eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 زن ذلیل! ⁉️ آیا دوست داشتن زن بد است؟! ⁉️ چگونه باشیم؟ ⁉️ چقدر همسرت رو دوست داری؟! 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ همین الان فکر کنید ببینید چند تا از رسم‌ورسوم ازدواجی هست که تنها دلیلتون برای اعتقاد بهش و عمل کردن بهش اینه که خب همه همینکارو میکنن، رسم‌هایی که از یه طرف شده سنگ پیش پای ازدواج جوونا و از اون طرف هیچ توضیح و توجیهی هم درباره‌ش وجود نداره. چرا نمیشه انجام نشه؟! آسمون به زمین میاد؟! بعضی از این موانع سر راه ازدواج چیزی نیست جز رفتارهای گله‌ای و عرف‌های غلط که به راحتی میشه حذفشون کرد یا تغییرشون داد و با شرایط عقلی و مالی و حالی خود جوونا شخصی‌سازیشون کرد. میگید نه؟! امتحان کنید! 🆔 @asanezdevag
⚫️ زنان مشمئز کننده‌ی همجنس‌باز به عنوان اولین زوج‌های همجنس در جشن ازدواج ارتش در تایوان شرکت کردند. تایوان اولین و تنها کشوری در آسیا است که پروژه‌ی منحوس ازدواج (هم‌باشیِ) همجنس‌بازان در آن قانونی شده است! ⭕️ ارتش تایوان هر ساله مراسم ازدواج‌های رسمی ترتیب می‌دهد. این اولین‌بار است که در این مراسم، لزبین‌ها (همجنس‌بازان زن) نیز در آن به رسمیت شناخته شده‌اند! 🛑 ادعا شده از زمانی که در سال ۲۰۱۹ تایوان، ازدواج (هم‌باشیِ) همجنس‌بازان را قانونی کرده است حدود ۴۰۰۰ جفت همجنس‌باز در تایوان به قانون هم‌باشی پیوسته‌اند! 🔘 منبع اصلی: bbc world 🔴 تاکنون در حدود ۳۴ کشور ازدواج (هم‌باشیِ) همجنس‌بازان را به رسمیت شناخته‌اند و مجامع بین‌المللی حقوق بشری و همچنین جهان اسلام در برابر این اقدام ننگ‌آور و فاجعه‌بار که نسل بشر را تهدید می‌کند، همچنان ساکت‌اند!! 🆔 @asanezdevag
⭕ اقتدار، قدرت و تربیت جنسی! (۱) ▪بچه‌ها دو چیز در پدر و مادرشان می‌بینند: 1⃣ توانایی‌های مادی والدین. مثلاً بچه‌های بزرگ‌تر می‌توانند من را بزنند اما بابا را نمی‌توانند بزنند. گربه به من می‌تواند حمله کند ولی به بابا نمی‌تواند. دست من به طاقچه نمی‌رسد ولی دست مامان می‌رسد. در واقع تجربه‌ی زندگی از همان روزهای اول به کودک القاء می‌کند که والدین تو یکسری توانایی‌های مادی و بیرونی دارند که تو نداری و به آن‌ها نیاز داری. به این می‌گوییم «قدرت» 2⃣ نفوذ معنویِ والدین. یعنی کسی بدون اینکه از قدرتش استفاده کند، دیگران را تابع خودش می‌کند. حتماً دیده‌اید کودک‌هایی که مادرشان را خیلی ویژه دوست دارند و از او حرف‌شنوی دارند یا مثلاً پدربزرگی که هیچ توانایی مالی و بدنی ندارد اما تا یک لیوان آب می‌خواهد، ۲۰ تا از نوه‌ها می‌دوند تا برایش آب بیاورند. به این می‌گوییم «اقتدار» ▪بچه‌ها ابتدا را و بعد را در پدر و مادرشان فهم می‌کنند. کودک از ابتدا می‌فهمد که قدرت‌های فراوانی در والدینش هست که او ندارد. بعد از سه سالگی هم کم‌کم می‌فهمد والدینش اقتدارهایی نیز در بیرون دارند، مثلا دیگران جلوی پایشان بلند می‌شوند و به آن‌ها که می‌رسند