eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
985 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه ها را در معرض چشم زخم قرار ندهید ✳️استاد محمدعلی مجاهدی نقل کرده اند: یک سال به اتفاق همسر و دختر چهار ساله‌ام عازم مشهد مقدس شده ‌بودیم. در همان روز ورود به مشهد بلافاصله پس از عتبه بوسی علی بن موسی الرضا علیه السلام ، توفیق زیارت آقای مجتهدی را پیدا كردیم. 💠دخترم لباس عربی چین داری به تن داشت و درحیاط خانه سرگرم بازی بود. 🌹 آقای مجتهدی رو به من و همسرم كرده، فرمودند: چرا در حق این كودك معصوم ظلم می‌كنید؟! 💥 شنیدن جمله عتاب آمیز آن مرد خدا برای ما بسیار سنگین آمد! زیرا در حد توانی كه داشتیم چیزی از دخترمان فرو گذار نمی‌كردیم. 🌷هنگامی كه آن مرد خدا تعجب ما را دید، فرمود: این بچه دارد از بین می‌رود! طبیعت كودك خیلی لطیف است و تاب چشم زخم ندارد...! ❄️از شنیدن این مطلب، تعجب من و همسرم بیشتر شد زیرا به چشم خود می‌دیدیم كه دخترمان با شادی كودكانه خود سرگرم بازی كردن است و مشكلی ندارد! ⚡️دقایقی گذشت ناگهان دخترم نقش زمین شد و رنگ چهره‌اش تغییر كرد و نفسش به شماره افتاد! 🍀 من و همسرم از دیدن این صحنه به اندازه‌ای دست و پای خود را گم كرده ‌بودیم كه نمی‌دانستیم چه باید بكنیم؟! 🌺حضرت آقای مجتهدی آمدند و دخترم را در آغوش گرفتند و در حالی كه ذكری را زمزمه می‌كردند، بر روی او می‌دمیدند! 🌾دخترم پس از چند دقیقه‌ای، رفته ‌رفته حالت طبیعی خود را پیدا كرد و باز سرگرم شیطنت‌های كودكانه خود شد! ✨حضرت آقای مجتهدی در حالی كه ما را به صرف میوه دعوت می‌كردند، رو به همسرم كرده فرمودند: 🍃خانم همشیره! لزومی ندارد كه این لباس زیبا را بر تن این كودك كه خود بسیار زیبا است بپوشانید و بعد او را از میان كوچه و بازار عبور دهید و نظر مردم را به طرف او جلب كنید! 📝وآنگهی چرا به هنگام بیرون آمدن از خانه صدقه ندادید؟! می دانید كه صدقه، رفع بلا می‌كند! 💠آن مرد خدا راست می‌گفت. هنگامی كه به دیدار او می‌رفتیم در بین راه بسیاری از افراد دختر خردسالم را به هم نشان می‌دادند و سرگرم تماشای او می‌شدند و ما از این مطلب غافل بودیم كه به دست خودمان داریم برای او درد سر ایجاد می‌كنیم 📕کرامات شیخ جعفر مجتهدی ره 🆔 @asanezdevag
زنه به شوهرش میگه : از حاج رحمان یاد بگیر، از بس زنشو دوست داره ؛ بعد از فوت زنش مسجد ساخت به نام زنش ... شوهره میگه : عزیزم منم زمینشو خریدم، آماده‌ست ؛ منتها تاخیر از خودته !!😂 🤣😆🤣😆 🆔 @asanezdevag
13.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👨‍👩‍👧‍👦 خانواده ای با ۸ فرزند ♦️حضور قائم‌مقام تولیت آستان قدس در منزل خانواده ۸ فرزندی برگزیده سومین رویداد ملی شکوه مادری 👏 🌸فاطمه سعیدی مقدم بانوی موفق و مادر ۸ فرزند 😍 💠تَنَاکَحُوا تَنَاسَلُوا تَکْثُرُوا فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ اَلْأُمَمَ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ وَ لَوْ بِالسِّقْطِ.. ازدواج کنید تا صاحب فرزند شوید و نسل شما زیاد شود زیرا .... 🆔 @asanezdevag
