eitaa logo
پایگاه جریان‌شناسی اسباط
709 دنبال‌کننده
594 عکس
30 ویدیو
3 فایل
"اسباط"، پایگاه تخصصی جریان‌شناسی حوزه و روحانیت، وابسته به موسسه مطالعات راهبردی بعثت 💻 asbaat.ir 🔸 eitaa.com/asbaat_ir 📷 www.instagram.com/asbaat_ir 💠 @Asbaatadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 #عکس_نوشته| گریزان از مرجعیت 💠 پس از وفات #عبدالکریم_حائری_یزدی، مرجعیت و زعامت حوزه به آیات عظام حجت، خوانساری و صدر رسید و این سه، معروف به مراجع ثلاث شدند. هنگامی که آیت الله سیدحسین بروجردی برای معالجه به تهران آمد، #صدر از وی خواست به قم بیاید. 🔹 پس از ورود او جایگاه نماز جماعت خود در حرم حضرت معصومه را به آیت الله #بروجردی واگذار کرد؛ از ریاست حوزه فاصله گرفت و به پشتیبانی گسترده از آیت الله بروجردی بسنده کرد. او در تبیین فلسفه این کار، این آیه قرآن را ذکر می‌کرد: تِلْک الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿قصص-۸۳﴾ 📚 مستدرکات اعیان الشیعه، ص ۴۹-۵۰ 🗓 به مناسبت 19 ربیع الثانی سالروز رحلت آیت الله #سیدصدرالدین_صدر #مرجعیت_خودخوانده #نشست_اساتید 🆔 @asbaat_ir
💠 زندگانی خود نوشت آیت الله 🔹 اینجانب سیّد محمد رضا طاهائی میبُدی فرزند مرحوم سیّد علی فرزند سیّد جعفر -عفی الله عنی و عنهما- هستم که هم اکنون به سیّد محمد رضا میبدی مشهور میباشم . 🔹 من از همان اوان کودکی روحانیت را دوست می‌داشتم و هوای طلبگی در سر می پروراندم تا خاطره‌یی در قلبم درخشید، روانم را روشن و راهم را مشخص کرد - شاید اینهم از نیات پاک مرحوم پدرم بوده باشد که خیلی میل داشت من روحانی بشوم . 🔹 به هر حال به دنبال این هدف مقدس حرکت کردم و با تماس با بعضی از روحانیون در مصلای یزد و مدرسه خان قسمتی از مقدمات را در آنجا گذرانیدم سپس از آنجا به قم و تهران رفتم و در حضرت عبدالعظیم به محضر مرحوم شیخ قدس سرّه الشریف رسیّدم مدتی از انفاس قدسی و فیوضات معنوی ایشان بهره‌مند می‌شدم البته درس ادبیاتی هم خدمت ایشان داشتم. 🔹 سپس به قم باز گشتم و در مدرسه اقامت گزیدم در این زمان حوزه علمیه بوسیله آیات حاج سیّدمحمدتقی و حاج سیّدمحمد و حاج سیّدصدرالدین رضوان الله تعالی علیهم اداره می‌شد، در آنجا ماندم. 🔹 حوزه علمیه در وضع بدی بسر می‌برد و فشارهای عمّال عرصه را بر تنگ کرده بود و بویژه درباره طلاب تازه وارد حساسیت بیشتری نشان می‌داند، اذیّت و آزار می‌کردند در این اوضاع نامساعد و شرائط سخت کار به جائی رسید که دیگر ادامه تحصیل در آنجا برایم امکان نداشت از این رو با نداشتن ساز و برگ راه و نبودن راه عادی بسوی عراق که پرنده‌یی از مرزها عبور نمی‌کرد با عزم راسخ و توکل به خدای عزیر به قصد اشرف علی مشّرفه آلاف التحیه و السلام از حرکت کردم که برای گریز از چنین خطری گزیری جز این نداشتم و برای رسیدن به چنین هدف والایی جای دیگری نمی‌پنداشتم. 🔹 صبح روز جمعه وارد نجف اشرف شدم و پس از زیارت مرقد مطهر مولی امیرالمؤمنین برای سکونت جویای مدرسه شدم مرا به مدرسه قزوینیها که نزدیک حرم شریف بود هدایت کردند چند نفر روحانی سالمند را در مدرسه دیدم از یکی پرسیدم اینجا اطاق خالی دارد؟ گفت همه اطاقها خالی است هر کدام را که می‌خواهی بگیر! 🔹 براستی از این لحاظ زمان عجیبی بود، مردم به و روحانیت به هیچ وجه رغبتی نداشتند، مدرسه خالی بود و کسی میل به طلبگی نداشت، در نجف اشرف جز همان روحانیون سالمند و سالخورده و شماری ناچیز از طلاب جوان که بیشتر فرزندان همان روحانیون بزرگوار بودند کس دیگری دیده نمی‌شد و برایشان بسی جای تعجب بود که کسی از ایران برای طلبگی بیاید، به هر حال خیلی گرم گرفتند و بقدر توانشان پذیرائی کردند، من در آنجا اطاقی گرفتم ولی اطاقی بود و دیگر هیچ. 🗓 به مناسبت رحلت آیت الله سیدمحمدرضا طاهایی میبدی 🆔 http://eitaa.com/joinchat/1866006547C4bbc9c7892