#پارت528
خانه کاغذی🪴🪴🪴
امیر سرجایش نشست سرش را لای دستانش گرفت عمو علی گفت
تو میخواستی فروغ و بندازی جلوی الکس؟
نگاه امیر تیز روی من افتاد از ترس نگاه او یک قدم به عقب رفتم و گفتم
بخدا من به هیچ کس هیچی نگفتم.
امیر تیز برخاست هینی کشیدم دوسه قدم به عقب رفتم و گفتم
امیر بخدا من....
با گام های محکم به طرف در امد به دیوار چسبیدم اشک از چشمانم جاری شدو گفتم
امیر من به هیچ کس نگفتم
از کنار من گذشت عمو علی دوسه قدم به دنبالش رفت و با فریاد گفت
امیر
صدای امیر امد که گفت
امشب یه مصطفی ایی بسازم که خودش حظ کنه. این دفعه چندمشه که فهمیدم داره خبر چینی میکنه.
صدای عمه امد
بتمرگ سرجات امیر
لای در رفتم عمه مقابل در خروجی ایستاده بود رو به عمو علی گفت
الان راحت شدی؟
عمو علی دوسه قدم به طرف امیر رفت و گفت
من فروغ و بردم که با خیال راحت...
عمه گفت
بسه علی دهنتو ببند.شب این دوتا رو زهر کردی . امیر رو هم میخوای بندازی به جون مصطفی؟ دختر برادرت یه جور خرابه تو یه جور دیگه خرابی.
عمو علی صدایش را بالا بردو گفت
حرف دهنتو بفهم محبوبه.
خرابی دیگه. یه بار سر شب این دخترو گریون کردی یه بار هم اخر شب
نگاهم با امیر تلاقی کرد با اخم رو به من گفت
واسه چی گریه میکنی؟
اشکهایم را پاک کردم و سعی کردم بغض را از چهره ام پاک کنم.
عمو علی گفت
حاضر شو بریم خونمون قائله رو ختم کن
از فروغ معذرت خواهی کن
عمو رو به طرف من چرخیدو گفت
من گه خوردم. من غلط کردم.
سرم را پایین انداختم و سکوت کردم. عمه بلافاصله گفت
حالا بگو عاطفه خرابه.
عمو علی در حالیکه دودستانش را بالای سرش تکان میداد با فریاد گفت
عاطفه خرابه
عمه عصبی خندیدو گفت
عاطفه خرابه و ما یه خراب و واسه پسرمون نمیگیریم.
درحالیکه مانتویش را میپوشید گفت
دردو بلای بچه داداشهام بخوره تو سر عاطفه. اگر فریبا ازدواج نکرده بود همونو میگرفتم برای امید.
عمو با صدای گرفته گفت
من که نگفتم عاطفه رو بگیریم امید گفت من عاطفه رو دوست دارم.
امید گه خورد با هر کی که این حرف و تکرار کنه
امیر تیز به مادرش نگاه کردو گفت
اینکارها چیه که میکنی؟ این پیرمرد مو و ریشش سفیده این حرکتها چیه که باهاش داری میکنی؟
هیچی نگم میره عاطفه رو میاره میشونه بالای خونه من . دختره هرزه معلوم نیست با چند نفر بوده الان میخواد خودشو بندازه به ما
عموگفت اولین نفر خودتو بودی که میخواستی اونو بگیری برای امیر یادت نره
من اشتباه کردم خدارو شکر که یه دسته گل برای امیر گرفتم.