eitaa logo
حوزه هنری استان کرمانشاه
402 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
488 ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ترا با نام دیگر می شناسند ترا با خون و خنجر می شناسند گلوی پارۀ شش ماهه ات را  همه گلهای پرپر می شناسند تمام تشنگان کور باور ترا از آب بهتر می شناسند شاعر: امین شرزادی Telegram: @artskermanshah Eitaa: @artkermanshah Instagram: #artkermanshah.ir website: www.artkermanshah.ir Email: admin@artkermanshah.ir
کربلا ای کربلا ای کربلا ای کربلا/ای غبارت توتیای چشم ما، ای کربلا/چشم ما شد ز انتظارِ خاک درگاهت سپید/کو نسیمی کاوَرَد بوی تو را ای کربلا. شاعر: کیومرث عباسی قصری Telegram: @artskermanshah Eitaa: @artkermanshah Instagram: #artkermanshah.ir website: www.artkermanshah.ir Email: admin@artkermanshah.ir
تکرار شاهنامه تاریخ هر کس شنیده آن عطش و التهاب را حس می کند دوباره حلول عذاب را مهمان نوازهای خوش انصاف بسته اند بر میهمان تشنه ی شش ماهه آب را ای کاش مثل کودک لب تشنه، تیرها تسکین دهند بغض گلوی رباب را ای نیزه مرگ بر تو کجا می بری؟ کجا؟ در تیرگی شام بلا، آفتاب را با واژه های کال مگر می توان سرود؟ آن درد را، و تشنگی و التهاب را سقا تمام قصه ی غم را شما بگو از گوشهای پاره ی آن بچه ها بگو سقا بگو تو از غم بیمار خیمه ها از زخم های قلب پرستار خیمه ها تنها امید خیمه فقط دستهای توست دستت کجاست، ای علمدار خیمه ها؟ خاکستری که مانده به جا را ببین آه دیدی کشید تا به کجا کار خیمه ها؟ چشم همه به مشک شما مانده العطش سقای بی پناه وفادار خیمه ها این دشت خسته غرق طنین صدای توست لبریز بغض و زمزمه ی آشنای توست ای دشت شوم درد که از اشک ها تری لبریز خون بال هزاران کبوتری خورشید روی نیزه چرا گریه می کنی؟ آخر مگر شبیه منی، بی برادری؟ ای مشک خسته پاره نشو صبر کن کمی لطفن نریز آب، تو امید اصغری درا نتظار آب، ولی دست خالی ام ای رود، دستهای مرا چند می خری؟ مولا فدای دست شما شعرهای من شاید به گوشتان برسد التجای من امشب دلم دوباره به دستت دخیل شد دستی که یادگار علمدار ایل شد وقتی که تیرها همه لبریز بخششند اما چرا فرات در آن دم بخیل شد؟ موسای کربلا که پر از بی پناهی است قربانی خساست در پای نیل شد تکرار شاهنامه ی تاریخ، کربلاست چیزی شبیه جنگ ابابیل و فیل شد هر کس شنیده آن عطش و التهاب را حس می کند دوباره حلول عذاب را زینب اکبری - صحنه @artSkermanshah
"عصر عاشورا" تیغ در دستِ حسین آخته نیست کس به میدانِ بلا تاخته نیست قامتِ سروِ شهیدان، بر خاک پرچم هاشمی افراخته نیست به هواداریِ اولادِ رسول(ص) یک نفر زانهمه، دلباخته نیست در رهِ دینِ خدا، ثارالله خونبهایی که نپرداخته نیست داغِ هفتاد و دو خورشید به دل کمتر از آهنِ بگداخته نیست ز اتشِ سیلیِ بیداد- امروز- گونه ای نیست که ننواخته نیست عصرِ ماتمزده ی عاشوراست کاری از دستِ کسی ساخته نیست شیشه را دل نخراشد جز سنگ زخم از دشمنِ نشناخته نیست علی شمس علیزاده Telegram: @artskermanshah Eitaa: @artkermanshah Instagram: #artkermanshah.ir website: www.artkermanshah.ir Email: admin@artkermanshah.ir
