eitaa logo
"آسمانِـ ـشعر"
1.1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
9 فایل
«در آسمان شعر،شعر می شوم شاید بخوانیم🥰🥰 اگردلی به دوفنجان غزل نموده هوس براین سرای محبت قدم برنجاند»💥💥💖💖 #کانال_حال_خوب_کن 😍🥰 #منتظر_ایده_هاونظراتتون_هستم،👈 @Fa85temhe 🥰
مشاهده در ایتا
دانلود
بگو ! بگو به باد که ما با آفتاب زاده شدیم،و با آفتاب طلوع خواهیم کرد... 😊♥️
وقتی به تو فکر می کنم تازه می فهمم چقدر بسیارم من به این همه اندک هرکجا کلمه کم می آورم تورا بلند به نام کوچکت آواز می دهم بی برو برگرد هفت شب و هفت روز تمام می بینی دارد از آسمان واژه می بارد تو محشری دختر من خسته نمی شوم من همچنان تا آخر دنیا با تو خواهم آمد من همان پیاده پیشگویی هستم که از ادامه آرام عشق هرگز توبه نخواهم کرد
تا قبل از بودن تو ، گمان میکردم زندگی، فقط زنده بودن است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا سالهاست که دیگر هیچ نامه‌ای به مقصد نمی‌رسد حالا بعد از آن همه سال، آن همه دوری آن همه صبوری من دیدم از همان سرِ‌ صبحِ آسوده هی بوی بال کبوتر و نایِ تازه‌ی نعنای نورسیده می‌آید پس بگو قرار بود که تو بیایی و من نمی‌دانستم دردت به جان بی‌قرار پر گریه‌ام پس این همه سال و ماه ساکت من کجا بودی؟ حالا که آمدی حرف ما بسیار، وقت ما اندک، آسمان هم که بارانی‌ست … !
گاهی دلم می‌خواهد بگذارم بروم بی ‌‌هرچه آشنا گوشه‌ی دوری گمنام حوالی جایی بی ‌‌اسم بعد، بی ‌هیچ گذشته‌ای به یاد نیارم از کجا آمده، کیستم، اینجا چه می‌کنم...
وقتی به تو فکر می کنم تازه می فهمم چقدر بسیارم من به این همه اندک! هرکجا کلمه کم می آورم تورا بلند به نام کوچکت آواز می دهم بی برو برگرد هفت شب و هفت روز تمام می بینی دارد از آسمان واژه می بارد. تو محشری دختر...! من خسته نمی شوم من همچنان تا آخر دنیا با تو خواهم آمد. من همان پیاده پیشگویی هستم که از ادامه آرام عشق هرگز توبه نخواهم کرد.
چه می شود اگر زندگی زندگی باشد ما آسان باشیم آسمان، وسیع  آوازها،‌ عجیب اصلا نگران نگفتن نباشیم . . . ✋🏻
سلام، سهمِ کوچکِ من از وسعت سادگی! سایه‌نشینِ آب و هم‌پیالهٔ تشنگی سلام، سلام، اولادِ اولین بوسه از شرمِ گُل و گونه‌های حلال، سلام، ستارهٔ از شب گریختهٔ هم‌روزِ من، عزیزِ همیشه و هنوز من... سلام!   ✋🏻
تمامم کن به کوثرِ کلمات همۀ حقیقت نزدِ من است بی دوست داشتنِ تو دنیا...غیرِ ممکن است...
پروانه سرانجام از لای کتاب آزاد خواهد شد اما من هنوز درگیرِ هزار دفتر از شبِ نانوشته‌ام پرنده سرانجام از محبسِ منتظر آزاد خواهد شد اما من هنوز درگیرِ دوشاخهٔ گَز از خطایِ سیمرغم آدمی آدمی سرانجام از عقوبتِ مُقَدَر آزاد خواهد شد اما من همچنان درگیرِ آن دقیقه‌ام که باز تو از پشتِ درگاهِ بسته بگویی منم…
وقتی به تو فکر می‌کنم تازه می‌فهمم چقدر بسیارم من به این‌همه اندک! هر کجا کلمه کم ‌می‌آورم تو را بلند به نامِ کوچک‌ات آواز می‌دهم؛ بی برو برگرد هفت شب و هفت روزِ تمام می‌بینی دارد از آسمان واژه می‌بارد.