eitaa logo
"آسمانِـ ـشعر"
1هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
14 فایل
«در آسمان شعر،شعر می شوم شاید بخوانیم🥰🥰 اگردلی به دوفنجان غزل نموده هوس براین سرای محبت قدم برنجاند»💥💥💖💖 #کانال_حال_خوب_کن 😍🥰 #منتظر_ایده_هاونظراتتون_هستم،👈 @Fa85temhe 🥰
مشاهده در ایتا
دانلود
به خاطر مردم است که می گویم گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیار، دنیادارد از شعرهای عاشقانه تهی می شود و مردم نمی دانند چگونه می شود بی هیچ واژه ای کسی را که این همه دور است این همه دوست داشت ...
هرطور می‌خواهم از خودم بزنم بیرون، باز می‌بینم یکی از انگشت‌هایم گیر کرده در آستر دلتنگی...
سپاسگزار چشم‌هایم باش به‌خاطر تمام شب‌هایی که واژه‌ها کفاف دلتنگی‌ام را نداده‌اند و ساعت‌ها در سکوت گریه کرده‌‌ام. 🙏🏻🌺🙏🏻
کافی‌ست تورا به نام بخوانم تا ببینی لکنت، عاشقانه‌ترینِ لهجه‌هاست و چگونه لرزش لب‌های من دنیا را به حاشیه می‌بَرد دوستت دارم با تمام واژه‌هایی‌که در گلویم گیرکرده‌اند و تمام هجاهای غمگینی ‌که به‌خاطر تو شعر می‌شوند...
نه گلی برایت آوردم، نه آغوشِ گرمی تنها دوستت داشتم پریشان و آشفته تنها دوستت داشتم و راضی بودم به رضای همین کلمات که در هیئتِ شعری تازه کنارت باشند مهربان نیستم، نبوده‌ام هرگز! آدمی دوردست و ناچاریم که دستش به جایی نمی‌رسد و تسلّی می‌دهد خودش را به این‌که دستی که می‌نویسد از دستی که نوازش می‌کند سخاوتِ بیشتری دارد...
من یک قلب قدیمی‌ام از آن‌هایی‌که سخت عاشق می‌شوند از آن ساختمان‌های عجیبی‌که هرچه بیشتر می‌لرزند، محکم‌تر می‌شوند...
لابد دوستت دارم هنوز که هنوز فکر می‌کنم از هزار و صد نسخه‌ی این شعر یک نسخه را تو به خانه می‌بری و تو تنها تو می‌فهمی چند جای این شعر، خط خورده است.
کدام شعرت را در یک صبح بارانی نوشته‌ای؟ بعد از آن‌که انگشتانِ خیسِ ابر آن‌قدر به شیشهٔ پنجره زد تا بیدارت کرد، همان را در گوشِ من زمزمه کن! این‌که در دهانِ تو ابر، شکلِ دیگری دارد، این‌که در صدای تو باران، طورِ دیگری می‌بارد، این‌که در هوای تو باز کردنِ چتر، بی‌انصافی است، یک‌طرف! می‌خواهم ببینم زنی که در صبحی بارانی صدای تو را می‌شنود، چقدر ممکن است دیوانه باشد که دیوانه‌ات نشود!
کدام شعرت را در یک صبح بارانی نوشته‌ای؟ بعد از آن‌که انگشتانِ خیسِ ابر آن‌قدر به شیشهٔ پنجره زد تا بیدارت کرد، همان را در گوشِ من زمزمه کن! این‌که در دهانِ تو ابر، شکلِ دیگری دارد، این‌که در صدای تو باران، طورِ دیگری می‌بارد، این‌که در هوای تو باز کردنِ چتر، بی‌انصافی است، یک‌طرف! می‌خواهم ببینم زنی که در صبحی بارانی صدای تو را می‌شنود، چقدر ممکن است دیوانه باشد که دیوانه‌ات نشود!
از من درمقابل شب شفاعت کن؛ از من درمقابل دلتنگی، از من درمقابل بی‌خبری، از من درمقابل فکر کردن به اینکه حالا درست در همین لحظه داری چه‌کار می‌کنی؟ از من درمقابل فکر کردن شفاعت کن...
دلم تنگ‌ست مثل لباس سال‌های دبستانم مثل سال‌های مأموریت‌های طولانیِ پدر که نمی‌فهمیدم وقتی می‌گویند کسی دورَست یعنی چقدر دورَست ! به جمع ما بپیوندید 🌺👇 •❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌🦋❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌@aseman_sheer❥‌‎‎‌🦋