eitaa logo
حوزه هنری استان یزد
1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
406 ویدیو
18 فایل
کانال رسمی حوزه هنری استان یزد رویدادها ، فعالیت ها و آثار هنری www.artyazd.ir ارتباط با ادمین @artyazd_online
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 روایت تهران دل آرام سر تقاطع انقلاب به دانشگاه، جمعیت از سه خیابان به هم رسیدند. خیابان منتهی به دانشگاه را با سه اتوبوس بسته بودند. بین اتوبوس‌ها شبیه کوچه‌های آشتی‌کنان یزد، فقط اندازه عبور یک یا دو نفر جا بود. موج جمعیت از سه خیابان خوردند تو سر هم. مردم از هیچ راهی برای جلو رفتن دریغ نمی‌کردند. بدون خداحافظی رفته بود، شبیه ، حالا می‌خواستند با او وداع کنند. مردی بالای ماشین آتش‌نشانی، مثل سیدهایی که موقع نخل‌بردای در یزد، شال سبز تکان می‌دهند و جمعیت را هدایت می‌کنند، چفیه‌اش را در هوا می‌چرخاند تا مردم را راهنمایی کند. تا جمعیت فشرده نشود پشت اتوبوس. اما دیگر دیر شده بود. سر و صدا از جمعیت بلند شد. _ هل نده...راه نیست. _ نیا جلو، زن و بچه اینجاست... _ مواظب اون پیرمرد باش زیر دست و پا نمونه. یک لحظه، فیلم تشییع کرمان آمد جلوی چشمانم. ترسیدم. پشت اتوبوس‌ها مانده بودیم. مرد بالای ماشین‌آتش نشانی، با بالاترین حجم صدایش، مثل خواننده‌ای که بخواهد نقطه اوج یک آهنگ حماسی را بخواند داد می‌زد: _ نیا جلو... الان مردم له میشن. ناگهان یکی داد زد: _آقا اومد.الان نماز رو میخونن. همه ساکت شدند. صدای بلندگوها در خیابان پیچید: _الصلاة... الصلاة دیگر کسی هل نمی‌داد و صدای فریادی نمی‌آمد. همه در کنار هم ایستادیم، در حالی که شانه‌هامان به هم چسبیده بود. لحظاتی بعد از بلندگو، صدای رهبر به گوش رسید. _ الله اکبر. یک خیابان همزمان الله اکبر گفتیم. صدای آقا آرامش بود برای دل‌های متلاطم ما و اگر یاران رفتند ما دلگرمیم به بودن آرامش امت ✍🏻محمد حیدری | از یزد چهارشنبه | 2 خرداد 1403 |ساعت 9:12 صبح | تهران حوزه هنری استان یزد @artyazd_ir