آیه بامداد پنجشنبه :
#قرآن
.
سوره غافر : اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً
إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ
وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ «61»
.
خداوند كسى است كه #شب را براى شما قرار داد تا در آن آرام گيريد و روز را روشنى بخش ساخت؛
همانا خداوند نسبت به مردم لطفِ بسيار دارد
ولى بيشتر مردم #شكرگزارى نمى كنند.
.
نكته ها:
در آيهى قبل، به دعا و عبادت دعوت شديم،
در اين آيه، خداوند گوشهاى از نعمتهاى خود را بيان مىكند
تا روح معرفت و عشق و پرستش و دعا را در ما زنده كند.
پيامها:
1- عبادت و دعا به درگاه كسى رواست كه آفريننده شب و روز و تأمين كننده نيازهاى ماست.
ادْعُونِي ... اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ ...
2- شب براى آرامش و روز براى نشاط و تلاش است.
«اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً»
3- استراحت مقدّمهى كار است. ( «لِتَسْكُنُوا» قبل از و «النَّهارِ مُبْصِرَةً» آمده است).
4- شب و روز در كنار هم نعمت است. «اللَّيْلَ- النَّهارَ»
5- فضل خداوند در دنيا شامل مؤمن و كافر مىشود. «لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ»
6- كسى از خداوند طلبى ندارد، آن چه مىدهد لطف اوست. «لَذُو فَضْلٍ»
7- نشانهى فضل او آن است كه با اين كه مىداند اكثر مردم ناسپاسند، باز هم لطف خود را دريغ نمى كند !
«لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ»
8- اكثريّت، نشانهى حقّانيّت نيست. «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ»
9- خداوند منتظر شكر و سپاس ما نيست. ما وظيفه داريم او را سپاس گوييم.
«لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ»
10- شب و روز دو #نعمتى است كه سزاوار شكر هستند. جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ ... وَ النَّهارَ ...
وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ
آیه بامداد شنبه :
#قرآن
.
سوره فصّلت : وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ
وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ «51»
و هرگاه به انسان كافر #نعمتى بخشيم، روى گرداند و خود را كنار كشد
و هرگاه #شرى به او رسد پس دعايى طولانى كند.
نكته ها:
كلمهى «نَأى» به معناى دور شدن است؛
و هرگاه با واژه «جانب» بكار رود، كنايه از تكبّر و غرور است.
«نَأى بِجانِبِهِ» يعنى به خاطر نعمت و رفاه مغرور شد و متكبرانه خود را كنار كشيد.
كلمهى «عَرِيضٍ» به معناى پهن و كنايه از دعاى زياد است.
سؤال: درآيه 49 خوانديم: «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَؤُساً» همين كه شرّى به انسان رسيد دچار يأس مىشود
ولى در اين آيه مىفرمايد: «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ»
همين كه شرّى به انسان رسد، دعايى طولانى دارد، سؤال اين است كه چگونه انسان مأيوس دعا مىكند؟
پاسخ:
شايد بتوان گفت كه مراد از دعا، استمداد از خداوند نيست، بلكه همان #يأس است كه به صورت جزع و جيغ و ناله اظهار مىكند
و هر دو آيه يك مسأله را مطرح مىكند لكن در يك جا مىفرمايد:
مأيوس است و در جاى ديگر مىفرمايد: به خاطر يأس جيغ و داد مىزند،
نظير آيهى «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً»
پيامها:
1- رفاه يا سختى در ميدان زندگى براى بروز و ظهور خصلتهاى آدمى و آفات روحى اوست. إِذا أَنْعَمْنا ... وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ
2- رفاه، مايهى غفلت است. أَنْعَمْنا ... أَعْرَضَ
3- نعمتها از خداست «أَنْعَمْنا» ولى حوادث تلخ نتيجه عملكرد يا خصلتهاى بد خود انسان است.
«مَسَّهُ الشَّرُّ» (شرّ به خدا نسبت داده نشده است)
4- انسان #تربيت نشده كم ظرفيّت است. «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ»
5- مشكلات و تنگناهاى زندگى در مقابل نعمتهاى اعطا شده از سوى خداوند به او اندك است.
(براى نعمت كلمه «أَنْعَمْنا» آمده، ولى براى شرّ كلمه «مَسَّهُ» آمده كه به معناى تماس ساده است.)