eitaa logo
"آسمانِـ ـشعر"
1.1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
9 فایل
«در آسمان شعر،شعر می شوم شاید بخوانیم🥰🥰 اگردلی به دوفنجان غزل نموده هوس براین سرای محبت قدم برنجاند»💥💥💖💖 #کانال_حال_خوب_کن 😍🥰 #منتظر_ایده_هاونظراتتون_هستم،👈 @Fa85temhe 🥰
مشاهده در ایتا
دانلود
و کجا باید در غیبت ابدی رؤیا پناه گرفت؟ 🙏🏻🌺🙏🏻
_سپاس‌خدایـےکہ‌اندوه‌راازمادورکـرد☘'!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب، سرودش را خواند؛ نوبتِ پنجره‌ها ست . . . 😊♥️
نه طبق مُد دوستت دارم نه به حکمِ سُنّت! همه چیز بنا بر فطرت است «خوب‌ها» دوست‌داشتنی‌اند مثل «تو»...
کاش میدانستی یک زن از لحظه‌ای که "دوستت دارم" می‌گوید از لحظه‌‌ای که بوسیده می‌شود از لحظه‌ای که به آغوش کشیده می‌شود، دیگر خودش نیست میشود تـو میشود با هم بودن. آن لحظه که ترکش میکنی دو نیم اَش میکنی و یک نیمه اَش را با خود میبری. نگو زمان همه چیز را حل می‌کند که زمان، تنها، کُند می‌کند جستجوی او را برای یافتن نیمه دیگرش نگو فراموش کن که او یک چشمش همیشه باقی می‌ماند به نیمه رفته دیگرش ...
به اتفاق ها بگو، كمى آن طرف تر بيُفتند ما اينجا ، زير همين درخت! كه شاخه هايش از ميوه هاى رسيده سنگينى مى كند آرام بر شانه هاى هم به خواب رفته ايم . . .
خواب بودید، بوسیدَمتان. ولی اِفاقه نکرد، عصر برمیگردم . . . ♥️
امروز عصر، به سرم زد کمی شعر خواندم بگو خب!؟ هیچ... جایت خالی؛ دوباره عاشقت شدم . . . 🙂♥️
اگر زنـی را نیافته ای که با رفتنش نابود شوی . . . تمام زندگی ات را باخته ای ! ایـن را منی میگویم که روزهایم را زنی برده است ، جایی دور . . . پیچیده دور گیسوانش ، آویخته بر گردن ، سنجاق کرده روی سینه ، یا ریخته پای گلدانهاش ، باقی را هم گذاشته توی کمد برای روز مبادا . . .
در بی‌رحمانه‌ترین دلهره‌هایم، همیشه جایی در اعماق قلبم فراهم می‌کردم؛ که شما ساکنش بودید و در آن پناه می‌یافتم. از نامه های به حتی جدا از تو، چیزی در من سکونت داشت... در غیبت معشوق، چیزی از او در تو ساکن می‌شود چیزی حتی بهتر از او...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صدایت در تمامی روزها در سرم ترانه می گوید وُ شب ها به آرامی لالایی می خواند، همچون کودکی که در بیداری با همزادش سخن می راند و شباهنگام با نوایِ مادرش به گهواره می آرامد، در تو تنیده ام چنانکه با دهانِ تو کلمات را ادا می دارم و با گوش هایت آواها می شنوم، رگانم از قلبِ تو خون می نوشند وُ قطره هایِ نیلیِ عشق بر آسمان می فشاند، از اینسان ابرها نامِ تو می بارند وُ ناودان صدایِ گام هایت را از بامِ منتظر بر آستانِ پرچین روان می دارد
و چشم عضو مهمی‌ست ! اگر نه زن‌ها اینقدر با دقت و رو به آینه زیرش با مداد خط نمی‌کشیدند . . . وَ چشمهایت شعر سياه گویائیست ...
تو در خواب خوش و من بی تو هـر شب شمـارم تا سحـــر سیّـــارگان را . . . 🙏🏻🌺🙏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بـہِ‌نــٰام‌نگــٰارنـدھ‌‌‌چـۅں‌مـَــہِ‌رویـَت🌝
زرد و نیلی و بنفش سبز و آبی و کبود! با بنفشه ها نشسته‌ام سال‌های سال... صبح‌های زود.... 😊♥️
یه‌زنی رو ترسیم می‌کنه به‌نام «لم تخلق للنسیان»؛ زنی‌که برای فراموش‌شدن خلق نشده .. میگه: یه‌جور زنی هست، که اگه آزارش دادی و رهاش کردی، دیگه شبیهش رو پیدا نمی‌کنی. اون‌وقت تا آخر عمرت تیکه‌تیکه از وجودش رو تو زن‌های دیگه می‌جوی، ولی نمی‌تونی جاش رو پر کنی...
زندڪَی ام به دلت بنداست؛ بنددلم...♥️
برایم بنویس! من توصیف قلمت را دوست دارم نوشتنت که نیامد، برایم بخوان! من صدایت را دوست دارم حال خواندن که نداشتی، در آغوشم بگیر! من گرمای تنت را دوست دارم آغوش که نشد، نگاهم کن ! من برق نگاهت را دوست دارم . . . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌
4_5870766981308748529.mp3
6.51M
این نیزبگذرد...
مردمڪ‌ِ چشم‌هایم آن هنگام ڪہ صداے تو را تماشا می‌ڪند درخشان‌تر است
هیچی به اندازه ی یه لیوان چای نمیتونه حالِ آدمُ خـوب کنه. مخصوصا از اونایی که عطـر دارن! مزه یِ قدیما رو میدن، مزه یِ چایی هایِ مادر بزرگا، هیچی به اندازه یِ یه لیوان چایِ ترجیحا با نبات، نمیتونه دل دردِ خاطره هآرو خوب کنه.. یادِ آدم بدایِ زندگیتُ بشـوره و ببره. روحِ سردِتُ گرم کنه. مطمئنم کاشفِ چای یه آدمی بـوده که یه خاطره هایی بَــد بازی میکـردن با روحش . . . 😊♥️ خودت روبہ‌ چاے دعوت کن اون هم لیوانے