◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۵۵۴ #خانم_صادقی #پاسخ_به_سوالات #بازنشر #قسمت_دوم تا قبل از تولد سارا (فرزند هشتم) معم
#تجربه_من ۵۵۵
#فرزندآوری
#نظافت_منزل
#تربیت_فرزند
#خانم_صادقی
همسر بنده بسیار مرد تمیز و حساسی هستن، وقتی ازدواج کردیم یادمه از سر کار که میومد، یه انگشت میکشید روی طاقچه و میز و... ببینه گرد و خاک داره یا نه، ظاهر خونه که هیچی دیگه 😉
میوه تو ظرف آماده، شام حاضر و خودمم آراسته☺️ این در حالی بود که من تا ظهر مدرسه بودم و بعدشم دو تا چهار کلاس داشتم و تقریبا پنج می رسیدم خونه، دو سه ساعت قبل همسر
یادش بخیر😢
این روال ادامه داشت تا پسر اولم بدنیا اومد، هنوز هم روی تمیزی خونه و ... حساس بودم و دوست داشتم خونه اونطوری باشه که همسرم دوست داره و گاهی به خاطر این حساسیت ابراهیم عزیزم میومد پای منو میگرفت تا بغلش کنم اما من میگذاشتم تو اتاق با اسباب بازی و برمیگشتم تا مثلا ظرف ها رو بشورم و گاهی وقتی برمیگشتم می دیدم خوابش برده😢
خودمو نمیتونم ببخشم🙈
من فقط ده روز اول مادرم کنارم بود و بعد تنهای تنها بودم ، اما با همه این کارها بازهم به بعضی کارها نمیرسیدم ، مثلا شستن کهنه ها که همسر جان وقتی از سر کار میومد زحمتشو میکشید، دیگه ازون دقت قبل برای تمیزی خبری نبود ولی خودم هنوز اولویتم نظافت منزل و ... بود تا بچه
علی بدنیا اومد و من فرصتم کمتر شد اما باز هم برای خونه وقت زیادی می گذاشتم هر چند از حساسیت همسر باز هم کمتر شده بود تا اینکه نادیا بدنیا اومد، ابراهیم پیش دبستانی شد و از طرف مدرسه کلاسهای تربیت کودک اندیشمند برگزار شد و من شرکت کردم ، اونجا بود که روند زندگی رو تغییر دادم و سعی کردم اولویت هام رو تغییر بدم و فهمیدم چقدر آموزش دیدن برای تربیت مهمه، ازون به بعد مدام کارگاه های آموزشی شرکت میکنم و کتاب های آموزشی مطالعه میکنم و با همسر جان به اشتراک میگذارم.
حالا طوری شده وقتی میاد خونه و حالت کن فیکون خونه رو میبینه و من میام از شیطنت و شلوغ کاری هفت فرزندم بگم، با آرامش تمام میگه اقتضای سنشونه😳😁
🆔 @asanezdevag