خیلی گرم و با صدای بلند احوالپرسی می‌کنند یا مثلاً بچه‌ای که می‌بیند پدرش در جمعی سخنرانی می‌کند و همه نشسته‌اند و صحبت او را گوش می‌کنند، می‌فهمد پدرش دارای اقتداری است که او نیست. ▪در تربیتِ درست، والدین باید این دو را با هم جلو ببرند و در تعادل نگه دارند چون همیشه یک بازی الاکلنگی بین قدرت و اقتدار وجود دارد. مادری که می‌گوید اگر درس نخوانی از بستنی و خیار شور! خبری نیست، در حال استفاده از قدرتش است و اقتدارش را تضعیف کرده‌. درست است که قدرت کار را جلو می‌برد اما وقتی اقتدار والدین کم شود، کودک کم‌کم احساس می‌کند! پناه یک بچه است نه قدرت و ثروت آن‌ها. احساس بی‌پناهی هم برای وقتی است که آن‌هایی که من برایشان احترام و آبرو قائلم یا آن‌هایی که دوست‌شان دارم را از دست بدهم! این‌ها خصوصاً در نوجوانی خودشان را نشان می‌دهند. متأسفانه امروز اقتدار والدین بسیار کم شده است. 🔴 حالا چند سوال؛ ❓مرز بین اقتدار و قدرت چیست و چگونه باید اعمال شوند؟! ❓چقدر والدین مقتدری هستیم؟! ❓به نظر شما در تربیت جنسی به اقتدار نیاز داریم یا قدرت؟! ❓کودکیِ کودکِ من چطور باید طی شود که در نوجوانی برای نیازهاش به من مراجعه کند؟! ✅ ادامه دارد... 📌 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👼 🤱🏻 راههای افزایش بهره ی هوشی نوزاد: شش ماهه نخست تولد 🍃 یکی از محرک های مهم در ماه اول پس از تولد، حرف زدن با نوزاد و گوش دادن به اوست؛ نوزاد از این مکالمه چیزهای زیادی می آموزد که مهمترین آنها وزن و قافیه، بازگو کردن کلمات، تکرار و ارتباط دوجانبه است. این نکته، یکی از عوامل مهم پرورش شیرخوار است و در روابط اجتماعی، به کودک اعتماد به نفس و احساس توانایی می دهد. حس شنوایی کودک را باید تحریک کرد؛ هر چه در مواقع هوشیاری بیشتر با او صحبت شود، سریع تر حرف زدن را فرا میگیرد. 📚 شیوه های تقویت هوش نوزاد؛ ۳_۶ ماهه، ۶_۹ ماهه، ۹_۱۲ ماهه، بئاتریس میلتر، ترجمه: طاهره ماسوله 🆔 @asanezdevag
🕯 👇 🗓 ‌۱۳فروردین سالگرد شهادت کنت لوکا گائتانی لاواتلی فرزند مالک کارخانه‌های شراب ایتالیا و دوست بسیار صمیمی ادواردو آنیلی است که مسلمان و شیعه شد اما بعدها مانند ادواردو بطرز مشکوکی به قتل رسید. ♦ماجرای تکان دهنده دختر لاابالی ایرانی و لوکا، اشراف‌زاده ایتالیایی در رم یک شب یک دختر بی بند و بار ایرانی که مقیم لندن بود به ایتالیا می رود. ساعت یک نیمه شب در فرودگاه لوکا را می بیند و از او نشانی یک مسافر خانه را می پرسد وقتی این اشراف زاده ایتالیایی شیعه متوجه می شود او ایرانی است بخاطر ارادتی که به ایرانیها داشت وی را به قصر خود دعوت می کند و اتاق خود را در اختیار وی می گذارد. دختر خود را برای همخوابگی با این ایتالیایی خوش تیپ و ثروتمند آماده می کند اما هرچی صبر می کند لوکا نزد او نمی آید. بعد از چند ساعت دنبال لوکا می گردد. وقتی وارد اتاق لوکا می شود از تعجب خشک اش می زند! لوکا درحال خواندن نماز صبح بود و تصویر امام خمینی روی دیوار اتاقش جلوه میکرد... 