eitaa logo
اساتید فرهیخته ثامن قزوین
203 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
639 ویدیو
409 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ثامن اساتید مرکز
3.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 | نقش رضا شاه در بی‌آبی سیستان و بلوچستان 🍃🌹🍃 | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
هدایت شده از ثامن اساتید مرکز
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 حقیقتا باورکردنی نیست | داستانی از قساوت قلب شاه ایران 🍃🌹🍃 🔻منصور رفیع‌زاده رئيس پايگاه ساواك در نيويورك و مأمور سيا در کتابWitness"شاهد"در ص ۲۱۶ و ۲۱۷ داستان هولناکی از نقل می کند: در بین فعالان ضد شاه، یک معلم تبریزی بود که در صحبت‌های عمومی‌اش، مکرراً القاب بسیار زشتی به شاه نسبت می‌داد. به همین خاطر، توسط بازداشت شد، اما حتی بعد از ضرب و جرح‌های شدید، کوتاه نیامد، لذا ساواک وی را به زندان اوین منتقل کرد، در آنجا هم با وجود شکنجه، به نطق‌های آتشین خود علیه شاه ادامه داد. هنگامی که جریان این مرد به گوش شاه رسید، او خیلی ساده گفت: «به جای الاغ باید این فرد را جلوی شیرها انداخت.» 🔹یک هفته بعد شاه و نزدیکانش به باغِ وحش خصوصی او رفتند. تیمسار نصیری نیز حاضر بود. به محض آن که مرد زندانی را از اوین آوردند و چشم او به شاه افتاد، فریاد زد: «خون‌خوار، مستبد، قصاب!» ناظرین که شوکه شده بودند، گوش‌های خودشان را گرفتند تا حرف‌های بد مرد زندانی را نشنوند. شاه به نگهبانان اشاره کرد و در یک چشم بر هم زدن، آن‌ها مرد را به داخل پرتاب کردند. شیرهای گرسنه بلافاصله مرد را تکه تکه کردند. 🔸شاه فریاد زد: «تو بودی که جرأت می‌کردی به ما فحش بدهی؟!» 🔺هنگامی که شاه به اندازه‌ی کافی لذت بصری برد، در حال رفتن، رو به نصیری کرد و خیلی عادی گفت: «حالا دیگر شما یک آدم خاطی کمتر دارید» | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
هدایت شده از ثامن اساتید مرکز
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 حقیقتا باورکردنی نیست | داستانی از قساوت قلب شاه ایران 🍃🌹🍃 🔻منصور رفیع‌زاده رئيس پايگاه ساواك در نيويورك و مأمور سيا در کتابWitness"شاهد"در ص ۲۱۶ و ۲۱۷ داستان هولناکی از نقل می کند: در بین فعالان ضد شاه، یک معلم تبریزی بود که در صحبت‌های عمومی‌اش، مکرراً القاب بسیار زشتی به شاه نسبت می‌داد. به همین خاطر، توسط بازداشت شد، اما حتی بعد از ضرب و جرح‌های شدید، کوتاه نیامد، لذا ساواک وی را به زندان اوین منتقل کرد، در آنجا هم با وجود شکنجه، به نطق‌های آتشین خود علیه شاه ادامه داد. هنگامی که جریان این مرد به گوش شاه رسید، او خیلی ساده گفت: «به جای الاغ باید این فرد را جلوی شیرها انداخت.» 🔹یک هفته بعد شاه و نزدیکانش به باغِ وحش خصوصی او رفتند. تیمسار نصیری نیز حاضر بود. به محض آن که مرد زندانی را از اوین آوردند و چشم او به شاه افتاد، فریاد زد: «خون‌خوار، مستبد، قصاب!» ناظرین که شوکه شده بودند، گوش‌های خودشان را گرفتند تا حرف‌های بد مرد زندانی را نشنوند. شاه به نگهبانان اشاره کرد و در یک چشم بر هم زدن، آن‌ها مرد را به داخل پرتاب کردند. شیرهای گرسنه بلافاصله مرد را تکه تکه کردند. 🔸شاه فریاد زد: «تو بودی که جرأت می‌کردی به ما فحش بدهی؟!» 🔺هنگامی که شاه به اندازه‌ی کافی لذت بصری برد، در حال رفتن، رو به نصیری کرد و خیلی عادی گفت: «حالا دیگر شما یک آدم خاطی کمتر دارید» | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
هدایت شده از ثامن اساتید مرکز
