میخواهی
من را
به بیخبری از خودت
عادت بدهی ؟
من
به بیخبری از تو
عادت نمیکنم به نبودنت عادت نمیکنم به بودنت عادت نمیکنم
من
فقط میتوانم
عاشق بشوم
که شدهام
#افشین_یداللهی
سیاه
یعنی
تاریکی گیسوی تو
سیاه
یعنی
روشنی چشم تو
سیاه
یعنی
روزگار تاریک و روشن من
مثل
اشک تو
که گونه ات را
با سرمه ی چشمت
نقاشی می کند
مثل
حس ما به هم
وقت فاصله ی ما از هم
سیاه
یعنی
شعر سپید من
در جواب غزل خداحافظی تو
سیاه
یعنی
رو سفیدی من
بعد از عشق تو
سیاه
یعنی...
#افشین_یداللهی
من مال توام
دیوانه!
زحمتم را کشیده ای
کشفم کرده ای
نترس
چند سوال می پرسم و می روم
یک: چند سال پيرت کرده اند؟
دو: چند سال جوانت کرده ام؟
سه: از دلت بپرس مال کیست؟
چهار: اگر جاي خدا بودی،با ما چه می کردی؟
پنج: کجا برویم ؟
دستت را به من بده...
#افشین_یداللهی
بیخبر که میروی
آینه، دکمههای پیراهنش را جابهجا میاندازد
کفشهایم بیرون میروند
از خانه که میروم
یادم میرود خودم را ببرم
نخِ تسبیحِ لحظههایم پاره میشود
دانههای بغضم روی زمین میریزد
وقتی برمیگردی
دکمههایم را سرِ جایش میبندی
کفشهایم پیشِ پای تو به خانه برمیگردند
بغض به بغض لحظههایم را از روی زمین جمع میکنی
نخ میکنی و من کنار تو
نه به آینه نیاز دارم، نه کفش
نه پیراهن، نه بغض، نه لحظه
#افشین_یداللهی
امشب
کنار غزلهای من بخواب
شاید جهان تو آرامتر شود...
#افشین_یداللهی
#شبتون_آروم🙏🏻🌺🙏🏻
ماه
هر چه
رنگ پریده تر باشد
جذاب تر است
تو
هر چه مهتابی تر...
آفتابی نشو !
خدا
مهتاب را
برای تنهایی
آفریده...
#افشین_یداللهی
#شبتون_ماه🙏🏻🌺🙏🏻