🔸لوکا از خانواده‌ای اشرافی و از دوستان شهید مهدی (ادواردو) آنیلی فرزند سوپر میلیاردر ایتالیایی و صاحب فیات و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. پدر وی مالک کارخانه بزرگ و قدیمی تولید مشروبات الکلی به نام مونتالچینو Montalcino می‌باشد. کارخانه‌ای که اینک به دست برادرش جلاسیو Gelasio Gaetani D’Aragona Lovatelli به همراه مراکز پورنو اداره می‌شود. 🔹لوکا از زمان کودکی از دوستان ادواردو آنیلی بود. وی در سال ۱۹۸۸ به همراه ادواردو آنیلی به ایران آمد. یکی از دوستان ادواردو در جلسه‌ای به مدت دو ساعت با لوکا در هتل آزادی صحبت می‌کند و این جلسه منجر به اسلام آوردن وی و پذیرش تشیع می‌شود... 🆔 @asanezdevag
🧐 جالبه که بدونین قلب یک فضای الکترومغناطیسی داره که قوی‌تر از مغز عمل میکنه، این به آن معناست که دیگران می توانن انرژی قلب رو دریافت کنن حالا فهمیدین چرا کنار بعضیا احساس آرامش میکنین ❤️ 🆔 @asanezdevag
🌾🐚🌿🌱🍂🍁🍃🌺 بانو با خنده مالک قلب شوهر باش😍 یک لبخند ساده تاثیر فوق العاده ای روی مردان دارد. زنانى که همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند، بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند. بسیاری از زنان اشتباه می کنند و دوست دارند همواره جدی به نظر برسند. 👈بانو! همیشه بخند که اهل خانه با لبخند تو از زندگی لذت می برند. و خودت هم احساس بهتری خواهی داشت. 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۲۹ 📌نه در کودکی همبازی داشتیم و نه در نوجوانی، دوست و هم زبون... #فرزندآوری #فاصله_س
۴۳۰ سلام وقتتون بخیر من یک دختر ۲۵ ساله هستم .در شرف ازدواج بودم. خیلی حس خوشبختی داشتم چون واقعا با شخصی که مورد نظر من بود داشتم ازدواج میکردم؛ که قبل از عقد متاسفانه ایشون به دست دزدها کشته شدند. آخه نگهبان بودن و من ضربه بدی خوردم به سختی تونستم کنار بیام و از شما میخوام برام دعا کنید فردی وارد زندگیم بشه که هزار بار بهتر از عشق خدابیامرزم باشه 🖤 اینقدر خدابیامرز خوب بودن که حس امنیت و آرامش و اعتماد به من داده بودن و واقعا خدا را شاکرم. بازم خود خدا خیر من بهتر میدونه ممنون از دعا خیرتون ❤ 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متنو حتما بخونین❤️ . . 😇 . . رفته بودم ديدن !😍 . . محاسن مبارڪش را رنگ ڪرده بودند، مشکے شده بود و زيبا! ❤️ . . گفتم: مبارڪ باشد مولا جان! 🌺 . . فرمود: . . هميشه تميز و آراسته باش مخصوصا براي همسرت!☺️ تو دلتــ می‌خواهد وقتےمیروے خانه همسرتــ را ناآراسته ببينی؟ . . گفت: نه يابن رسول الله! . . فرمود: او هم از تو چنين انتظاري دارد، اين کار علاوه بر پاداش نزد خدا باعث پاکدامنے خانواده مےشود!!! 👌🏻 . . 📚آفتابِ هشتمين مجموعه کتب ۱۴ خورشید و ۱ آفتاب . . 🆔 @asanezdevag
💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم آنقدر به عروسم بها بدهم که پسرم احساس رضایت کند آخر پسرم جگر گوشه ی من است نبایدآزار ببیند . 💟 یادم باشد مادرشوهر که شدم در مقابل دختری که هم سن دختر خودم هست صبوری به خرج دهم .آخر او جوان هست هنوز و خیلی از مسایل را هنوز نمیداند 💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم ...طوری با دختر دیگران برخورد کنم که دوست دارم دیگران با دختر من برخورد کنند 💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم کاری نکنم پسرم میان عشق مادری و عشق و همسری سردرگم شود .نیاز پسرم در زندگی آرامش است نه تنش . 💟 یادم باشد که برای قضاوت عروسم به سخنان دخترم صحه نگذارم چون دخترم نیز چون عروسم بی تجربه است و جهان را از دید خام و ناپختگی مینگرد. 💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم از فداکاری های عروسم تمجید کنم تا یاد بگیرد برای پسرم فداکاری کند . 💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم کاری نکنم با عروسم که شکایت مرا نزد پسرم ببرد آخر میان دو عشق انتخاب یکی سخت میشود و حتما من شکست خواهم خورد زیرا پسرم پدر میشود و نمیتواند مادر فرزندش را رها کند و در کنار من آرام بگیرد . 💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم خوب بفهمم پسرم را روانه زندگی کرده ام و نباید کاری بکنم که او به سوی من بازگردد و دوباره مجرد شود آخر او متاهل است و متعهد . 💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم به پسرم بگویم با همسرش وفاداری کند .متعهد بماند . 💟یادم باشد که یادم نرود که مادر شوهر شدن آسان است و مادر شوهر ماندن سخت ……… 🆔 @asanezdevag
۸ ✴️زیر چتر گفتگو استفاده از جمله ها و واژه های منفی ممنوع❌ مثل؛ تو که همیشه... توکه هیچ وقت... اسم همدیگه رو هم چند بار لابلای حرفاتون مؤدبانه و بااحترام،صدا بزنید! 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چیزهایی توی زندگی‌مشترک وجود دارن که از خونه بزرگ و ماشین آخرین مدل و سرویس طلای سنگین و تالار لاکچری خیلی مهم‌ترن. که شاید بدون اینا بشه زندگی رو شروع کرد و پیش برد ولی بدون اونا نمیشه. چیزهایی از جنس صداقت، تعهد و اعتماد. شریک زندگی‌تون اگه از نظر مادی همه‌چی تموم نبود عیبی نداره، اونی که مهمه اینه که حرفش حرف باشه، قولش قول باشه، اونی که بهتون وعده میده تو زندگی باشه، بشه....اون‌وقت زندگی روی خوشش رو بهتون نشون میده. 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۳۰ سلام وقتتون بخیر من یک دختر ۲۵ ساله هستم .در شرف ازدواج بودم. خیلی حس خوشبختی داشتم
