eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
985 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💄فکر می کنید جنبش زن-زندگی-آزادی تو آمریکا چقدر هزینه اونم فقط تو معضل تجاوز به کشورشون تحمیل کرد؟ برو بالاتر ✂️برشی از مستند "ایکسونامی" 🆔 @asanezdevag
📌 مادری که یک بچه داره، پیوسته نگران اینه که نکنه این بچه طوریش بشه، با هم میرن طبیعت، دست این بچه رو می‌گیره [بهش میگه] ... جلوتر از ما توی پیاده‌روی نرو، توی کوه، بالاتر نرو، مواظب باش خفه نشی، فلان اردوی دانش‌آموزی نمیگذاره بره، گاهی کابوس می‌بینه ... این اضطراب حتماً منتقل خواهد شد به بچه. 📌بچه‌ای است که پیوسته تحت کنترل والدین هست. بچه‌ای است که پدر و مادر همیشه می‌خوان این کاملاً شیک‌پوش باشه، نمره‌اش باید بیست باشه، رقم کنکورش باید دو رقمی باشه و بچه‌ای است که معمولا رضایت والدین را حاصل نمی‌کند چون اون‌ها تمامیت‌خواه‌اند ... پس کجا فرزند کمتر، تربیت بهتر؟ 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۵۷۳ ممنون میشم اگر پیام بدید که اگر کسی تو مشهد دکتر خوب و با ایمانی میشناسه معرفی کنه؟
۵۷۴ هو الشافی سلام لیست معرفی پزشکان متبحر و مومن مشهد مقدس پزشک زنان خانم دکتر آیتی خانم دکتر مسلمی زاده خانم دکتر پزشکیان سونوگرافی خانم دکتر دنیا فرخ خانم دکتر ضابطیان اقای دکتر علی مولایی حکیم طب سنتی علی لپه ئیان(حاذق به تمام مسائل ) 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵۲ ✴️توجه به آقای خونه جملات محبت آمیز شما به همسرتان باید خاصِ او باشد؛ مثلا؛ ❤️شما تکیه گاه و پناه منی❤️ جمله های مخصوصِ او را به هیچ کسِ دیگری نگویید. 🆔 @asanezdevag
⭕️‏شما ببین اوضاع چه‌جوریه که جای اینکه بزرگترا بیان جوونا رو نصیحت کنن که ریخت‌وپاش زیاد لزوما باعث خوشبختی و دوام زندگی نیست، جوونا دارن سعی می‌کنن اینو به بزرگترا بقبولونن! 🆔 @asanezdevag
💞آن فوز عظيم‌ ... اين‌ خانمی‌ كه‌ سراسر اطاقش‌ را از ديپلم‌ها و ليسانس‌ها و دكتراها پركرده‌ است‌، و در هر مقام‌ و پست‌ كه‌ شاغل‌ شده‌ است‌، صد برابر آنهم‌ اگر فرضاً برآن‌ افزوده‌ گردد، چنانچه‌ به‌ او بگويند: تو حاضری‌ اين‌ فرزندت‌ را بدهی‌ و مقامات‌ و گواهي‌نامه‌هايت‌ محفوظ‌ باشد؟! و يا آنها را فدای اين‌ فرزند میکنی؟! فوراً ميگويد: فدا ميكنم‌! فرزند، برای من‌ ارزشش‌ بيشتر است‌. پس‌ ای خانمی‌ كه‌ به‌ يك‌ فرزند و يا دو فرزند اكتفا كرده‌ای‌ و خودت‌ را سرگرم‌ كارهای‌ ديگر نموده‌ای‌! بدان‌ كه‌: آن‌ فرزندهای احتمالی‌ كه‌ در صورت‌ فرض‌ زائيدن‌ به‌ وجود مي‌آمدند و اينك‌ نيامده‌اند، همانند همين‌ فرزند تو مي‌باشند. همۀ آنها را از دست‌ داده‌اي‌! و به‌ فوز عظيم‌ نرسيده‌ای‌! و آن‌ فرزندهای‌ لطيف‌ و شيرين‌ را فدای‌ اين‌ مشاغل‌ و در حقيقت‌ شواغل‌ نموده‌ای‌! 📚 رساله نكاحيه: كاهش جمعيت ضربه ای سهمگين بر پيكر مسلمين 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۵۷۴ هو الشافی سلام لیست معرفی پزشکان متبحر و مومن مشهد مقدس پزشک زنان خانم دکتر آیتی