السلام علیک یا اباعبدالله شد عاشقانه دین خدا را ضمان سرت! ای پاره پاره پیکر و ای بی نشان سرت! وقتی که تیغ فتنه گلوی ترا برید جسمت هزار آینه و شد زبان سرت! گشته جدا ز پیکر تو تا شود صدا پیچدبه گوش اهل زمین هرزمان سرت! خورشید جان تویی و نگنجی در آسمان دارد به سر هوای ره "لا مکان" سرت! از جسم تو گرفته شرف ساحت زمین بخشیده اعتبار به هفت آسمان سرت! درمان شود ز تربت پاک تو دردها سامان دهد به کار جهان بیگمان سرت مرهم به دردهای بشر خاک اطهرت محرم به رازخلوت کروبیان سرت بهر نماز عشق ملائک به صف شوند بربام عرش تا که بخواند اذان سرت! از بام آسمان نتوان سر برآورد ماه فلک ، هرآینه بیند عیان سرت! بر تیغ نیزه رفته و با دیدگان باز گشته برای رفعت دین ، دیده بان سرت! آغوش خود گشوده به سویت خدای عشق ، شد سربلندتر ز سر سروران سرت! "حامد" به کربلای تو چشم امید بست ای جان کعبه ی دل و "جان جهان" سرت! منوچهر_پروینی_حامد Telegram: @artskermanshah Eitaa: @artkermanshah Instagram: #artkermanshah.ir website: www.artkermanshah.ir Email: admin@artkermanshah.ir
 "تقديم به حضرت اباعبدا..." خورشيد، خاک پاي تو حتا نبوده است چون تو به هر زمانه و هر جا نبوده است دشمن اگر هزار، اگر سي هزار تن در قطره قطره خون تو پروا نبوده است دنبال اينکه چون تو بيابم، ورق زدم تاريخ را شبيه تو، اما نبوده است مردي، اشاره اي، اثري، خواب مبهمي گشتم زمين و هر چه زمان را نبوده است نام تو مطلع غزلي جاودانه است شعري که در تقيد رويا نبوده است يک جرعه آب مي شد، اگر... نه لبان تو، شايسته جز به وسعت دريا نبوده است در راه عشق، سايه به سايه به هر زمان چون تو کسي هر آينه تنها نبوده است هفتاد و دو شکوفه ي پرپر ميان خون حاشا اگر بهانه ي فردا نبوده است اين رمز بودن است که در مسلخ زمان مثل تو در تمامي دنيا نبوده است شاعر: رضا حساس "تولید شده در واحد آفرینش های ادبی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمانشاه" Telegram: @artskermanshah Eitaa: @artkermanshah Instagram: #artkermanshah.ir website: www.artkermanshah.ir Email: admin@artkermanshah.ir
غزل عاشورایی: روز عاشورا رسید و وعده ی پایانیت - شد محقق از شمیم و جلوه ی رضوانیت موج می زد مهربانی، روشنی، عشق و امید در نگاهِ عاشقان از چهره ی نورانیت فلسفه بی تاب شد تا اینکه معنایش کنی معرفت حیران شد از این شیوه ی عرفانیت آب آمد در کنارت با زبان تشنگی تا که سیرابش کنی از سفره‌ی مهمانیت در نماز ظهر پروازت ملائک پر زدند در رکوع و در قنوت و حمد و سوره خوانیت تیغ نامردی گلویت را برید و جان گرفت ریشه های باغ ِسبزِ مکتبِ انسانیت از لبانت شعر مردی تا همیشه جاری است بر سرِ سرنيزه ها با لهجه ی قرآنیت هر غروبی خونتان تا عرش جاری می شود آسمان هم می شود مشغول پرده خوانیت هر زمین و هر زمانی کربلا شد بعدِ تو خیمه زد در دشت جان‌ها غربت طولانیت شاعر: پیمان جسری "تولید شده در واحد آفرینش های ادبی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمانشاه" Telegram: @artskermanshah Eitaa: @artkermanshah Instagram: #artkermanshah.ir website: www.artkermanshah.ir Email: admin@artkermanshah.ir