✅ نگاه آینده‌نگرانه در مسئلۀ جمعیت در بارۀ بحث جمعیت، باید یک نگاه آینده‌نگرانه داشت. آینده‌ای که در بارۀ آن حرف می‌زنیم، چندان دور نیست. آینده‌ای است که بسیاری از جوانان و حتّی میان‌سالان امروز ما آن را خواهند دید. 📌ما اگر به مشکلاتی که در اثر کم شدن جمعیت به سراغمان خواهد آمد، فکر کنیم، متوجّه خواهیم شد که نباید با نگاه به مشکلات امروز برای آینده تصمیم‌ بگیریم؛ زیرا با این نگاه، آینده‌مان را خراب خواهیم کرد. ❌ما قبول داریم که مردم در حال حاضر با مشکلات اقتصادی فراوانی دست و پنجه نرم می‌کنند. برای برخی از مردم این مشکلات اقتصادی بسیار طاقت‌فرساست؛ امّا این دور از ‌انصاف است که ما به جهت وجود مشکلات اقتصادی که در بسیاری از کشورهای پیشرفته هم وجود دارد، به طور کلّی، پیشرفت‌هایِ چند دهۀ بعد از انقلاب را فراموش کنیم. ✳️ ما در این سی و اندی سال، ثابت کرده‌ایم که می‌توانیم کشورمان را بسازیم و در آینده هم چنین خواهد بود. 📚ایران، جوان بمان ص ۳۷ 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۵۷۵ #ازدواج_در_وقت_نیاز #ازدواج_آسان #فرزندآوری #قسمت_اول سال ۱۳۸۵ وقتی من تقریبا ۱۶
۵۷۵ پسرم خیلی تنها بود، خیلی خوب میشد اگه یه همبازی پیدا میکرد. تصمیم داشتیم که بچه دار بشیم، پسرم که دقیقا سه ساله بود متوجه شدم باردارم اما نمیدونستم چطور باید به خانوادم قضیه ی بارداریم رو بگم چون میدونستم اصلا واکنش خوبی نشون نمیدن، مامانم به شدت مخالف بچه دار شدن من بود و همیشه میگفت بچه دوتا خوبه ولی برا تو که مستاجری و شوهرت تو رو برده شهر غربت، همین یکی بسه. خلاصه روز موعود فرا رسید و خانوادم فهمیدن که من باردارم، مامانم از همون اول بهم گفت که کاری نداره و چون به حرفش گوش ندادم برای زایمانم نمیاد ،اما بعدش دلش سوخت و گفت دعا میکنه که این یکی دختر بشه که دیگه نیارم😔 خواه ناخواه حرفهای دیگران داشت روم تاثیر منفی می ذاشت، دست خودم نبود شهر غربت، تنهایی، دوتا بچه، مستاجری....... و خیلی حرفهای دیگه که ازش تو ذهنم غول ساخته بودن، من تقریبا اعتقادی به روزی مادی و معنوی که بچه با خودش میاره نداشتم، اینقدر که تو گوشم خونده بودن همه چیز گرونه، زندگی سخته، کی گفته خدا الکی روزی میده، خدا عقل داده باید فکرتو به کار بندازی بعد بگی خدا گفته و.......... ذهن من پر از این افکار منفی بود، این بار هم خدای مهربونم بهمون یه پسر خوشگل هدیه داد و من رو متوجه کرد هیچ چیز بی خواست و ارادش شکل نمیگیره... مامانم برا زایمانم نیومد ولی خدای بزرگم منو تنها نگذاشت و یکی از بهترین دوستانم رو بدون اینکه بهش بگم که دارم میرم بیمارستان و از طریق پسر کوچیکم متوجه شده بود به بالینم فرستاد که کمکم کنه و تا عمر دارم شرمنده ی دوستم هستم بعد زایمانم با دیدنش گل از گلم شکفت، منتظره هیچکس نبودم و ناراحت اما خدا میدونه وقتی دوستم رو پشت در اتاق زایمان دیدم چقدر خوشحال شدم. این بار هم به خواست و اراده ی خداوند زایمان نسبتا راحتتری از قبل داشتم و پسرم رو که پر از روزی معنوی بود در آغوش کشیدم. شاید روزی مادی پسر دومم خیلی محسوس نبود یا به چشم من نیومد اما به شدت روزی معنوی زیادی داشت که قابل شمارش نیست. پسر دومم هم خیلی زود قد کشید و بزرگ شد و هم چنان تیکه و کنایه های خانواده تمومی نداشت و وجود من رو پر از اضطراب میکرد. نزدیکای اربعین امام حسین علیه السلام بود که همسرم قصد سفر به کربلا کردن، خیلی دوست داشتیم که با هم بریم اما نشد، همسرم گفت به نیابت از من این سفر رو میرن و اولین نگاهی که به حرم ابا عبدلله انداختن حاجت من رو میخوان، ازم پرسید حاجتت چیه من هم گفتم به امام حسین بگو از طرف من، سومین بچه مون دختر باشه 👧 سومین بچم رو بعد از برگشت همسرم از کربلا باردار شدم به صورت خیلی اتفاقی🤔 وقتی فهمیدم باردارم تا چند روز اشکم تموم نمیشد و گریم بند نمیومد نه از این که چرا باردار شدم، استرس و اضطراب بازخورد خانواده ها علی الخصوص مادرم برام کاملا روشن بود، من تو خونواده ای بزرگ شده بودم که دو بچه زیاد محسوب میشد چه برسه به سه تا😰. مدتی گذشت و سعی کردم اول با خودم کنار بیام، همسرجان هم خیلی کمکم کرد و با صحبتهاش بهم انرژی مثبت می داد از روزی های فراوون خدا و نعمتهایی که بهمون داده که توان لحظه ای شکر گذاریش رو نداریم تا سلامتی بچه ها و بارداری آسون و ........ اول بارداریم رو با مادرشوهرم درمیون گذاشتم و خداروشکر خیلی دعوا نکرد🤗 و گفت آب و نون شون که با خودتونه، سختی های بزرگ کردنشم با خودتون، هر چی دوست دارید بیارید😄 دو ماهم بود که مادرم متوجه بارداریم شد و خدا میدونه که از اون به بعد به من چی گذشت، هفت ماه چرا به فکر خودت نیستی، زندگی سخته، بچه ی زیاد تربیتش سخته، تو که نه ماشین داری نه خونه ... اما جالب اینجاس از اون جایی که خدای مهربون حاضر و ناظر به اعمالمون هست و به پیغمبرشون در قرآن فرمودن( و یرزقهم من حیث لا یحتسب) ما تونستیم همون ماه اول بارداریم، صاحب ماشین بشیم 🚖 تقریبا سر و صداها کم شد ولی مادرم هم چنان سر سنگین و ناراحت از من بود. روزها می گذشت و من منتطر روزی بودم که نوبت سونو گرافیم برسه و منتظر حاجت روا شدنم بودن، اگه بچم دختر میشد همه میگفتن خوب دختر میخواست و بهش رسید و اگه پسر میشد میگفتن خوب پس باز میاره تا دختر بشه، تا اون روز حرف دیگران برام خیلی زیاد مهم بود یعنی بهتره بگم اصلا بنای زندگی من حرفهای اطرافیانم بود، اینکه چه کاری رو دوست دارن من انجام بدم و این که از چه کاری خوششون نمیاد من انجام ندم. چهار ماهم بود که با کلی نذر و نیاز راهی مطب دکتر شدم و با استرس خیلی زیاد روی تخت دراز کشیدم قلبم تند تند میزد خانم دکتر گفت چندتا بچه داری گفتم دوتا گفت جنسیت شون؟ گفتم پسر گفت مبارک باشه پسره😄گفتم خانم دکتر مطمئنید گفت بله مطمئن😄 ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😱۳ گروه محروم از دیدار پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و آله) در قیامت 🆔 @asanezdevag
