eitaa logo
"آسمانِـ ـشعر"
1.2هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
9 فایل
«در آسمان شعر،شعر می شوم شاید بخوانیم🥰🥰 اگردلی به دوفنجان غزل نموده هوس براین سرای محبت قدم برنجاند»💥💥💖💖 #کانال_حال_خوب_کن 😍🥰 #منتظر_ایده_هاونظراتتون_هستم،👈 @Fa85temhe 🥰
مشاهده در ایتا
دانلود
دقایقی در زندگی هست که دلت برای کسی آنقدر تنگ می‌شود که می‌خواهی او را از رویایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی ...
دیوانه تو چرا اینقدر زیبایی؟ چرا این همه مهربان؟ حواست نیست انگار به دور و برت! کمی به خودت که نه! به من بیا! ببین چه بلایی سرم آورده‌ای...
گفتم زنان به عشق محتاجند؟ گفت عشق به زنان محتاج است. و بعد، مرا بوسید. گفتم زنان به نور محتاجند؟ گفت گیاهان تمامشان به نور محتاجند. گفتم زنان گیاهند؟ گفت روینده و شکننده‌اند و بر زمستانهای طولانی فاتحند، گیاهند. و بعد مرا بوسید. گفتم زنان به رنج محتاجند؟ گفت زن زخمی رنج است، و خالق رنج است، و مداوای رنج است، و تداوم رنج است، و پایان رنج است، زن رنج است، و کیست که به خود محتاج نباشد. و بعد مرا بوسید. گفتم زنان بی نیازند نه؟ گفت نه، زن نیاز و بی‌نیازی است در هم تنیده. و بعد مرا بوسید و گفت از یاد نبری زنان بسیار اندکند، و مردان نیز. شراب بسیار اندک است، و تنگ بلور نیز. نور بسیار اندک است، و گیاه نیز. به یاد بیاور برایت گفتم ما بیشتر سنگ آدم‌نماییم، مرد و زن کم است، رنج و جنون از حد گذشته است. گفتم برای همین است که این‌همه تنهاییم؟ گفت برای همین است که این همه تنهاییم. و بعد رفت، و دیدم نور شد، و گیاه شد، و رنج شد، و باهار شد، و ابر شد و بر کویرها بارید. نگاهش کردم، تا زمانی که خوابم برد، و خواب دیدم ابر را آتش زده‌اند، گریه‌ام گرفت، از خواب پریدم. همان‌جا بود، مرا بوسید، مرا خواباند، و باز تنها ماند...
بغل بگیر و غمم را به سینه‌ات بسپار ‌. . .
شب آستینش را بالا می زند مگر از ژرفنای دلتنگی ها بیرونم کشد ... 🙏🏻🌺🙏🏻
بھ نام خُـــداوندِ سبزوسِپیـــد...🌱🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح اشتیاق کوچھ اےست کھ از پنجره اش تو میگویی " سلام " . . . ✋🏻
زرد که میپوشی خورشید میشوی گل آفتابگردان میشوم و طالبِ نور! سیاه که به تن میکنی ماه میشوی میانِ دشتِ پهناورِ شب من هم ستاره ی کوچکی میشوم تنها خیره به تو! سفید که میپوشی برف میشوی و زمین را احاطه میکنی و من تکه سنگی کوچک که گوشه ای از آغوشت روی تنم ببارد برایم کافیست! آبی تو را دریا میکند و من را ماهیِ بازیگوشی که آبتنی در پیچ و تابِ امواجِ تنت مرا مدهوش می سازد! سبز که می پوشی جنگل میشوی پر از عطرِ خوشِ زندگی و من پرنده ای میشوم که لابلایِ شاخه هایِ درختانت فکر آشیانه ای است کوچک به اندازه ی یک من با تو! قرمز اگر بپوشی سیبِ سرخِ حوا میشوی که مرا وسوسه میکند به رانده شدن از بهشت و چیدنت برای چشیدن طعمِ شیرین لبانی که به زمینی شدنم می ارزد... هر رنگی بپوشی مرا تسخیر میکنی جذب میکنی میدانی این تو هستی که به رنگ ها روح می بخشی بانویِ بی نظیرِ من!
چهره ی تمام مردم تو را و چهره ی تو همه چیز را به یادم می آورد
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و یارخوب تمـــٰام‌مــٰاجراست...♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا