#استاد_علی_صفایی:
مردم زیادند و پرتوقع!
خدا یکی است و سریعالرضا...
پس تو او را راضی کن،
دیگران چیزی نیستند.
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️⃟📹
#کلیپ_مذهبی
💟 دعا سفارشی از امام کاظم(ع) برای عاقبت بخیر شدن
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
دیدید وقتی گوشیمون گُم میشہ
چجوری میگردیم دنبالش؟!
کاش وقتی خودمون هم گم میشیم،
انقدر پیگیر پیدا شدنمون باشیم :)🌱
• #تباهیات •
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️⃟📹
#کلیپ
- آدرسموفقیت! ^^🐚
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
🇮🇷سنگر عاشقان وطن🇮🇷
❤ بسم رب الشهدا ❤ #قسمت_پانزدهم #محافظ_درهای_حرم_حضرت_زینب(سلام الله علیها) دو شب قبل از اینکه امی
❤ بسم رب الشهدا ❤
#قسمت_شانزدهم
#رفتن_امین
آن خواب سوریه ذهنم را آشفته کرده بود. وقتی که راضی نشد بماند، به او گفتم
«امین درست است که من راضی به رفتن تو نیستم اما یک خوابی دیدم که میدانم حضرت زینب(سلام الله علیها) تو را دعوت کرده.»
با خودم فکر میکردم خانم فقط برای زیارت امین را دعوت کرده.
به من گفت «چطور زهرا؟»
خوابم را برای او گفتم و گفتم که حس کردم امضا حضرت زینب (سلام الله علیها) پای نامه بود...
به قدری خوشحال شده بود که حقیقتاً این خوشحالی با تمام شادیهایی که همیشه از او میدیدم بسیار بسیار متفاوت بود.
اصلاً از خوشحالی در پوست خودش نمیگنجید.
میگفت «اگر بدانی چقدر خوشحالم کردهای زهرا جان، خانمم، عزیزم...»
عصبانیتر شدم. ترس یک لحظه رهایم نمیکرد.
گفتم «بله، شما که به آرزویت میرسی، میروی سوریه، چرا که نه؟ چرا خوشحال نشوی مرا که تنها میگذاری؟ مرا میخواهی چکار؟»
گفت «انصافاً خودت که خوابش را دیدهای دیگر نباید که جلویم را بگیری.»
گفتم «خوابش را دیدهام اما این فقط خواب است!»
گفت «نگو دیگر! انگار انتخاب شدهام.»
برای نرفتنش به او میگفتم «امین میدانی عروسی بدون تو خوش نمیگذرد.»
میگفت «باور کن برای من هم رضا خیلی عزیز است اما اگر عروسی برادر خودم، حسین هم بود باید میرفتم. قول میدهم جبران کنم... انشاء الله اربعین به کربلا میرویم.»
گفتم «انشاء الله... سلامتی تو برای من بس است.»
وابستگی خاصی به هم داشتیم. واقعاً ارتباطمان عجیب و غریب بود.
29 مرداد 94، اولین اعزامش به سوریه بود که حدود 15 روز بعد برگشت.
با اینکه رضا تنها برادرم است و خیلی برای ازدواجش شوق داشتم اما در روز جشن همه فهمیدند که من چقدر آشفته و ناراحتم. غمگین و ماتمزده فقط نشستم و با هیچکس حرف نمیزدم. مهمانها از مادرم میپرسیدند همسر زهرا کجا رفته که زهرا اینطور میکند!
با ما همراه باشید....
#داستان_عاشقانه_شهدایی
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
نقل شده؛
#همسر شیخ عبدالکریم حائری، سالهای پایان عمرش از دو چشم نابینا و از دو پا فلج شده بود. شیخ عبدالکریم او را به دوش میگرفت و شبها به پشت بام میبرد تا از گرمی هوا اذیت نشود.
به او گفتند: چرا #زن دوم نمیگیری، همسر تو که نابیناست!
گفت: چشم ندارد، #دل که دارد...
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
-علَى الأقل لا تكسرقلباً وأنت فيه
حداقل،وقتی در قلبی جای داری
آن را نشکن..!
#عربیات
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️⃟📹
#کلیپ_مذهبی
💠یه کاری کن پدر و مادرت دعات کنند...
🎙#استاددانشمند
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
🇮🇷سنگر عاشقان وطن🇮🇷
میدونےرفیق!؟
تایهاتفاقےافتاد،سریعنگوخدامنو
فراموشکرده🌱
نگودیگهعاشقمنیست...🖇
شایدوقتےپشتسرهممشکلاتهست
دلیلشاینهروحتمیخواد
متعالےبشه♥️||
شایداگهدلتبیقراره...
دلیلشاینهخدادلشبراتتنگشده 🍃
شایداگهیهاتفاقینمیوفته،
دلیلشاینهحکمتےدارهپسصبرکن🙂☝️🏻
+خداکافیهبراتپسآرومباش🔏🌸
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
〖🖤'🌙"!〗
.
•
هَمہتَـرکَمکَردنآقـٰا،مَنفَقَطشُمـٰارودارم':)
دیگہمَنهیچینِمـیخوام؛بـٰاتومَـنخُـدارودارم . . .💔'!
مـٰاهِآسمونِدلھایدلتنـگ":)
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️⃟📹
#کلیپ_محرم
♥️ داره کمکم تموم میشه
یه سال چشمانتظاریمون...
#سید_مجید_بنیفاطمه
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•~🏴
#استوری
هشتقدم به محرم، علم گرفت در دست
تمام قافله از چشم مست ساقی، مست
بگو رقیه بهمحمل بخوابد آسوده
هنوز همره اینڪاروان، ابالفضل است💔🥀
۸روزتاماهعاشقۍمحرم...📆
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
??????????????????????????????????????????????????????????_۲۰۲۱_۰۸_۰۱_۲۱_۱۶_۳۹_۸۴۴.mp3
5.69M
♥️⃟🎧
#رزق_شبانه
-دوبارهاشكتوچشمام،
-میبارهروگونهنمنم..(:
🎙#حسینسیبسرخی
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
💚⃟🌱
شاهے بہ تاج و تخت و بہ ڪاخ بزرگ نیست
هرڪس شده گداے حسن شاه عالم است
🖐🏻|↫#السݪامعلیڪیاحسنبنعلی
💚|↫#دوشنبههایامامحسنی
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
با دارِ بلا اُنس بگیرید و در آن حال
از میثمِ تمار بپرسید علی(ع) کیست ..
22 ذی الحجه شهادت جناب میثم تمار(ع)
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️⃟📲
#استوری_محرم
هشت روز دگر تا مُحرَّمت مانده
مرا چگونہ پسندی بیا مرا آن کن
#دستمارآبهمحرݥبرساݩیدفقط
─━━━━━⊱💠⊰━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━⊱💠⊰━━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️⃟📹
#کلیپ_مذهبی
به عــــــزای
سیدالشهدا
گیـــــر ندید⛔️
#محرم
#پیشنهادویژهدانلود
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
چرا خودت رو رها نمیکنی..؟!
داد بزنی از امامحسین بخوای..؟!
برو در خونه اباعبدالله منتش رو بکش،
دورش بگرد..!
مناجات کن با امامحسین..!
بگو امامحسینِ بچگیام،
من با تو آغاز کردم، ولم نکنیا..!
دیگه نمیکشم ادامه بدم، متوقف شدم..!
امامحسین بازم دستت رو میگیره، فقط بخواه ازش..:)
#استادپناهیان
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
♥️⃟📲
#استوری_حاجقاسم
یچیزی که نمیذاره دلمون
با روحانی و دولتش صاف شه
نبود شماست حاجی ...🥀
ولی بابت هرچی حلالش کنیم
بابت فرودگاه بغداد حلالش نمیکنیم.
عجیب غمِ سنگینی است ...
فراموش نشدنی :)))
#حلالت_نمیکنیم🙂
#سردارِ_دلم♥️
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
🇮🇷سنگر عاشقان وطن🇮🇷
💚⃟🌱 شاهے بہ تاج و تخت و بہ ڪاخ بزرگ نیست هرڪس شده گداے حسن شاه عالم است 🖐🏻|↫#السݪامعلیڪیاحسنب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️⃟📹
#کلیپ_امامحسن
✿می ترسم عمـر مـن سـر بـیاد نشـه تعـبیر بـشه ایـن رویــا
✿مـن از خـدا بـرای امـام حـسن گـنـبد طـلا میخـوام
💚|↫#دوشنبههایامامحسنی
🎙|↫#حسینطاهری
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
🇮🇷سنگر عاشقان وطن🇮🇷
❤ بسم رب الشهدا ❤ #قسمت_شانزدهم #رفتن_امین آن خواب سوریه ذهنم را آشفته کرده بود. وقتی که راضی نشد
❤ بسم رب الشهدا ❤
#قسمت_هفدهم
#باخوشحالی_به_سوریه_رفت
فردای آن شب، وقتی به سوریه رسید به من زنگ زد.
گفت «زهرا اگر بدانی خوابت چقدر مرا خوشحال کرده!
برای همه دوستانم تعریف کردهام.»
گفتم «واقعاً یک خواب این همه تو را خوشحال کرده؟»
گفت «پس چی؟ اینطور حداقل فهمیدم با همه ارادتی که من به خانم زینب (س)دارم، خانم هم مرا قبول کرده...»
گفتم «خب مطمئناً تو را قبول کرده با این همه شوق و ذوقات...» خوشحالیاش واقعی بود. هیچوقت او را اینطور ندیده بودم.
با خوشحالی و خندان رفت....
هر روز با من تماس میگرفت گاهی اذان صبح، گاهی 12 شب و ... به تلفن همراهام زنگ میزد.
روی یک تقویم برای مأموریتاش روزشمار گذاشته بودم. هرروز که به انتها میرسید با ذوق و شوق آن روز را خط میزدم و روزهای باقیمانده را شمارش میکردم...
وقتی برگشت، مقداری خوردنی از همانهایی که خودش آنجا خورده بود برایم آورده بود میگفت «چون من آنجا خوردهام و خوشمزه بود، برای تو هم خریدم تا بخوری!» تقصیر خودش بود که مرا خیلی وابسته خودش کرده بود... حتی گردو هم از آنجا برایم خریده بود.
وقتی هم مأموریت میرفت اگر آنجا به او خوردنی میدادند، خوردنیها را با خودش میآورد. این درحالی بود که همیشه در خانه میوه، تنقلات و آجیل داشتیم.
وقتی از اولین سفر سوریه برگشت 14 شهریور بود. حدود 12:30 بامداد از مهرآباد تماس گرفت که به تهران رسیده است. نگفته بود که چه زمانی برمیگردد.خانه مادرم بودم. پدر، مادر و خواهرهایم را از خواب بیدار کردم و به آنها گفتم امینم آمد ! همه از خواب بیدار شدند و منتظر امین نشستند.
حدود ساعت 3-2 امین رسید. تمام این فاصله را دائماً پیامک میدادم و میگفتم «کی میرسی؟» آخرین پیامها گفتم «امین دیگر خسته شدم 5 دقیقه دیگر خانه باش! دیگر نمیتوانم تحمل کنم.»
آن شب با خودم گفتم «همه چیز تمام شد.»آنقدر بیتاب و بیقرار بودم که فکر میکردم وقتی او را ببینم چه میکنم؟ میدوم، بغلش میکنم و میبوسمش. شاید ساکت میشوم! شاید گریه میکنم!
دائماً لحظه دیدن امین را با خودم مرور میکردم که اگر بعد 15 روز او را ببینم چه میکنم؟ حال خودم نبودم. آن لحظات قشنگترین رؤیای بیداری من بود...
امینِ من، برگشته بود...
سالم و سلامت...
و حالا همه سختیها تمام میشد!
مطمئناً دیگر قرار نبود لحظهای از امین جدا شوم...
بی او عمری گذشت...
با ما همراه باشید....
#داستان_عاشقانه_شهدایی
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─
➣ Eitaa.com/aseghane_vatan
─━━━━━━⊱💠⊰━━━━━━─