1.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محبوبم!
شما طعم چایِ چینِ،
اول دشتهای لاهیجاناید...
یک قندان قند ،،،
که حبه حبه کامم را شیرین میکند...
#محمد_صالحعلاء
#عصرتون_دلچسب☕️
2.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیایی آرام توی فکرم
ریز ریز
از توی سرم
بیاورمت پایِ قندانِ
روی میز
پشت به پنجره ی اتاق
بریزیمت توی استکان چایم
مثل دانه های هل
مثل تکه های دارچین
مثل لیمو های امانی
که بمانی
بریزم و سربکشم تمام تو را
که مثل مزه ی خوبِ چایِ عصر یک مرداد
بمانی برای روزهای سرد بهمن ماه
#حمید_جدیدی
#عصرتون_دلچسب♥️
2.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیایی آرام توی فکرم
ریز ریز
از توی سرم
بیاورمت پایِ قندانِ
روی میز
پشت به پنجره ی اتاق
بریزیمت توی استکان چایم
مثل دانه های هل
مثل تکه های دارچین
مثل لیمو های امانی
که بمانی
بریزم و سربکشم تمام تو را
که مثل مزه ی خوبِ چایِ عصر یک مرداد
بمانی برای روزهای سرد بهمن ماه
#حمید_جدیدی
#عصرتون_دلچسب♥️
من به قهوهی شرقیِ تو
خو گرفتهام،
بوی قهوه اعتیادآور است.
به صدایت خو گرفتهام
که مانندِ پیانو می زند
آرام،
ژرف،
اندوهگین!
و صدای زنان
اعتیادآور است!
#نزار_قبانی
#عصرتون_دلچسب♥️
و زندگی همین بود!
لبخندی،
اشکی،
فنجان ِ چای ِ داغی که در خیال ِ کسی سرد شد!
و زندگی همین بود،
چیزی که بر دل یا در دل می ماند
ذوقی از نفسی
یا نفسی از غمی...
و زندگی ، همین بود.
#معصومه_صابر
#عصرتون_دلچسب♥️
1.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصلا شما همین که بلند میشوی زیر کتری را به نیت دم کردن چای روشن میکنی، نیمی از مشکلات جهان حل میشود. حالا فکر کن رفیقی، عزیزی، یاری، چیزی هم داشتهباشی و با او گرمِ صحبت باشی و به شوق نشستن کنار او، پیمانهی چای را پر کنی، هل و زنجبیل بریزی و قشنگترین فنجان خانه را سوا کنی و بچینی روی سینی و قندان را پر از نقل و شکلات کنی و کتری بجوشد و چیزی شبیه عشق هم درون تو غوطهور باشد.
چه خوب که به دنیا آمدیم تا عشق را تجربه کنیم و چایهای عصرگاهی کنار پنجره را و نفسهای آسوده و خیالهای تخت را...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#عصرتون_دلچسب😊♥️
خندید.
گفتُم: خندههات خیلی قشنگه!
دستشو تو هوا تکون دادو با برقی که تو چیشاش نشسته بید گفت: تو باز خُنِک شدی؟ الکی نگو دختر!
با خنده، کاردی هندونهی توی سینیو زدُم و از لبخندِ هندونه یه قاچ برداشتم و دستش دادُم. با گوشه چیش سِیلُم کردو گفت: بُوابزرگت هم میگفت حالُم با خندهات خوشه.
چند بار ابرو بالا انداختُم و با خنده گفتُم: دیدی الکی نگفتُم؟!
یه گاز از هندونهاش خورد و سرشو تکون داد.
نگاهش کردُم. نور از بین برگهای نخلِ تو حیاطمون روی صورتش افتاده بید و از هوای تقریبا خنک شده عصرِ بوشهر لپاش گل انداخته بی؛ ننهام واقعا قشنگ بید! او به اندازهی لبخندِ یه آدم مهم زندگیمون قشنگ بید و خوش میگفت: نه! مو فقط به چیش بوا بزرگت قشنگ بیدم و او هم خدارحمتش کنه چون خیلی میخواسُم ایطور میگفت.
گذشته از حرفای ننم، چقد خوبه یکی باشه که تونَه یه جورِ قشنگی ببینه و بخواد🍉
#زهرا_عمادی
#عصرتون_دلچسب😊♥️