eitaa logo
سربازان امام زمان (عج)
70 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
173 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | زمانی که ساعت زندگی متوقف شد‼️ 🍃🌹🍃 🔻همسر شهید نوری با اشاره به نحوه شهادتش می گوید: ۲۰ روز سوریه بود و ۲۹ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۸:۴۵ صبح جمعه شهید می شود. 🔺زمان دقیقش را هم بخاطر اینکه می دانم که لحظه شهادت ساعتش روی مچ دستش بوده و موج انفجار سبب می شود باتری ساعت بخوابد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهید مدافع حرمی که در جوار مرقد امیرالمومنین(ع) آرامید ▪️◾️▪️ ▪️شهید محمد هادی ذوالفقاری در نجف تا ظهر درس می خواند و بعداز ظهرها به کارهای مختلفی مشغول بود. لوله کشی را یاد گرفته بود و بعداز ظهرها به خانه طلبه هایی می رفت که می دانست دستشان تنگ است. بدون دریافت هزینه‌ای برایشان لوله کشی می کرد و گاهی کار برقی انجام می داد. ▪️بارها کسی از محمد هادی ذوالفقاری پولی قرض می گرفت، شهید موقع پس گرفتن پول می گفت این مبلغ را ببر به فلان خانواده بده که نیازمندند و نگو از طرف من آورده‌ای. ▪️شهید محمد هادی ذوالفقاری معروف به شیخ هادی از نخستین شهدای مدافع حرم، بنا به وصیت خود در قبرستان وادی السلام نجف در جوار مرقد مطهر حضرت امیرالمومنین علی (ع) تدفین گردید. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | ماجرای سنگ قبر شهید محمد حسن(رسول) خلیلی و خواب خطاط سنگ قبر ▪️◾️▪️ ▪️شهادت محمدحسن خلیلی همزمان شد با ضریح گذاری جدید برای حرم امام حسین(ع) و زمانی که این ضریح نصب شد، سنگ کاری داخل حرم امام حسین (ع) تغییر کرد و آن سنگ های مرمر سبز به سنگ های مرمر سفید رنگ تغییر کرد که از آن سنگ حرم، سنگ مزار شهید نیز به صورت شش ضلعی مشابه حرم امام حسین (ع) برش خورد، با آب طلا نیز نوشته شد و همزمان با آغاز سال نو ، رونمایی شد. ▪️از خطاط سنگ مزار شهید رسول نقل شده است: وقتی در بهشت زهرا نگاهم به روح الله خلیلی و دوستش افتاد گفتم: ببخشید این سنگ مزار چه کسی است؟ گفتند چطور؟ گفتم: اصلا نمی دانستم قرار است، امروز برای نوشتن سنگ قبر، به اینجا بیایم، دیشب خواب دیدم از طرف امام حسین(ع) مرا خواسته اند و گفتند شما مامور شده ای روی ضریح آقا، قرآن بنویسید، آنها گفتند: سنگ را از حرم امام حسین (ع) آورده اند و قرار است برای یک شهید نصب شود، حالم منقلب شد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | اذان به وقت حلب ▪️◾️▪️ ▪️پدر شهید عباس دانشگر می گوید: بعداز دو هفته از شهادتش، ساکش به دستمان رسید وسایل داخل ساک را یک به یک دیدم و ساک را کنار اتاق گذاشتم. در نیمه های شب ناگاه صدای اذان را شنیدم و از خواب پریدم، ساعت را نگاه کردم، دیدم نیم ساعت به اذان شرعی مانده، هیجان تمام وجودم را گرفته بود، دویدم در حیاط خانه که ببینم صدای اذان از مناره مسجد است یا نه! متوجه شدم صدای اذان از داخل خانه است، وقی خوب دقیق شدم، دیدم اذان از ساک کنار اتاق است. ▪️سراسیمه به سمتش رفتم و گوشی تلفن عباس در ساک بود، گرفتم، نگاهم به آن خیره شد... روی صفحه نوشته بود "اذان به وقت حلب" ▪️عباس دانشگر در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ دختر عمویش را به همسری برگزیده بود، و کمتر از سه ماه از مراسم عقدشان در اول اردیبهشت سال ۱۳۹۵ عازم سوریه شد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | جامانده از شلمچه پرکشیده از سوریه ▪️◾️▪️ ▪️هنگام مراسم تدفین شهید محمد جمالی پاقلعه، صدای بغض آلود حاج قاسم در حسینیه پیچید: شهید جمالی، بسیجی هشت سال دفاع مقدس بود. بعد جنگ هم مثل یکی بسیجی زندگی کرد، اگر از اتوبوس شهادت جنگ هشت ساله جا ماند، خودش را به اتوبوس شهادت سوریه رساند. ▪️موقع خاکسپاری پیکر شهید جمالی، پایین قبر ایستاد، همسر شهید به حاج قاسم می گوید: دیدید آخر حاجی شهید شد؟ سردار سلیمانی سرش را پایین انداخت و گفت: شهادت قسمتش بود. ▪️دختر شهید محمد جمالی پاقلعه می گوید: پدرم اجازه نمی داد حتی ما ظرف بشوییم. پابه پای مادرمان کار می کرد. وقتی در خانه بود اجازه نمی داد مادرمان در انجام کارهای منزل خسته شود. ما هم حسابی با این مهربانی هایش به او وابسته و وابسته تر می شدیم. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | ورود به سپاه، عشق دوران کودکیش بود ▪️◾️▪️ ▪️شهید علیرضا بریری و همسرش هشت سال زندگی مشترک را تجربه کردند و خداوند بعد از شش سال به آنها فرزندی عطا کردند که نامش را محمد امین گذاشتند محمد امین بعداز شهادت پدرش خیلی اظهار دلتنگی می کند. ▪️همسر شهید علیرضا بریری خاطره‌ای از شهید سلیمانی تعریف می کند: در یک مراسمی سردار حضور داشتند پسرم که حدودا ۵ ساله بود از ایشان درخواست هدیه ای کرد، سردار یک انگشتر به پسرم داد، امام چون انگشتر برایش بزرگ بود با ناراحتی بچه گانه آن انگشتر را به سردار پس داد و گفت این انگشتر بزرگانه است، من انگشتر بچگانه می خواهم. ▪️سرانجام پیکر این شهید عزیز پس از حدود سه سال که از شهادتش می گذشت در منطقه خان طومان تفحص و از طریق آزمایش دی ان ای شناسایی شد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | سید میلاد، شهیدی که نه سرداشت نه دست ▪️◾️▪️ ▪️سیدمیلاد مصطفوی در اوج درگیری بعد از رشادت های به یادماندنی با اصابت گلوله قناسه به گلویش در جنوب حلب شهید شد و به خواسته قلبی اش رسید اما پیکرش نیامد، آنقدر آتش دشمن سنگین بود که هم رزم های او فقط توانسته بودند پیکرش را چند صد متر عقب بیاورند و در پستویی زیر شاخ و برگ درختان زیتون پنهان کنند. باز هم حرف، حرف خودش شد به هم رزم های خود سپرده بود (( من که شهید شدم پیکرم را به عقب نیاورید))، چرخ گردون چرخید تا میلاد به خواسته دلش برسد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | خانه‌ای که عطر و بوی حسینی داشت 🍃🌹🍃 🔻شهید محمدحسین محمدخانی در دوران دانشجویی اش در یزد خانه کوچکی را اجاره کرد. خانه‌ای که به خاطر عشق او به سیدالشهداء (ع) تبدیل به حسینیه شد و با پرچم و کتیبه های (( یاحسین(ع))) و یا (( یا ابوالفضل(ع)))، محلی برای برپایی هیئت شد. 🔺بعداز مدتی محمدحسین با چندتن از دوستان دانشجوی خود هیئت ((علمدار حسین(ع))) را پایه گذاری کردند که برنامه هایش در خانه خودش برگزار می شد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که با اصابت موشک کرونت اسرائیلی به شهادت رسید 🍃🌹🍃 🔸همسر شهید ایمان خزائی نژاد می گوید: مراسم خواستگاری، بیشترین صحبتی که از خودش کرد در رابطه با کارش بود، گفت: کار من خیلی سخته، ماموریت داره، شیفت شب زیاد داره، شاید مدت زمان زیادی تنها باشی، برات سخت نیست؟ ولی نه در آن جلسه و نه در زندگی با او هیچ وقت حرفی از شهادت و رفتن نزد... 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | اولین و آخرین ماموریت 🍃🌹🍃 🔻شهید مصطفی شیخ الاسلامی به خاطر سلامتی همسر و فرزندی که در راه بود، همیشه موضوع رفتن به سوریه را از خانواده اش پنهان می کرد. 🔸روز شهادتش هم او در اولین و آخرین عملیاتی که حضور داشت به نام ((محرم یک)) که هدفش، آزادسازی منطقه ای به نام (( وادی الترک)) بود. این عملیات به فرماندهی شهید (( محرمعلی مرادخانی)) بود که او هم در این عملیات به شهادت رسید. او در این عملیات آر پی جی زن بود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که لبخند امید را بر لبان نیازمندان می نشاند 🍃🌹🍃 🔻از قول سرهنگ یزدیان یکی از فرماندهانش، عباس نصف حقوق ماهانه اش را صرف امور خیریه می کرد، در واقع او بخشی از حقوقش را به دو خانواده ای می داد که یکی شان بیمار سرطانی و دیگری بچه یتیم داشت. 🔺باقی حقوقش را هم بخشی صرف امور روزمره اش و بخشی را خرج هیئت و مراسم مذهبی می کرد. در طول ماه شاید ۳۰ روزش را روزه می گرفت و غذایی که محل کارش به او می دادند، به خانواده های مستمند می داد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شياكوه لرزيد اما انشایی نلرزيد ▪️◾️▪️ 🔻شهید عبدالحميد انشایی ديدبان منطقه شياكوه بود. جايی كه برای آزادی‌اش ايثارها شده، تمام حركات دشمن را زير نظر داشت. منطقه شياكوه ارتفاعاتي در منطقه مرزی است که تسلط بر آن برای دو طرف درگير در جنگ حائز اهميت بود. 🔸عبدالحميد انشایی گرای دشمن را به توپخانه ارسال می‌کرد و با بی‌سيم موقعيت دشمن را اطلاع می‌داد و توپخانه نيز انجام وظيفه می‌کرد. در مدتی که در گيلان غرب حضور داشت دو نامه به خانواده نوشت، در هر كدام مقداری پول از حقوق سربازی خود گذاشت و سفارش كرد كه به فقرای محل بدهند. 🔺در لحظات آخر ناگهان بیسيم به صدا در می‌آید، بله صدای عبدالحميد است: « از قول من به امام و مادرم بگوييد شياكوه لرزيد ولي انشایی نلرزيد»، ديگر صدا قطع شد. فرمانده پشت بی‌سيم صدا زد: انشایی، انشایی، جواب بده ! اما ديگر صدایی نيامد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |