باز از باغ سبز چشمانت
با نگاهم ستاره میچینم
باغ سبز ستاره را تا صبح
چشمبسته، به خواب میبینم
خواب دیدم که آمدیّ و مرا
تا طلوع سحر بغل کردی
با سرانگشتهای شیرینت
کام من را پر از عسل کردی
بوی ریحان و عطر گل پیچید
کوکب و یاس و رازقی! مریم!
چقدر خواب من لطیف شده
مثل فرش قشنگ ابریشم
روی این فرش مینشینم، بعد
دل به دستان باد میبندم
پای من تا به آسمان برسد
به هیاهوی خاک میخندم
خوابها مثل صبحِ بیداری است
که تویی در خیال شیرینم
در دعا درد عشق میخواهم
عشق باشد تمام آیینم
عشق نوعی شهادت است اگر-
کاش عاشق شوم شهید شوم
مثل سرمستهای عشقزده
جان ببازم که روسفید شوم
#زینب_نجفی
صبح است ولی جهان ما تاریک است
برگرد به آسمان ما ای خورشید!
اللهم عجل لولیک الفرج🌹
#زینب_نجفی
نقش است بر صحیفهٔ جان آرزوی تو
پر کرده باغ قلب مرا عطروبوی تو
صبحی که آفتاب اجابت دمیده بود
یک قطره خواستم ز خدا از سبوی تو
میلی به سلسبیل و به زمزم نمیکنم
کافی است در پیالهام آب وضوی تو
در گردشند یکسره خورشید و ماه اگر
کاری نمیکنند بهجز جستجوی تو
از گفتگوی مردم دنیا چه فایده؟
وقتی که نیست قسمت من گفتگوی تو
از دیدن تمام جهان بی تو خستهام
زانو نمیشود بزنم روبهروی تو؟
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وَعْدَ الله الَّذى ضَمِنَهُ
#زینب_نجفی