۴۳۱ خواستیم بریم سر خونه زندگیمون، زد همه چیز تغییر کرد، نامزدم با اومدن کرونا نتونست بره سر کار، از اون طرفم رهن و اجاره خونه ها رفته بالا، از طرفی دیگه ضامن برا وام پیدا نمی شد. همه آرزو هام به باد رفت. هی ناراحتی پشت ناراحتی پیش اومد از همه چیز ناامید... دعا و ختم قرآن گرفتم، هم من، هم مادرشون... بعد یه بنده خدا پیدا شد گفت یه بنده خدایی هست به زوجا پنجاه میلیون کمک میکنه برا رهن خونه، بعد که زوج وام گرفتن این هزینه رو برگردونن... بعدش یه خونه پیدا شد خانومه گفت نوسازه دارم میرم یه سالی پیش بچه هام، میخوام خونه مو رهن بدم پنجاه تومن میخوای آقا؟ نگفته رفتیم پای قولنامه😄😍 بعد یکی پیدا شد گفت یه خیریه هست اگه مهریه کم باشه، جهیزیه آسان میدن مهریه منم ۱۴ سکه به نیت ۱۴ معصوم علیه سلام😍😁 الان خونه و وسایل آماده راستی یکی برا ضامن شدن پیدا شده 😍😍😍 که هزینه اون پنجاه میلیون رهنی که داده بودن برگردونیم که کمک برا زوج دیگری باشه خدا بهشون عمر با عزت بده ان شاالله راستی کار خوبم برا نامزدم پیدا شد😍😍😍😍 خدایااا هزار مرتبه شکررررت. فقط دعامون کنین👌 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فانتزی مجردا تو 😆❤️ فانتزیاتون چیاس😁 🆔 @asanezdevag
🌺 همسر شهید بابایی: بعد از این که رفتیم دزفول، عباس کم کم در گوشم حرف‌هایی خواند که قبل از آن نشنیده بودم. می‌گفت آدم مگر روی زمین نمی‌تواند بنشیند، حتماً مبل می‌خواهد؟ آدم مگر حتماً باید توی لیوان کریستال آب بخورد. می‌رفت و می‌آمد و از این حرف‌ها به من می‌زد. در آن سن و سال طبیعی بود که من وسایلم را دوست داشته باشم. ولی داشتم چیزی بزرگ‌تر را تجربه می‌کردم؛ زندگی با آدمی که به او علاقه داشتم. آخر سر برگشتم گفتم: «منظورت چیست؟ می‌خواهی تمام وسایلمان را بدهی بیرون؟» چیزی نگفت. گفتم: «تو من را دوست داری و من هم تو را. همین مهم است. حال می‌خواهد این عشق توی روستا باشد یا توی شهر. روی مبل باشد یا روی گلیم.» گفت: «راست می‌گویی؟» راست می‌گفتم. ... سرتیپ که شد آمد به من گفت: «این موتورخانه‌ی اسلحه‌خانه‌ی پایگاه هم جای خوبی برای زندگی کردن است. موافقی برویم آنجا؟» که موافق بودم. آخر کار، به همان سادگی زندگی که در روستاهای دزفول دیده بودم برگشته بودیم و خوشحال بودم. با او می‌توانستم روی زمین خالی هم سر کنم. 🆔 @asanezdevag
💐 قدردان زحمات همسران مان باشیم 💐 "میثم مطیعی" 🆔 @asanezdevag
⭕ اقتدار، قدرت و تربیت جنسی! (۲) اخیراً مادری می‌گفت دوست ندارم پسر چهار ساله‌ام در خانه ظرف بشورد چون فکر می‌کنم اُبهت مردانه‌اش از بین می‌رود. راستش هر چه فکر کردم به یک چیز بیشتر نرسیدم و آن هم کلیشه‌های غلطی است که ما والدین از کودکی با خود همراه کرده‌ایم. تعداد این کلیشه‌ها آنقدر زیاد است که نمی‌توان شمردشان، اما عجالتاً برخی‌شان این‌ها هستند: ▪بچه باید عین ... از باباش بترسه! (بزار بابات بیاد خونه میدم پدرت رو در بیاره) ▪کار خونه مال زن‌هاست! ▪به بچه زیادی محبت کنی پررو میشه، سوارت میشه! ▪ بچه‌ باید هر چی می‌خواد براش بخریم برای اینکه عقده‌ای نشه. خب دست بقیه می‌بینن و می‌خوان دیگه! ▪بچه باید کتک بخوره تا مرد بشه، مگه ما نخوردیم؟! ▪مراقب باش دختره لباسشو جلوی جمع نزنه بالا. حالا اون یکی پسر هست اگه شلوارشم دربیاره اشکال نداره، بالاخره مرده دیگه! فکر می‌کنم مشکل