eitaa logo
"آسمانِـ ـشعر"
1هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
14 فایل
«در آسمان شعر،شعر می شوم شاید بخوانیم🥰🥰 اگردلی به دوفنجان غزل نموده هوس براین سرای محبت قدم برنجاند»💥💥💖💖 #کانال_حال_خوب_کن 😍🥰 #منتظر_ایده_هاونظراتتون_هستم،👈 @Fa85temhe 🥰
مشاهده در ایتا
دانلود
از یار نیاز ندیده کسی جز عشوه و ناز ندیده کسی گویند بسوز و بساز ولی این سوز و گداز ندیده کسی یک ساعت جور ترا بر من در عمر دراز ندیده کسی باز آگه اینهمه دوری را از محرم راز ندیده کسی جز لطف و نوازش دلجوئی از بنده نواز ندیده کسی این شور و نوای عراقی را در ملک حجاز ندیده کسی جز از لب مفتقرت هرگز این نغمه و ساز ندیده کسی 🌺به جمع ما بپیوندید 🌺👇 •❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌🦋❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌@aseman_sheer❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌🦋❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎•
شاهباز طمعم باز عندلیب شیدا شد یا که طوطی نطقم طوطی شکرخا شد رفرف خیالم رفت تا مقام او ادنی یا براق عقلم را جا بعرش اعلی شد مشتری شدم از جان مدح زهره روئیرا منشی عطارد را خامه عنبر آسا شد گوهری نمایان شد از خزانۀ غیبی وز کتاب لاریبی آیه ای هویدا شد از معانی بکرم زال چرخ شد واله حسن دختر فکرم باز در تجلی شد یکه تاز فکرت را باز شد دو ته زانو تا بمحدت بانو همچو چرخ پویا شد در حریم آن خاتون ره نیابد افلاطون اسم اعظم مکنون رسم آن مسمی شد اوست بانوی مطلق در حرمسرای حق بزم غیب را رونق آن جمال زیبا شد برج عصمت کبری دخت زهرۀ زهرا کو بغرۀ غراء مهر عالم آرا شد از فصاحت گفتار و ز ملاحت رفتار سرّ حیدر کرّار در وی آشکارا شد گلشن امامت را گلبن کرامت بود باغ استقامت را رشک شاخ طوبی شد طور علم ربانی طور حکم سبحانی با کمال انسانی در جمال حورا شد عقل بندۀ کویش، عشق زندۀ بویش وامق مه رویش صد هزار عذرا شد عرش فرش درگاهش پیش کرسی جاهش در پناه هرگاهش کل ما سوی الله شد آسمان زمین بوسش ماه شمع فانوسش پرده دار ناموسش ساره بود و حوا شد کعبه الامانی بود رکنها الیمانی بود مستجار جانی بود لیک اسیر اعدا شد شد بر اشتر عریان با دلی ز غم بریان مهد عصمتش گریان ز انقلاب دنیا شد حکم بر منایا داشت مرکز بلایا گشت قبله البرایا بود کعبه الرزایا شد در سرادق عصمت در حجاب عزت بود بی حجاب و بی خرگه کوه و دشت پیما شد شد عقیلۀ عالم رهسپار شام غم چشم چشمۀ زمزم خونفشان به بطحا شد یکه شاهد وحدت دخت خسرو اسلام شمع محفل جمعی بدتر از نصاریٰ شد آنکه آستانش بود رشک جنه المأوی همچو گنج شایانش در خرابه مأوی شد به جمع ما بپیوندید 🌺👇 •❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌🦋❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌@aseman_sheer❥‌‎‎‌🦋❥‌‎•
ز شوق آن روی با طراوت نهاده بر کف سر ارادت اگر برانی زهی شقاوت وگر بخوانی زهی سعادت بدرد عشق تو دردمندم ز رنج هجر تو مستمندم چه باشی ای سرو سر بلندم مریض خود را کنی عیادت من آنچه از غم نصیب دارم از آن رخ دلفریب دارم نه تاب صبر و شکیب دارم نه دیگرم طاقت جلادت چرا چو بلبل نمی خروشم که عشوۀ گل ربوده هوشم از این پس ار در سخن نکوشم زهی خرافت زهی بلادت من و سماع رباب مطرب من و سؤال و جواب مطرب من و حضور جناب مطرب وز او افاضت وز او افادت مرا کن ای شهریار نامی غلام آن آستان سامی اگر نیم لایق غلامی ولی مرا می سزد سیادت بر آستانت بسر نیازم براستانت که سر فرازم همین بود روزه و نمازم زهی حضور و زهی عبادت گذشت عمری به تشنه کامی زخم وحدت نخورده جامی نه بیم ننگ و نه فکر نامی زهی ریاضت زهی زهادت نظاره ای ای نگار جانی مگر مرا سوی خود کشانی ز خودپرستی مرا رهانی اگرچه سخت است ترک عادت دلی ندانم منزه از عیب ز ظلمت شک و شبهه و ریب مگر کند شمع محفل غیب تجلی از عرصۀ شهادت به یک تجلای عالم افروز شب سیه را کند به از روز به طالع سعد و بخت فیروز بیابی ای مفتقر مرادت به جمع ما بپیوندید 🌺👇 •❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌🦋❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌@aseman_sheer❥‌‎‎‌🦋
دلبرا گر بنوازی بنگاهی ما را خوشتر است ار بدهی منصب شاهی ما را بمن بی سر و پا گوشۀ چشمی بنما که محال است جز این گوشه پناهی ما را بر دل تیره ام ای چشمۀ خورشید بتاب نبود بدتر از این روز سیاهی ما را از ازل در دل ما تخم محبت کشتند نبود بهتر از این مهر گیاهی ما را گرچه از پیشگه خاطر عاطر دوریم هم مگر یاد کند لطف تو گاهی ما را باغم عشق که کوهیست گران بر دل ما عجب است ار نخرد دوست بکاهی ما را نه دل آشفته تر و شیفته تر از دل ماست نه جز آن خاطر مجموع گواهی ما را مفتقر راه بمعمورۀ حسن تو نبود بده ای پیر خرابات تو راهی ما را به جمع ما بپیوندید 🌺👇 •❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌🦋❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌@aseman_sheer❥‌‎‎‌🦋
باده بده ساقیا ولی ز خم غدیر چنگ بزن مطربا ولی بیاد امیر تو نیز ایچرخ پیر بیا ز بالابزیر داد مسرت بده ساغر عشرت بگیر بلبل نطقم چنان قافیه پرداز شد که زهره در آسمان بنغمه دمساز شد محیط کون و مکان دائرۀ ساز شد سرور روحانیان هو العلی الکبیر نسیم رحمت وزید، دهر کهن شد جوان نهال حکمت دمید پر ز گل ارغوان مسند حشمت رسید بخسرو خسروان حجاب ظلمت درید ز آفتاب منیر وادی خم غدیر منطقۀ نور شد یا ز کف عقل پیر تجلی طور شد یا که بیانی خطیر ز سر مستور شد یا شده در یکسریر قران شاه و وزیر شاهد بزم ازل شمع دل جمع شد تا افق لم یزل روشن از آن شمع شد ظلمت دیو و دغل ز پرتوش قمع شد چه شاه کیوان محل شد بفراز سریر چون بسر دست شاه شیر خدا شد بلند بتارک مهر و ماه ظل عنایت فکند شوکت فرو جاه بطالعی ارجمند شاه ولایت پناه بامر حق شد امیر مژده که شد میر عشق وزیر عقل نخست بهمت پیر عشق اساس وحدت درست بآب شمشیر عشق نقش دوئیت بشست بزیر زنجیر عشق شیر فلک شد اسیر فاتح اقلیم جود بجای خاتم نشست یا بسپهر وجود نیر اعظم نشست یا بمحیط شهود مرکز عالم نشست روی حسود عنود سیاه شد همچو قیر صاحب دیوان عشق عرش خلافت گرفت مسند ایوان عشق زیب و شرافت گرفت گلشن خندان عشق حسن و لطافت گرفت نغمۀ دستان عشق رفت باوج اثیر جلوه بصد ناز کرد لیلی حسن قدم پرده زرخ باز کرد بدر منیر ظلم نغمه گری ساز کرد معدن کل حکم یا سخن آغاز کرد عین اللطیف الخبیر بهر که مولی منم علی است مولای او نسخۀ اسما منم علی است طغرای او سر معما منم علی مجلای او محیط انشا منم علی مدار و مدیر