برادرش میگفت: زمان شهادت علی، مدتها از ازدواج من گذشته بود، ولی اگر همسر مرا میدید نمی شناخت. تا این حد در نگاه هایش مراقبت می کرد. (برشی از کتاب علی بی خیال) 🆔 @asanezdevag
1.5M
✅برای اینکه چند فرزندی برایمان راحت تر شه چه کار کنیم؟؟ مادر متولد ۶۷هشت فرزندی (سزارین) @motaharevafi77 🆔 @asanezdevag
6.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنران: مقام معظم رهبری موضوع : ازدواج جوانان قسمت دوم 🆔 @asanezdevag
پرسش: سلام عليکم درمان وسواس فکري چيه؟ با منفي بافي چه بايد کرد؟ 🌸☘️☘️☘️☘️☘️🌸 پاسخ: با عرض سلام و احترام ناراحتي و نگراني شما را درك مي‌كنم و از اينکه با اين مسئله مواجه هستيد متاسفم، بدانيد كه شما تنها فردي نيستيد كه از اين گونه افكار مزاحم و تكراري رنج مي‏بريد.هر چند سوالي که مطرح شده کلي است ولي توجه داشته باشيد که چون افکار وسواسي، بدون اراده و اختيار به ذهن ورود پيدا مي کنند، از لحاظ اخلاقي و همچنين شرعي، مستحق سرزنش و عقوبت نيستند. در ادامه راهکارهاي کلي در مورد وسواس ارائه مي‌شود: ۱. از آنجايی که اختلال وسواس و فرايند درمان آن پيچيده مي‌باشد، در اولين فرصت به مشاوره حضوري رفته و درباره وسواس مراحل درمان را پيگيري کنيد. ۲. علت وسواس اضطراب مي باشد و از اختلالات اضطرابي به حساب مي آيند پس نياز است که در آرامش باشيد و از راهکارهاي مقابله با اضطراب استفاده نماييد. ۳. سعي کنيد براي کاهش اضطراب و استرس ورزش را مخصوصا در جمع شروع کنيد و شادابي و نشاط خود را بيشتر نماييد. بيشتر در جمع باشيد، و روابط و فعاليت‌هاي اجتماعي را ارتقا دهيد. ۴. سعي کنيد نقاط مثبت و خوبي هاي خود را نوشته و مرور کنيد و به خود احترام بگذاريد. ۵. بدانيد که شما تنها نيستيد که دچار اين وسواس هستيد، و همچنين خيلي از افراد توانستيد با مشاوره و پشتکار فرايند درمان را با موفقيت طي کنند. ۶. هنگام هجوم افکار مزاحم و وسواسي، شما بايد نهيب ذهني «بس است» و يا stoping به افکار بزنيد و موقعيت فيزيکي خود را تغيير دهيد. و يا توجه گرداني به موضوع ديگر کنيد مثلا از عدد چهار رقمي مانند ???? سه تا سه تا (معکوس) بشماريد و تا عدد يک برسيد. ۷. از آنجا که ما قادر به کنترل همه افکار خود نيستيم پس نبايد در اين وضعيت از هجوم افکار وسواسي خيلي ناراحت باشيد و خود را به اين خاطر ملامت کنيد، لذا با افکار منفي و خودسرزنشي و يا افکاري که به شما برچسب مقصر بودن مي دهد اهميت ندهيد. ۸. همانطور که بيان شد شما هيچ وظيفه و تکليفي نسبت به اتفاقي که پيش آمده نداريد. انشاالله موفق باشيد. 🌺 ☘️🌺 🌺☘️🌺☘️🌺☘️ 🆔 @asanezdevag