۵۷۵ سال ۱۳۸۵ وقتی من تقریبا ۱۶ سال داشتم ازدواج کردم، با یه جهیزیه بسیار ساده و فقط ضروری، بچه ی آخر خونه بودم با یک برادر و یک خواهر قبل از خودم، یک سال عقد بودیم و من همون سال دوم دبیرستان رو خونه ی پدری گذروندم، دوم دبیرستانم که تموم شد عروسی کردیم بدون تشریفات و برگزاری جشن عروسی و با یک مسافرت یک روزه به قم و زیارت بارگاه حضرت معصومه زندگیمون رو شروع کردیم. به غیر از مدیر مدرسه مون که از دوستان همسرم بودن بقیه از ازدواج من خبر نداشتن و قرار شده بود کسی متوجه این قضیه نشه. خلاصه قرار براین شد که من سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی رو در کنار همسرم و زیر یک سقف مشترک ادامه بدم. همسرم هم که مشعول به تحصیل بود از این قضیه استقبال کرد، من که با اشتیاق تمام درس میخوندم و یادمه همون سالها با این که هم باید خونه داری میکردم و هم درس میخوندم هر سال شاگرد ممتاز کلاسمون میشدم. همسرم هم تشویقم میکرد که حالا که درسم خوبه ادامه بدم. دو سال از زندگی مشترکمون گذشته بود که عزم کوچ به شهر دیگه ای رو کردیم به خاطر درس و کار همسرجان، درست زمانی بود که من امتحانات ترم دوم پیش دانشگاهی رو داده بودم، برام خیلی سخت بود این جابجایی و دور شدن یکباره از خانواده و جدایی😢 اما چاره ای جز این نبود ما که تا قبل از این خونه ی پدرشوهرم زندگی میکردیم و نه از کرایه خونه ها خبر داشتیم و نه قیمت رهن خونه ها، من یه مقدار طلا داشتم که توی عروسی هدیه گرفته بودم، تصمیم گرفتیم اونها رو بفروشیم تا بتونیم پول پیش خونه رو جور کنیم که همین کار روهم کردیم . البته من همون سال کنکور دادم و قبول نشدم به خاطر مهاجرت یکبارمون به شدت ناراحت بودم و به خاطر همین دیگه مثل قبل دل به درس نمیدادم و نمیخوندم یه مدتی گذشت و من تصمیم گرفتم تو ی این تنهایی دوباره رو به درس بیارم چون خیلی اوضاع خسته کننده و تکراری شده بود، برای دختری که دائم یا مدرسه بود یا مهمونی خونه ی مادر و مادرشوهر و اقوامی که نزدیکمون بودن یا خرید یا خیلی کارهای دیگه حالا از من یه دختر تنها و ناراحت ساخته بود. چندماهی از هجرت مون نگذشته بود که متوجه شدم باردارم🙊 منو همسرم که اصلا بچه نمیخواستیم😳 من تازه داشت اوضاع روحیم خوب میشد به هر حال کاریش نمیشد کرد بعد از تقریبا چهار سال باردار شده بودم اما نمیخواستم این بارداریم مانعی برای درس خوندنم باشه، تصمیم گرفتم به صورت غیر حضوری درس بخونم که هم لطمه ای به زندگیم نخوره و هم توی خونه کنار همسر و بچه ای که چندماه دیگه میخواست متولد بشه باشم. و البته اینطوری مشکل مسافت و دوری راه هم حل میشد. دوران بارداری و زایمان راحتی رو گذروندم و همزمان هم درس میخوندم تا این که پسرم دو ساله و نیمه شد که یک دفعه همسرجان ازم خواست که دیگه درس رو ادامه ندم و کنار بگذارم😞خیلی برام سخت بود اما حفظ زندگیم برام مهمتر بود و اولویت داشت به خواست و اراده ی همسر جان و علی رغم میل باطنیم درس رو کنار گذاشتم البته این روهم بگم از همون سالی که من ازدواج کردم به خاطر یه سری مشکلاتی که بین دوتا خانواده پیش اومده بود که مجال گفتنش اینجا نیست دائما حرفو حدیث بود تو خونه و مخالفت همسرم هم، بی تاثیر از این قضیه نبود. 👈 ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه ها را در معرض چشم زخم قرار ندهید ✳️استاد محمدعلی مجاهدی نقل کرده اند: یک سال به اتفاق همسر و دختر چهار ساله‌ام عازم مشهد مقدس شده ‌بودیم. در همان روز ورود به مشهد بلافاصله پس از عتبه بوسی علی بن موسی الرضا علیه السلام ، توفیق زیارت آقای مجتهدی را پیدا كردیم. 💠دخترم لباس عربی چین داری به تن داشت و درحیاط خانه سرگرم بازی بود. 🌹 آقای مجتهدی رو به من و همسرم كرده، فرمودند: چرا در حق این كودك معصوم ظلم می‌كنید؟! 💥 شنیدن جمله عتاب آمیز آن مرد خدا برای ما بسیار سنگین آمد! زیرا در حد توانی كه داشتیم چیزی از دخترمان فرو گذار نمی‌كردیم. 🌷هنگامی كه آن مرد خدا تعجب ما را دید، فرمود: این بچه دارد از بین می‌رود! طبیعت كودك خیلی لطیف است و تاب چشم زخم ندارد...! ❄️از شنیدن این مطلب، تعجب من و همسرم بیشتر شد زیرا به چشم خود می‌دیدیم كه دخترمان با شادی كودكانه خود سرگرم بازی كردن است و مشكلی ندارد! ⚡️دقایقی گذشت ناگهان دخترم نقش زمین شد و رنگ چهره‌اش تغییر كرد و نفسش به شماره افتاد! 🍀 من و همسرم از دیدن این صحنه به اندازه‌ای دست و پای خود را گم كرده ‌بودیم كه نمی‌دانستیم چه باید بكنیم؟! 🌺حضرت آقای مجتهدی آمدند و دخترم را در آغوش گرفتند و در حالی كه ذكری را زمزمه می‌كردند، بر روی او می‌دمیدند! 🌾دخترم پس از چند دقیقه‌ای، رفته ‌رفته حالت طبیعی خود را پیدا كرد و باز سرگرم شیطنت‌های كودكانه خود شد! ✨حضرت آقای مجتهدی در حالی كه ما را به صرف میوه دعوت می‌كردند، رو به همسرم كرده فرمودند: 🍃خانم همشیره! لزومی ندارد كه این لباس زیبا را بر تن این كودك كه خود بسیار زیبا است بپوشانید و بعد او را از میان كوچه و بازار عبور دهید و نظر مردم را به طرف او جلب كنید! 📝وآنگهی چرا به هنگام بیرون آمدن از خانه صدقه ندادید؟! می دانید كه صدقه، رفع بلا می‌كند! 💠آن مرد خدا راست می‌گفت. هنگامی كه به دیدار او می‌رفتیم در بین راه بسیاری از افراد دختر خردسالم را به هم نشان می‌دادند و سرگرم تماشای او می‌شدند و ما از این مطلب غافل بودیم كه به دست خودمان داریم برای او درد سر ایجاد می‌كنیم 📕کرامات شیخ جعفر مجتهدی ره 🆔 @asanezdevag
زنه به شوهرش میگه : از حاج رحمان یاد بگیر، از بس زنشو دوست داره ؛ بعد از فوت زنش مسجد ساخت به نام زنش ... شوهره میگه : عزیزم منم زمینشو خریدم، آماده‌ست ؛ منتها تاخیر از خودته !!😂 🤣😆🤣😆 🆔 @asanezdevag