این مادر هم همین بوده، با خودش خیال می‌کرده که مرد اگر ظرف بشورد، دیگر کسی حرفش را نمی‌خواند، دیگر اُبهت ندارد، مردانگی‌اش کم می‌شود و ... اکثر ما خیال کرده‌ایم اقتدار والدینی یعنی به رخ کشیدن قدرت‌مان. یعنی استفاده از پول و زورمان برای اینکه بچه‌هایمان را کنترل کنیم، غافل از اینکه با ادامه این برخورد کافی است فرزند ما به سنی برسد که استقلال نسبی را تجربه کند، اینجا آغاز مشکلات جدی‌تر والدین با فرزند است. وقتی مدام قدرت‌مان را به رخ فرزندمان می‌کشیم او را مدام از خودمان دورتر کرده‌ایم و کودک بی‌پناه‌تر می‌شود. مشکل امروز ما عدم اقتدار والدین است که بخش بزرگی از این مشکل به دلیل بلد نبودن ارتباط از سوی والدین است. در تربیت جنسی دقیقاً همه‌ی این‌ها مهم هستند. یعنی ⬅ نوع نگاه ما به جنسیت خودمان و همسرمان ⬅ جنس ارتباطی که والدین با دیگران دارند ⬅ جنس ارتباطی که والدین با کودک و نوجوان‌شان دارند ❓راستی ارتباط یعنی چه؟ شما برای بهبود ارتباط با فرزندتان چه کار می‌کنید؟! 🔆 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۳۱ #رزاقیت_خداوند #ازدواج_آسان خواستیم بریم سر خونه زندگیمون، زد همه چیز تغییر کرد، نا
۴۳۲ سال ۷۹ یکسال زودتر از سنم همزمان وارد دانشگاه و حوزه شدم. دانشگاه حضوری و حوزه غیر حضوری... بخاطر شرایط عالی خانوادگی، خیلی خواستگار داشتم. اکثرا در شرایط عالی که انتخاب رو سخت کرده بود. یکی از خواستگارها چند سال بود میومد و اتفاقا من اوایل بین اون همه هیچ توجهی به ایشون نداشتم ولی پدرم خیلی قبولشون داشت. تا اینکه بعد از کلی ماجرا قبول کردم بیان خواستگاری تو حرفهایی که زدیم ایشون با تمام شروط من از جمله ادامه تحصیل و اشتغال و ... موافقت کردن و فقط برای من دو شرط گذاشتن اول احترام به خانواده شون و دوم تک فرزندی اونم بعد از ده سال. منم دیدم دور از ادبه که حالا که ایشون تمام شرایط من رو پذیرفتن من شرایط ایشون رو قبول نکنم و البته اون موقع از میزان لذت بچه و علاقه خودم کاملا بی خبر بودم و نمیدونستم چه چیز سختی از من میخوان... وقتی به دوستان شرط ازدواج ایشون رو می گفتم، باور نمیکردن. می گفتن مگه طلبه ای هم داریم که بچه زیاد دوست نداشته باشه. قرار شد سه سال عقد بمونیم تا دوره لیسانس من تموم بشه که این سال با تمام خاطرات شیرین لذت بخشش با یه خاطره تلخ تموم شد. که لذت تمام اون شیرینی ها رو گرفت و اونم بارداری ناخواسته و سقط خود خواسته که بلایی خانمان سوز شد به روح و جسم من، پیش خودم گفتم اگه قراره یه بچه داشته باشم باید تو بهترین شرایط باشه نه با متلک شروع بشه و... (هنوز هم خانواده های ما از این جریان بی اطلاعند) با درد بسیار روح و جسم، سقط کردم و چند ماه بعد، کمی زودتر از قرار قبلی، عروسی کردیم و وارد زندگی شدیم لیسانسم تموم شد. کمی از سطح دو مونده بود که دیگه حضوری کرده بودم که زودتر تموم بشه ولی با دیدن اطرافیان که قبل و بعد ما ازدواج کرده بودن و حالا