🇮🇷🇵🇸 🔰 چند روایت از اقتصاد پهلوی (۳) 3⃣ بخش سوم 🍃🌹🍃 ۴. فساد اطرافیان و سکوت پهلوی  «مجید مجیدی» که در رژیم پهلوی و طی دهه ۵۰ مسئولیت‌هایی، چون وزارت کار و ریاست سازمان برنامه را برعهده داشت، می‌گوید: «سال ۱۳۵۳ بود که برای ارائه گزارش بودجه نزد شاه رفتم. بعد از اینکه شاه با اصول بودجه موافقت کرد، داشتم از اتاق بیرون می‌آمدم که شاه گفت بنشین کارت دارم. می‌خواهم در تشکیلات سیاسی مملکت تغییراتی ایجاد کنم، فکر کردیم باید یک سیستمی به وجود بیاوریم که انتقاد از داخل خودش باشد و سیستم مرتب خودش را اصلاح و بهتر کند. احساس کردم شاه می‌خواهد صحبت از حزب واحد کند. همانجا به شاه گفتم: قربان فکر نمی‌کنم مسئله مملکت این باشد. مسئله این است که مردم آنطور که باید و شاید به اقدامات و تصمیمات دولت اعتماد ندارند و علت اصلی آن هم فساد است اگر با فساد مقابله کنیم مردم خیلی بیشتر راضی می‌شوند تا اینکه بیاییم و سیستم چند حزبی را تبدیل به یک حزبی کنیم. شاه از حرف‌های من خوشش نیامد و گفت: منظورت از فساد چیست. گفتم عده‌ای که نزدیک دولت، دربار، خانواده سلطنتی هستند، بهره‌گیری‌هایی در کار و فعالیت‌شان می‌کنند که منطقی نیست. حتی برای شاه مثال زدم که وقتی یک قراردادی امضا می‌شود یا طرحی اجرا می‌شود، بین ۵ تا ۱۰ درصد و بعضی مواقع بیشتر از مبلغ از این قرارداد گیر فردی بیاید که واسطه یا دلال انجام این طرح بوده و این کار صحیح نیست و باعث می‌شود مردم از دیدن میلیونر شدن یک شبه برخی افراد عصبانی شوند. شاه گفت: آیا آن کارمند دولتی که رشوه می‌گیرد آن فساد نیست؟ گفتم: چرا قربان آن هم فساد است؛ ولی مسئله این است که متوسط حقوق کارمندان دولت ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ تومان است، در شرایطی که اجاره‌خانه کمتر از هزار تومن نیست طبیعی است که کارمند دولت می‌رود دنبال درآمد‌های دیگر.» ۵. پیچیدن بوی تریاک و تعفن در سطح شهر  «اشپیگل» در سال ۱۹۵۲ میلادی و در شماره ۳۴ خود گزارشی تحلیلی و میدانی از ایران ارائه داده و می‌نویسد: «از صد‌ها کلبه پر از شپش و فقیرانه منطقه ۱۰ تهران واقع در جنوب شهر، هر شب بوی تریاک به بیرون می‌خزد و با بوی نفرت‌انگیز جوی‌های شهر مخلوط می‌شود. وضعیت آب آشامیدنی، دفع زباله و کانال‌های پایتخت میلیون‌نفری ایران بدین‌گونه است. آب این جوی‌ها بوی ادرار می‌دهد، زباله‌ها به‌شدت فاسد شده‌اند و تعفن حاصل از مدفوع و فضولات انسانی و حیوانی، مشام را آزار می‌دهد...، تخمین زده می‌شود که دوسوم مردم ایران، تریاک مصرف می‌کنند...، بیماری سل، پیامد نوعی بهره‌کشی عمومی و بی‌رحمانه از نیرو‌های کار است. کودکان ۵ ساله و زنان جوان و ۳۰ ساله مانند پیرزنانی فرتوت و بدون دندان می‌شوند و شمار بالایی از کارگران، غالباً ده تا دوازده ساعت از روز را در فضا‌های بدون نور کارگاه‌ها و کاروانسرا‌هایی که قالی‌بافی نام دارند کار می‌کنند.» ۶. یک اتاق برای چند خانواده  افزایش چند برابری قیمت نفت ایران در دهه ۵۰ تأثیر مثبتی بر سطح رفاه مردم نگذاشته است. روستاییان که با فقر دست و پنجه نرم می‌کردند و با رؤیای دستیابی به زندگی بهتر به سمت شهر‌ها روان شده بودند، پس از رسیدن به تهران با مشکل مسکن مواجه و گرفتار بلایی دیگر، یعنی زاغه‌نشینی شدند. کارگران وضع مناسبی نداشتند و در بدبختی به‌سر می‌بردند. اوضاع مسکن در ایران دهه ۵۰ بسیار وخیم بود. براساس بررسی‌های «یرواند آبراهامیان» تاریخ‌نگار ایرانی ارمنی‌تبار و نویسنده کتاب ایران بین دو انقلاب، «از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ درصد خانواده‌های شهری که در یک اتاق زندگی می‌کردند از ۳۶ به ۴۳ [درصد]رسید؛ به نحوی که در آستانه انقلاب، ۴۲ درصد از خانواده‌های تهرانی مسکن مناسبی نداشتند.»