مِنْکَ تَجَلِّلُناها وَعافِیَهٍ مِنْکَ تُلْبِسُناها بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ از جانب تو که ما را فراگیرد و تندرستى از طرف تو که ما را بپوشاند به رحمتت اى مهربانترین مهربانان . ضاحیه و ساکنانش پاره تنی هستند از ملت شیعه و امشب را مثل شب های قبل در گرمی سوزان انفجار میسوزند... از شدت صدای انفجار، چشم خواب ندارند... و از بی امنیتی سوسو زنان در این تاریکی شب و آواره وار این جا و آن جا... و کسی هم نیست صدای «ساعدني» را از پشت تلفن... از زیر آوار... از تار های گلوی کودک چند ساله... بشنود... و غم بخورد! نیست کسی بگوید... من هستم...! من می آیم...! من می رسم...! من آمدم...! هر کدام دو کلمه است... اما دو کلمه ای که در این لحظه.... سکینه ایست لطیف! و اما این ما هستیم ایستاده در مقابل این خون ها... در مقابل این "خون" های ریخته شده... نه! خون های "مظلومانه" ریخته شده... این هم نه! خون های مظلومانه و "مسئولیت آوره" ریخته شده... اما... کجا باشد؟... دریغ از ذره ای توجهِ فکر آور...؟ ذره ای فکرِ دغدغه آور...؟ ذره ای دغدغه منش آور...؟ ذره ای منشِ آرمان آفرین...؟ و ذره ای آرمانِ مکتب آفرین...؟ همان مکتبی که ایمان ها منتظر آنند تا که ظهور کندو با دل بستن به آن "...هم الغالبون" را رقم بزنند! و همچنان این ما هستیم ایستاده در مقابل این خون ها بدون داشتن الطفاتی حداقل انسانی! مذهب پیش کش... و بازنگری ژرف به آنچه که دیدیم ولی به سادگی از آن گذشتیم و حرفمان این بود که : غزه سنی به ما چه ؟! حال این را به خود بگوییم که : ضاحیه شیعه چه؟! و صد حیف نشدیم آن مردانی که به وظیفه، از دل این حوادث برخیزیم و دوران پیش رو را به نام حضرت منتقم ثبت کنیم مردی ز بادِ حادثه بنشست چو برقِ حادثه برخاست آن، ننگ را گُزید و سپر ساخت ، امر را، بدونِ سپر خواست