بچه داشتن، احساس نیاز کردم. خیلی زودتر از ده سال کم آورده بودم، یعنی دوسال بعد ازدواج و چهار سال و نیم بعد آشنایی. همسرم با گریه های من راضی شد البته یه مشکلی که باعث عذاب روحیم بود که فکر می کردم سقط قبلی من با وجود توبه عواقب داره و شاید من راحت بچه دار نشم. هردوتامون خیلی دوست داشتیم بچه مون دختر باشه، من بیشتر به خاطر اینکه از تبعیض بین دختر و پسر در جامعه خیلی رنج می بردم، دوست داشتم خدا بهم یه دختر بده تا به همه نشون بدم چطور باید با یه دختر برخورد کنن که مایه افتخارشون بشه. همسرم همچنان روی تک فرزندی مُصر بود. تو بارداری مشکل برام پیش اومد دکترا گفتن بچه نمیمونه. حتی نامه دادن برم سقط کنم ولی من یه گناه رو دوبار مرتکب نمی شدم هنوز عذاب وجدان قبلی همراهم بود و هست... گفتن شاید خودت هم زنده نمونی ولی مرغ من یه پا داشت، خیلی اذیت شدم تپش قلب فشار ۶ و خونریزیهای مکرر و ... آخرش هم ۸ ماهه دنیا اومد، گفتن نمی مونه ولی موند و شد همه زندگی ما و مایه تکمیل خوشبختی مون تابستون ۸۵ دنیا اومد برخلاف انتظارمون پسر بود ولی عاشقش شدیم سه روزه بود که بدون هیچ پولی واسه خونه دار شدن اقدام کردیم و دو ساله بود که بخاطر پسرم یکی از دوستان تو خرید ماشین ما رو کمک کرد. از دو ماهگی رفت مهد تا من بتونم به درس و اشتغالم برسم. نویسنده و پژوهشگر بودم و سرم به شدت شلوغ... پسرم از همه جهت عالی بود نه بیخوابی نه دل درد و نه اذیت دندان و ... خلاصه نفهمیدیم چطور بزرگ شد و شاید بگم لذت بزرگ شدنش رو کامل درک نکردم زودتر از همه هم سنها راه افتاد، حرف زد با اینکه ۸ ماهه دنیا اومد، ضعیف نبود بلکه از نظر رشد فکری و حرکتی خیلی جلو بود. همه میگفتن خوش به حالت تو بچه نیاوردی، معجزه کردی... در کنار اشتغال و خونه داری و بچه تحصیلم رو هم ادامه دادم. دوتا لیسانس و دوتا ارشد شد ثمره اش، پسرم بزرگ شد، تدریس به کارهای قبلی اضافه شد ولی باز احساس نیاز به داشتن بچه دوباره از من اصرار ولی این بار از همسرم انکار تا اینکه پسرم هم با من همراه شد و به پدرش گله کرد از تنهایی با وجود امکانات زیادی که در اختیار داشت اعم از اتاق جدا و لب تاب و تبلت و دوچرخه و... کم کم همسرم نرم شد ولی انگار تقدیر جور دیگه رقم خورده بود ماه اول گذشت و ماههای بعد ولی خبری نبود برای من که دفعه اول همون اولین اقدام باردار شده بودم، همون ماه اول نگرانی شروع شد ولی همسرم نه. بعد چند ماه اصرار کردن اجازه داد برم دکتر تو آزمایشات اولیه هیچکدوم مشکلی نداشتیم. سال ۹۴ دکتر گفت برید مرکز ناباروری خیلی برام عجیب بود آخه ما که دفعه اول خیلی راحت بچه دار شده بودیم یادمه همه میگفتن اگه قصد داری دومی رو بیاری زودتر بیار دیر بشه بچه دار نمیشی، باور نمیکردم ولی شد. مرکز ناباروری گفتن ناباروری ثانویه، هم خودم به صورت ژنتیک داشتم یائسگی زودرس دچار می شدم و هم همسرم مشکل داشت. 👈 ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag